هفتاد سال جنگ، قتل‌عام و کودتا

ملکه الیزابت دوم پس از ۷۰ سال سلطنت ، پنجشنبه گذشته در کاخ خود در اسکاتلند مُرد. وی در طول 7 دهه سلطنت خود رویدادهای مهمی را در سطح داخلی و بین‌المللی از سر گذراند و برخلاف تلاش رسانه‌های غرب که به دنبال ارائه یک تصویر کاملا مثبت از الیزابت دوم در همه زمینه‌ها هستند، نقش منفیِ تعیین‌کننده‌ای در تاریخ کشورهای مختلف جهان داشته و بعضا سرنوشت بسیاری از ملت‌های جهان را به سوی بدبختی سوق داده است. 

 

از آنجا که وی تنها چند سال قبل از سلطنت، جنگ دوم جهانی را پشت سر گذاشته بود و جزو نخستین افراد از اعضای خانواده سلطنتی بود که آموزش نظامی دیده بود، با مسائل نظامی و جنگی آشنا بود و در طول دوران سلطنت خود از ابزارهای جنگی و سیاسی برای منافع بریتانیا در نقاط مختلف جهان استفاده کرد. 

به واسطه اینکه نهاد سلطنت در تقابل محض با دموکراسی مورد ادعای غربی‌هاست، پروپاگاندای غرب تلاش می‌کند اینگونه القا کند که دربار سلطنتی انگلیس یک نهاد تشریفاتی است و دخالتی در مسائل سیاسی و سیاست خارجی ندارد. با این حال ۲ ماه پس از تاج‌گذاری «الیزابت الکساندر ماری» در لندن، یک رویداد سیاسی در قلب غرب آسیا رخ داد که حاکی از نقش مستقیم الیزابت دوم در آن بود؛ کودتا در ایران علیه دولت قانونی محمد مصدق. 

کودتای منجر به سرنگونی مصدق زمانی کلید ‌زده شد که دولت مصدق، سفارت انگلیس در تهران را سال ۱۹۵۲ به ظن و گمان جاسوسی تعطیل کرد و منافع انگلیس بویژه منافع سرشار آنها در غارت منابع نفتی ایران، به خطر افتاد. 

اسناد و مدارک افشاشده نشان می‌دهد ملکه انگلیس به منظور حفظ منافع بریتانیا در ایران مخصوصا غارت منابع نفتی ایران، نقش مستقیم در برکناری مصدق از قدرت - در حمایت از محمدرضا، شاه خائن- داشته است. طبق اسناد فاش‌شده، 27 فوریه 1953، «جان فاستر دالس» وزیر وقت خارجه ایالات‌متحده پیامی را از سفارت واشنگتن در لندن دریافت می‌کند که در آن بر لزوم حمایت از محمدرضا و جلوگیری از فرار وی از کشور، از سوی ملکه انگلیس تاکید شده بود. آمریکا این پیام را یک برگ برنده در حمایت از شاه تلقی کرد و با استفاده از آن محمدرضا پهلوی را از فرار از کشور منصرف و زمینه کودتا علیه دولت قانونی ایران را هموار کرد. بنا به اعتراف آمریکایی‌ها، پیام ملکه انگلیس به عنوان رهبر همه خانواده‌های سلطنتی جهان(!) نقش وافری در منصرف کردن شاه از فرار از کشور، رویدادهای بعد در سرنگونی دولت مصدق و تداوم ۲۵ ساله جنایات و خونریزی‌های پهلوی دوم بازی کرده است. 

کودتای دوم ملکه علیه تمامیت ارضی ایران بود؛ جایی که بحرین امروزی را که بیش از 2 هزار سال بخشی از سرزمین اصلی ایران بود، با کمک عوامل دست‌نشانده خود از ایران جدا کرد و در سایه سستی و بی‌عرضگی رژیم محمدرضا در سال 1971 به آن استقلال داد. 

جنگ، قتل‌عام و کودتا، ۳ ابزار همیشگی ملکه در طول ۷۰ سال حکومت وی بر بریتانیا بود. همانند ملی شدن صنعت نفت ایران، ملی شدن کانال سوئز توسط «جمال عبدالناصر» برای قطع دست فرانسه و انگلیس از این آبراه استراتژیک نیز، خشم انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها را -که منافع مشترک زیادی در تسلط بر این تنگه داشتند- برانگیخت. این بار دربار بریتانیا با همکاری فرانسه و رژیم تروریست صهیونیستی از جنگ برای حفظ شرایط حاکم بر کانال سوئز استفاده کرد. با وجود برتری نظامی انگلیس و فرانسه، در نهایت با مقاومت جانانه مسلمانان مصری و فشار افکار عمومی بین‌المللی، آنها در این جنگ شکست خوردند و کانال سوئز به طور کامل در اختیار دولت مصر قرار گرفت. 

حمله نظامی به افغانستان به رهبری آمریکا که به فاجعه‌ای تمام‌عیار و آنچه امروز در افغانستان مشاهده می‌کنیم ختم شد، از دیگر اقدامات جنگی بریتانیا در دوره ملکه الیزابت بود؛ جایی که صدها هزار انسان بی‌گناه غیرنظامی به خاک و خون کشیده شدند و در نهایت هیچ دستاوردی برای مردم افغانستان به بار نیامد. شبکه بی‌بی‌سی اخیرا فاش کرد نیروهای ویژه بریتانیا در جریان مأموریت در افغانستان بارها زندانیان و مردان غیرمسلح را به گونه‌ای مشکوک کشته‌اند. همچنین روزنامه ساندی‌تایمز نوشت: نظامیان انگلیسی در حملات شبانه خود در افغانستان پس از کشتن غیرنظامیانی که مشکوک به عضویت در گروه طالبان بودند، با صحنه‌سازی وانمود می‌کردند این افراد مسلح و از مقامات طالبان یا القاعده بودند!

هفتاد سال جنگ، قتل‌عام و کودتا

اما مشارکت تمام‌عیار در جنگ آمریکا در عراق، یکی دیگر از نقاط بسیار تاریک انگلیس است که در زمان سلطنت ملکه الیزابت رخ داد. دروغ تونی بلر، نخست‌وزیر وقت این کشور و جرج دبلیو بوش درباره سلاح‌های کشتار جمعی در عراق که بهانه‌ای برای حمله به این کشور بود همچنان نقل محافل سیاسی و دیپلماتیک است. حمله آمریکا و انگلیس به عراق علاوه بر کشتار صدها هزار نفر با استفاده از بمب‌های ممنوعه از جمله بمب‌های فسفری، زندگی چند نسل از مردم عراق را به نابودی کشاند به گونه‌ای که اثرات آن هنوز هم دامن عراقی‌ها و حکومت این کشور را رها نکرده است. 

زندگی طولانی ولی بی‌برکت این «ماده‌روباه پیر» پر از جنگ‌ها، قساوت‌ها و ظلم‌هایی است که بر مردم سراسر جهان روا داشته است. فردی که چنین تاثیر دهشتناکی بر سرنوشت و تاریخ جهان داشته است، چگونه می‌تواند تنها یک جایگاه تشریفاتی داشته باشد!؟ مرگ ملکه الیزابت فرصت خوبی فراهم کرده تا نقش دربار انگلیس در تاریخ جهان مورد بازخوانی و موشکافی قرار گیرد تا با استفاده از آن بتوان از تحریف تاریخ توسط غرب جلوگیری کرد.

مهدی گرگانی