نقشه اسرائیل برای ایران چیست؟ +جزئیات

رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا این روزها بیش از هر زمان دیگری در حال برنامه‌ریزی برای انجام اقدامات تحریک‌آمیز علیه ایران هستند.

روزنامه نیویورک‌تایمز به نقل از یک کارشناس ارشد امور هسته‌ای - بدون‌ ذکر نام و هویت_ مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران فقط یک ماه تا غنی‌سازی کافی اورانیوم برای تولید «بمب اتم» فاصله دارد. بسیاری از ژنرال‌ها و کارشناسان صهیونیست نیز می‌گویند که با این کارشناس نیویورک تایمز اتفاق نظر دارند و تنها بر سر زمان ادعایی، اختلاف دارند. 

همزمان با این تحریکات رسانه‌‌ای علیه ایران در چارچوب پروژه ایران‌هراسی، مقامات صهیونیستی از یک سو به صورت مستمر بر ضرورت متوقف کردن ایران در این مسیر تاکید می‌کنند و از رایزنی در خصوص گزینه‌های مختلف در این زمینه سخن می‌گویند، از سوی دیگر اقدام به شایعه‌پراکنی و اتهام زنی به ایران می‌کنند، نظیر اتهامی که به تهران در خصوص ترور تاجران صهیونیست در قبرس وارد کردند. سپس در اقدامی قابل ملاحظه از همکاری خود با دولت دونالد ترامپ برای ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همرزمانش در جاده فرودگاه بغداد افشاگری می‌کنند. اما به راستی تل آویو به دنبال چیست؟

«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه عربی «رأی الیوم» چاپ لندن با اشاره به این مسائل، طی یادداشتی به بررسی چرایی آغاز این موجی از اتهام‌زنی‌ها و تحریکات رسانه‌ای علیه تهران و برنامه صلح آمیز هسته‌ای آن می‌پردازد و سفر روز گذشته «ایال حولاتا» مشاور امنیت داخلی و رئیس سازمان امنیت داخلی اسرائیل به واشنگتن و دیدار با «جیک سالیوان» همتای آمریکایی و سایر مقامات دولت این کشور را در همین چارچوب می‌داند.

وی می‌نویسد که این سفر برای بررسی «گزینه‌های مطرح از سوی دو کشور برای مقابله با پیشرفت سریع ایران در زمینه تسلیحات هسته‌ای،  سیاست ایالات متحده در خاورمیانه پس از شکست و خروج نظامی آمریکا از افغانستان» صورت گرفت. 

در ادامه این یادداشت آمده است: «سوال مهمی که در حال حاضر، میان نخبگان اسرائیلی اعم از سیاسی و نظامی تکرار می‌شود و برای بسیاری از رسانه‌های اسرائیلی به یک دغدغه تبدیل شده، این است: "چه کاری می توان انجام داد و چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟" تقریباً یک اتفاق نظر وجود دارد که دو گزینه اصلی در پیش روی دولت اسرائیل  قرار دارد و گزینه سومی در میان نیست».

بر این اساس، گزینه نخست این است که رژیم صهیونیستی از جنگنده‌های معروف به «شبح» (F-35) یا بمب افکن‌های F-16 را برای حمله به برنامه‌های هسته ای ایران استفاده کند مانند کاری که در نابودی تاسیسات هسته‌ای عراق در ژوئیه ۱۹۸۱  یا تاسیسات هسته‌ای سوریه در شرق دیرالزور در سال۲۰۰۷ انجام داد.

گزینه دوم؛ همزیستی با واقعیت برنامه هسته‌ای ایران  و اعتراف علنی به این موضوع که برخورداری از سلاح هسته‌ای نوعی بازدارندگی است.

عطوان در ادامه می‌نویسد: «اکثر کارشناسان و ژنرال‌های بازنشسته اسرائیلی معتقدند که هرگونه حمله نظامی، به نابودی برنامه‌های هسته‌ای ایران منجر نمی‌شود، بلکه ممکن است نتایج معکوس نیز به بار آورد. ایهود باراک، موشه یعلون، ایهود اولمرت از جمله همین افراد هستند. [زیرا معتقدند] چنین حمله‌ای احتمالا به پاسخ قوی‌تری ایران چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم از سوی بازوهای همپیمان نظامی آن در منطقه، مثل حزب‌الله منجر می‌شود که دارای ۱۵۰ هزار موشک است یا حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه؛ امری که می‌تواند موجب تحریک ارتش اسرائیل برای آغاز حمله زمینی به لبنان، نوار غزه و شاید سوریه شود و این به معنای صرف هزینه بالای انسانی بدون اطمینان از نتایج آن خواهد بود».

نویسنده در ادامه به وضعیت التهاب، اضطراب و سردرگمی حاکم بر ساکنان اراضی اشغالی فلسطین، اشاره می‌کند و با تکیه بر آمار موجود، از افزایش موج  مهاجرت‌ معکوس صهیونیست‌ها به اروپا، کانادا و ایالات متحده آمریکا در جستجوی یک پناهگاه امن دائمی خبر می‌دهد.

 وی می‌افزاید: «دولت رئیس جمهور جو بایدن با فشارهای فزاینده لابی‌های اسرائیلی برای اتخاذ مواضع سخت و قاطع علیه ایران، فشار آوردن به آن برای بازگشت به مذاکرات هسته‌ای وین یا اقدام نظامی علیه آن در صورت "سرکشی" در این زمینه، مواجه است. اکثر گمانه‌زنی‌ها نشان می‌دهد که ژنرال ایال حولاتا، مشاور امنیت "ملی" اسرائیل، حامل این پیام برای همتای آمریکایی خود بوده و این امیدواری وجود دارد که وی با پاسخ مناسبی از واشنگتن به تل‌آویو بازگردد».

نقشه اسرائیل برای ایران چیست؟ +جزئیات

وی می‌نویسد: «پرزیدنت بایدن دیروز از ایران خواست به تعلل خود پایان دهد و به میز مذاکره بازگردد، و اگر این کار را نکند ، به "طرح ب" [جایگزین] متوسل می‌شود، بدون اینکه منظورش از این تهدید را روشن کند که آیا منظور او اقدام نظامی است؟ این بعید است که [آمریکا] پس از شکست افغانستان دست به چنین کاری بزند. آیا منظور او مجازات و تحریم‌های بیشتر است؟ البته این امر محتمل است».

سردبیر روزنامه رأی الیوم در ادامه درباره دولت جدید در ایران و رویکرد او در قبال آمریکا و مذاکرات هسته‌ای می‌نویسد: «ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، که بسیار نزدیک به رهبر ایران، آیت الله سید علی خامنه‌ای و جناح انقلابی است با حسن روحانی ، رئیس جمهور اصلاح طلب، محمدجواد ظریف و  عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد تفاوت دارد؛ کسانی که  به توافق هسته‌ای دل بسته بودند و در این مسیر بشدت شکست خوردند. هرگونه تحریم جدید و "شدید" آمریکا چه بسا که ممکن است هیچ تاثیر واقعی بر کشوری که چهل سال  تحت محاصره قرار دارد و از آن به شکلی مثبت در مسیر خودکفایی و  تبدیل شدن به یک ابرقدرت نظامی منطقه ای و چه بسا هسته‌ای استفاده کرده، نداشته باشد».

در بخش پایانی این یادداشت آمده است که رژیم صهیونیستی در چنین فضایی، به تشدید تنش‌ها علیه ایران ادامه ‌می‌دهد، خواه با متهم ساختن تهران به قرار داشتن در پشت پرده تیم‌های ترور تاجران صهیونیست ساکن قبرس، خواه با افشاگری مقام اطلاعاتی تل‌آویو در خصوص ترور حاج قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «ابومهدی المهندس» نائب‌رئیس سازمان الحشد الشعبی. 

 ژنرال «تامیر هیمن» رئیس بخش اطلاعات نظامی اسرائیل چند روز پیش اذعان داشت که اطلاعات داده شده از سوی این رژیم به آمریکا منجر به ترور سردار سلیمانی شده است. وی ترور سردار سلیمانی را مهم‌ترین اتفاق برای امنیت رژیم صهیونیستی توصیف و تاکید کرد که ترور سردار سلیمانی یک شبه انجام نشد بلکه برای این امر مقدمات کاملی چیده شد و برای آن ابتدا زیرساخت‌ها و امکانات لازم فراهم گردید.

عطوان معتقد است که مقصود اصلی تل‌آویو از افشاگری در خصوص نقش خود در ترور سردار سلیمانی، تحریک ایران و سوق دادن آن به سوی انتقام است. ژنرال هیمن پیش از آن‌که به پست کنونی برسد، مسئول پرونده ایران بود و بعید نیست که یکی از ناظران عملیات‌های ترور علیه دانشمندان هسته‌ای ایران بوده باشد.

وی در خصوص اتهام‌زنی بی‌اساس تل‌آویو علیه تهران و نقش آن در ترور تاجران اسرائیلی ساکن قبرس نیز نوشت: «ایران که هرگونه نقش داشتن در این امر و ارتباط با متهم ردیف اول آن که یک شهروند جمهوری آذربایجان است و از آن یک تپانچه مجهز به صداخفه‌کن توقیف شده، را تکذیب می‌کند، بعید است که در چنین دامی یعنی ترور در خارج از کشور ، آن هم در چنین زمانی بیفتد. اما هیچ بعید نیست که دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بخواهد آن را به افتادن در چنین دامی سوق دهد یعنی انجام ترورهای مشابه و مرتبط کردن آن به ایران. مشابه کاری که در زمان تشدید عملیات‌های چریکی فلسطینی‌ها روی داد».

نگارنده در پایان این چنین نتیجه‌گیری می‌کند: «به طور خلاصه، ما می‌گوییم که اسرائیل در یک مخمصه موجودیتی گرفتار شده، و افکار عمومی آن در هراس است. امری که ممکن است تل‌آویو وادار به انجام عملیات نظامی برای برافروختن آتش جنگ در منطقه کند. اما آنچه مسلم است این است که در این صورت قطعا بزرگترین بازنده اسرائیل خواهد بود..».