جهاد «تبیین» و ابزارهای لازم

رهبر معظم انقلاب در سخنان روز اربعین امسال در تشریح مأموریت مهم « تبیین » خطاب به جوانان دانشجو فرمودند: «شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز که به معنای واقعی کلمه میوه‌ دل ملت و امید آینده‌ این کشورید، به مسئله‌ «تبیین» اهمیت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراه‌کننده‌ای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدف‌های بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگه‌داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوان‌ها، «حرکت تبیین» خنثی‌کننده‌ این توطئه‌ دشمن و این حرکت دشمن است.»

مسئله «تبیین» که به‌عنوان مطالبه مهم رهبری از جوانان و دانشجویان مطرح شد، شاهدی بر جایگاه و اعتبار بالای دانشجویان و جوانان فرهیخته در اندیشه و نقشه راه رهبری برای پیشرفت کشور است چرا که سپردن مسئولیت مهم و کلیدی تبیین و روشنگری و زدودن ابهامات و شبهات موجود یا طراحی‌شده از سوی دشمن به جوانان و دانشجویان، مستلزم اعتقاد عمیق به توانمندی‌ها و پتانسیل‌های موجود در فکر و فعل این قشر است که در سخنان اخیر و گذشته رهبری همواره عیان بوده است.

جهاد «تبیین» و ابزارهای لازم

طبیعتاًً می‌توان درخصوص مقابله با شبهه‌افکنی‌های دشمن یا به تعبیر رهبری، حرکت پرحجم، گمراه‌کننده و تأثیرگذار بر افکار عمومی از دستگاه‌های مختلف تبلیغاتی و رسانه‌ای کشور برای روشنگری و رفع ابهام توقع داشت، کاری که هم‌اکنون هم با شدت و ضعف‌هایی در حال انجام است اما نکته مهم این است که چرا رهبر معظم انقلاب تنها به وظیفه سازمانی و ذاتی دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای اکتفا نمی‌کنند و مأموریت مهم «تبیین» را به جوانان فرهیخته و دانشجویان نیز ابلاغ می‌کنند؟ شاید بتوان علت را در انتظار عمیق ایشان از سطح روشنگری مورد‌ اشاره و توقع برای رونق بخشیدن به جریانات اندیشه‌ای و پُرمغز در جهت تبیین مبانی فکری انقلاب اسلامی و مقابله متفکرانه و مستدل و علمی ‌با هجمه‌ها و پمپاژ گسترده شبهات از سوی دشمن دانست. در این حالت برای تحقق این مهم چه جایی بهتر از محیط دانشگاه و البته حوزه‌های علمیه و چه بستری مناسب‌تر از روح و جسم و تفکر جوانان فرهیخته و مستعد؟

اما در این مسیر صرف اینکه یک جوان دانشجو و یا حوزوی است برای عمل به مأموریت «تبیین» کافی نیست و جوان دانشجو و طلبه برای انجام صحیح و کامل این مطالبه مهم رهبری باید در تجهیز روزافزون خود به ابزار علم و معرفت و ارتقای مبانی فکری و استدلالی صحیح تلاش کند.

طبیعتاًً اگر این قشر بخواهد همچون یک طبیب به شناسایی و مبارزه با دردهای جامعه و یا مقابله با ویروس شبهات و تفکرات آلوده بپردازد باید ابتدا تجهیزات و علم و معرفت لازم را مهیا و در خود نهادینه کند.

رهبر انقلاب نیز پس از ابلاغ مأموریت مهم «تبیین» به جوانان و دانشجویان، ضمن تأکید بر اهمیت مسئله مجهز بودن برای حرکت در این مسیر فرمودند: «جوان‌های ما امروز بحمدالله مجهزند؛ مجهز به فکر، مجهز به عقلانیت، مجهز به آگاهی‌های فراوان، و می‌توانند در این زمینه‌ها خیلی تلاش کنند. خودتان را آماده کنید، این تجهیزات را در خودتان افزایش بدهید و به معنای واقعی کلمه خودتان را مجهز کنید و در این میدان وارد بشوید؛ در میدان تبیین و افشاگری.»

حال برای اینکه نسل جوان و دانشجو از عهده این مأموریت به خوبی برآید باید هم خود و هم دیگرانی که در شکل‌گیری شخصیت و تجهیز این جوانان نقش دارند از پیش اسباب این مأموریت را فراهم آورند. از طرفی جوانان و دانشجویان و حتی قبل‌تر از آن، نوجوانان باید با درک شرایط و اهمیت دادن به مسئله تجهیز خود به سلاح فکر و عقلانیت و آگاهی از طریق سیر مطالعاتی هدفمند و مفید و دستیابی به مبانی فکری ناب انقلاب و معارف و اندیشه اسلامی در کنار کسب علوم رایج و به‌روز، به سطح بالا و مورد انتظار برسند و از طرفی وظیفه سازمان‌ها و دستگاه‌های عریض و طویل تبلیغاتی، فرهنگی، رسانه‌ها و نظام آموزشی چه در سطح آموزش و پرورش و چه در سطح آموزش عالی است تا زمینه ارتقای فکری و معرفتی نوجوانان و جوانان و تجهیز آنها به ابزار کاربردی و مهم فکر، عقلانیّت و آگاهی‌ را فراهم آورند.

اگر با نگاه آسیب‌شناسانه به کارنامه دستگاه‌ها و سازمان‌های مسئول در این عرصه بنگریم، متأسفانه ضعف‌ها و کم‌کاری‌ها یا بدسلیقگی‌های فراوانی به چشم می‌خورد. به‌عنوان مثال در بررسی حال و روز نظام آموزشی آنچه بیش از هر چیز دیگری به چشم می‌خورد مشغولیت شدید ذهنی دانش‌آموزان، کادر آموزشی و خانواده‌ها در بهترین سال‌های عمر یک نوجوان به ماراتن مخرب کنکور است در حالی که می‌توان در کنار درس و کسب علم از این فرصت طلایی برای توشه‌برداری و تجهیز به ابزار تفکر و معرفت و اندیشه‌ورزی هم استفاده کرد. در سال‌های اخیر می‌بینیم که گاه تمام همّ و غمّ یک دانش‌آموز و اطرافیانش از ابتدای دبیرستان تا کنکور، تست و کلاس و کتاب کمک آموزشی است و متأسفانه در این فضای عجیب و در شرایطی که متأسفانه برخی مدارس نیز ملاک موفقیت و درست بودن عملکردشان را تنها در تعداد قبولی کنکور می‌دانند کمتر مجالی برای طرح مباحث معرفتی و اندیشه‌ای و پرورش دانش‌آموزان مجهز به سلاح تفکر و معارف اسلامی و انقلابی باقی می‌ماند. اگر در سال‌های گذشته کتابخانه مدارس و دبیرستان‌ها محل عرضه منابع غنی ‌تربیتی و کتاب‌های رشد‌دهنده سطح تفکر و اندیشه دانش‌آموزان بودند و در دست دانش‌آموزان در کنار کتاب درسی هرازگاهی کتاب‌های مفید و مناسب سنشان در حوزه‌های اخلاقی، اندیشه‌ای و حتی داستان‌ها و رمان‌های مفید و سازنده و... مشاهده می‌شد متأسفانه آنچه در سال‌های اخیر به چشم می‌خورد بیشتر مشغولیت به کتاب تست و فرمول و جولان مؤسسات کمک آموزشی و کنکور در مدارس است! اگر مجالی هم بماند سرگرم شدن بی‌هدف به فضای مجازی.

از طرفی در دستگاهی مانند رسانه ملی که به تعبیر امام امت یک دانشگاه است نیز برخی کم‌کاری‌ها درخصوص عمل به وظیفه پرورش و رشد اندیشه‌محور نوجوانان و جوانان و تجهیز آنها به ابزار تفکر و عقلانیت و آگاهی به چشم می‌خورد. از دامن‌زدن پُرحجم رسانه ملی به آشفته بازار کنکور و تسخیر گسترده آنتن تلویزیون توسط موسسات و انتشارات کنکوری که بگذریم، انتظار از رسانه ملی این است که تنها به موضوع سرگرمی ‌که در جای خود لازم و مهم است اکتفا نکند و با بهره‌گیری از لوازم و امکانات جذاب در ارتقای سطح اندیشه و پرورش فکری نوجوانان و جوانان و همه اقشار جامعه بیشتر و بهتر کوشش کند.

این روزها همه در غم از دست دادن عالمی ذوفنون و اندیشمندی کم‌نظیر مرحوم علامه «حسن‌زاده آملی» سوگوار هستیم، عالمی ‌که در حوزه‌های مختلف علمی ‌از ریاضیات و نجوم تا اخلاق و عرفان و اندیشه سرآمد بود. حال این سؤال مطرح است که چرا رسانه ملی تا پیش از رحلت چنین جواهرات کم‌نظیری کمتر به فکر معرفی این الگوهای ناب به جوانان و مردم است؟ با عرض پوزش از این مقایسه، سؤال این است صرف‌نظر از خضوع و پرهیز این بزرگان از مطرح شدن، در طول مثلا یک سال سهم اندیشمندی همچون علامه حسن‌زاده یا بسیاری از بزرگان عرصه علم و معرفت از آنتن رسانه ملی بیشتر است یا فلان سلبریتی درجه چندم که کمترین صلاحیت الگو بودن را هم ندارد؟! چرا باید در نظام آموزشی و در کتب درسی و دانشگاهی ما جای اندیشمندان پُرجاذبه‌ای همچون حضرت علامه خالی باشد؟ اینها را بگذارید در کنار تلاش دشمن برای تحمیل سیاست‌هایی همچون سند 2030 برای حذف مبانی فکری و ارزشی ایرانی - اسلامی از سبد آموزش و ‌تربیت دانش‌آموزان برای خلع سلاح فکری آنها در میدان پمپاژ شبهات (که البته خوشبختانه راه در موضوع 2030 بر دشمن بسته شد) نباید با کم‌کاری‌ها در زمین دشمن بازی کرد.

توجه به تأکیدات مکرر رهبری درخصوص اهمیت و نقش سازنده کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها نیز نکته مهمی ‌است که نباید از نظر مسئولان امر دور بماند.

مسئله مهم دیگر در کلام اخیر رهبری‌ اشاره ایشان به اهمیت فضای مجازی و لزوم بهره‌برداری از این فضا توسط جوانان و دانشجویان در عمل به مأموریت «تبیین» بود. ایشان فرمودند: «هر کدام از شما به‌عنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید. امروز خوشبختانه میدان باز است برای انتشار افکار. این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به‌وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ می‌توانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به ‌اشکالات را، پاسخ به ابهام‌آفرینی‌ها را در این فضا با استفاده‌ از این امکان منتشر کنید و می‌توانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید... بایستی حقایق را با منطق قوی، سخن متین و عقلانیّت کامل، همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی، و به‌کارگیری اخلاق منتشر کرد. امروز همه‌‌ ما بایستی در این میدان حرکت بکنیم؛ هر کدام به نحوی و با سهمی‌ که در این راه داریم.»

فضای مجازی همواره در بیانات رهبری دارای اهمیت بوده و در کنار تذکر درباره خطرات موجود در آن به‌عنوان یک فرصت و ابزار مناسب مورد تأکید قرار گرفته است. در این میان در کنار موضوع مهم مدیریت فضای مجازی و وظیفه دولت و حاکمیت در حفظ روح و ذهن نوجوانان و جوانان و جامعه از پلشتی‌ها و انحرافات مختلف فکری و اخلاقی موجود در این فضا، می‌توان از این بستر برای رشد سطح فکری جامعه و پاسخ به شبهات و تبیین ارزش‌ها و اصول انقلاب اسلامی استفاده کرد. اما جوانان و دانشجویان در مسیر عمل به مأموریت تبیین باید توجه کنند که رسالت آنها در این حوزه وقتی بهتر انجام می‌شود که همان‌طور که تأکید شد خود را به ابزار تفکر، عقلانیت و آگاهی مجهز کرده باشند. در این فضا باید مراقب بود که مانند کسی نشویم که برای نجات یک غریق به دریا می‌زند اما خود نیز غرق می‌شود پس باید شنای در این فضا را آموخت. از طرفی فضای مجازی فریبنده است و برخی با اندک لایک و دنبال‌کننده دچار توهم خود اندیشمندپنداری می‌شوند در صورتی که وظیفه ما تبیین و روشنگری حقیقی با ابزار عقل و اخلاق و منطق است نه دعوت به خود.

نکته پایانی اینکه ظاهراً برخی مسئله مهم تبیین را به اشتباه و شاید از روی غرض با موضوع توجیه کمبودها و کم‌کاری‌ها و مشکلات مترادف می‌دانند. حال آنکه تبیین می‌تواند نه توجیه بلکه از طرفی پاسخ به القائات و شبهات غلط مطرح شده توسط دشمن در حوزه اندیشه‌ای و اصول و مبانی انقلاب اسلامی و حتی مسائل روز جامعه باشد و از طرفی ابزاری برای به‌روز کردن و زنده نگه‌داشتن ارزش‌ها و مبانی انقلاب اسلامی پیش چشم مردم و مسئولان برای مطالبه حرکت در مسیر صحیح و هشدار در صورت انحراف از مسیر باشد. در این میان دانشجویان و جوانان به‌عنوان چشمان بیدار جامعه می‌توانند ضمن تبیین و معرفی این اصول و عرضه نقشه راه و مسیر صحیح پیش روی کشور نه توجیه‌گر بلکه روشنگران و مطالبه‌گران دلسوز و صادق در این مسیر باشند.

عباس شمسعلی