به گزارش افکارنیوز به نقل از تابناک ، انقلاب در فن آوری اطلاعاتی و کامپيوتری باعث شده که تشخيص عامل بروز جنگ بسيار دشوار شود. جنگ سايبری به نسبت جنگ با ابزارهای نظامی تلفات ندارد و پيامدهای سياسی آن محدود است. بنابر اين بسياری از کشورها ممکن است بدون آنکه دليل مشروعی داشته باشند چنين جنگ يا تجاوزهايی را آغاز کنند.

اما در هر صورت دلایل و توجیهات برای اغاز یک جنگ و چگونگی پیشبرد آن بسیار مهم است. به عنوان مثال دولت جورج بوش به استراتژی حملات «پیشگیرانه» یا «پیش دستانه» معتقد بود. اما این روش می تواند تمایل به جنگ و استفاده از همین استراتژی را در میان دیگران تقویت کند. به عنوان مثال ایران بارها تهدید کرده که ممکن است قبل از حمله نظامی اسرائیل و یا آمریکا حملات «پیش دستانه» انجام دهد.

نقطه ضعف این راهبرد در این است که واقعا به سختی می توان تشخیص داد و مطمئن شد که حمله ای از سوی دشمن در شرف وقوع است و بنابر این مشخص نیست که در چه شرایطی روش حملات «پیش دستانه» قابل توجیه است. در عین حال در این روش توجه به روش های مسالمت آمیز و دیپلماتیک بسیار ضعیف است و قبل از آزمودن راه های دیگر ممکن است جنگ آغاز شود.

وب سایت تحلیلی «آتلانتیک» سپس یادآوری می کند که امروزه بسیاری از کشورهای جهان از قدرت لازم برای به راه انداختن جنگ سایبری برخوردار هستند. اما هیچ توافق، مرجع و یا نظامی برای کنترل و یا تشخیص مشروعیت و عادلانه بودن این نوع جنگ ها وجود ندارد. در عین حال همان حداقل های اخلاقی و عرفی در مورد مشروعیت بخشیدن به جنگ های نظامی در مورد جنگ سایبری هنوز جا نیافتاده است.

۱. تجاوز به دیگران

طبق تعاریف تاریخی فقط جنگی عادلانه است که در برابر تجاوز یک نیروی خارجی انجام شود. اما در جنگ سایبری چون تلفات انسانی در کار نیست مفهوم تجاوز لوثمی شود. در عین حال خط و مرز روشنی بین جاسوسی، خرابکاری و یا مختل کردن تاسیسات وجود ندارد. همه این موارد لزوما با واکنش نظامی روبرو نمی شوند و چون تلفات جانی و مالی آن هویدا نیست نمی توان تشخیص داد که متجاوز کیست و حد و حدود تجاوز آن در چه حدی است.

۲. حمله یا عدم حمله به غیر نظامیان

وب سایت «آتلانتیک» می افزاید که طبق قوانین جنگ حمله به غیرنظامیان ممنوع است هر چند در اکثر موارد یا این اصل رعایت نمی شود و یا اینکه غیر نظامیان به شکل غیر مستقیم آسیب می بینند. اما رعایت و یا تشخیص عواقب جنگ سایبری در این زمینه ساده نیست.

هر حمله سایبری برای بسیاری از غیرنظامیان که به شبکه اینترنت متصل هستند می تواند پیامدهای زیانباری داشته باشد. به عنوان نمونه پس از شیوع بدافزار «استاکس نت» که از نقطه ضعف های «ویندوز» استفاده می کرد بسیاری از کاربران مجبور شدند با پرداخت هزینه برای خرید نسخه ترمیم شده و صرف وقت از عواقب ابتلا به این ویروس جلوگیری کنند.

۳. رعایت تناسب در استفاده از ابزار جنگ

در یک جنگ عادلانه قاعدتا نباید از سلاح هایی استفاده شود که میزان تخریب آن بیشتر از حمله ای است که قرار است به آن مقابله شود. اما برخی از سیاستمداران و رهبران جهان بارها تهدید کرده اند که در صورت لزوم در مقابله با حملات سایبری ممکن است از نیروی نظامی استفاده کنند.

نکته دیگر این است که در اکثر موارد اگر جنگ سایبری اتفاق بیافتد تشخیص دامنه ضایعات آن بسیار مشکل است و بنابر این طرف مقابل نیز می تواند بدون رعایت اصل تناسب در ابزارهای جنگی از هر روش گسترده ای در جنگ سایبری استفاده کند. به همین خاطر ضد حمله که در جنگ سایبری یک عامل مهم برای پیشگیری از حمله طرف مقابل است از هیچ قاعده و اصل اخلاقی تبعیت نمی کند.

۴. پذیرش مسئولیت

در جنگ عادلانه قاعدتا هر طرف باید مسئولیت حملات خود را برعهده بگیرد. معمولا تروریست ها و یا سازمان های جاسوسی در عملیات پنهانی چنین اصلی را رعایت نمی کنند. در جنگ سایبری نیز هر گروه، فرد و یا کشوری می تواند به سادگی چهره خود را بپوشاند و از قبول مسئولیت شانه خالی کند.

پذیرش مسئولیت در جنگ فقط یک اصل اخلاقی نیست بلکه از نظر حقوقی و جزایی نیز اهمیت دارد. اگر مسئولان حملات شناخته نشوند هیچ کس خطاکار نخواهد بود. به همین خاطر در عرصه جنگ سایبری نیز باید مراجع و موازینی برای تشخیص هویت مسئولین حملات و جرائم آنها وجود داشته باشد.

۵. فریبکاری

کنوانسیون ژنو و لاهه مربوط به قوانین دوران جنگ، فریبکاری را ممنوع کرده اند. تمام طرف های درگیر در جنگ موظف اند از روش های فریبکارانه مثل استفاده از اونیفورم امدادرسان ها و یا غیرنظامیان پرهیز کنند. اما در جنگ سایبری بخش زیادی از موفقیت حملات به تغییر دادن چهره مهاجمان و استفاده از پوشش ها و مجاری فریبکارانه بستگی دارد.

درست است که در جنگ سایبری این نرم افزار و سخت افزارها هستند که به ما خیانت می کنند و نه انسانها. اما باید در برابر یک چنین روش هایی نیز درست مثل خیانت و فریبکاری های انسانها واکنش نشان داد.

۶. صلح پایدار

وب سایت «آتلانتیک» در بخش پایانی این مطلب اشاره می کند که در جنگ عادلانه معمولا دوران پس از جنگ نیز جزو مسئولیت طرف های درگیر است. نمونه آن مشارکت نیروهای آمریکایی و یا بین المللی در کمک به امنیت عراق و افغانستان است.

در جنگ سایبری که نتیجه آن تلفات انسانی نیست ترمیم ضایعات جنگ و جبران آن می تواند بسیار ساده تر از جنگ های نظامی باشد. کافی است حملات سایبری طوری طراحی شوند که پس از پایان دوره محدود حمله، اهدافی که مورد حمله قرار گرفته اند به حالت عادی بازگردند.

اما مشکل در اين است که ابعاد و جزييات صدمات و اختلال های ناشی از حملات سايبری قابل تشخيص نيستند و يا ابعاد صدمات در حدی است که بازسازی و ترميم آنها وقت بسيار زيادی نياز دارد.