شانگهای و پایان جهان تک قطبی

بیست و دومین نشست سازمان همکاری شانگهای (SCO) که ۲۴ و ۲۵ شهریور با حضور سران ۱۵ کشور عضو و ناظر در آن از جمله آیت الله سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهوری اسلامی ایران برگزار شد با تکمیل فرآیند عضویت کامل ایران از طریق اعلام رسمی توسط شوکت میرضیایف رئیس جمهوری ازبکستان همراه بود که به اعتقاد تحلیلگران بی تردید اقدامی در راستای اهداف کلان این سازمان یعنی شکستن نظام تک قطبی غرب است که در عین حال منافع تاریخی را هم به همراه خواهد داشت.

در واقع این یک تحول مهم هم برای ایران و هم برای سازمان همکاری شانگهای محسوب می‌شود. چون ایران با پیوستن به سازمان شانگهای قادر خواهد بود تا ظرفیت ژئواکونومیک خود را به طور کامل به ویژه در شرایط بی مهری های غرب توسعه بخشد، چرا که لجاجت و دشمنی غرب به سرکردگی آمریکا و صهیونیست ها به ویژه از طریق اعمال تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران ظاهرا پایانی ندارد.

با اینکه ایران مدت‌های مدیدی است مقادیر زیادی نفت به چین، هند و دیگر کشورها صادر می‌کند اما این کشور به شکلی واقعی با فعالیت‌های اقتصادی منطقه اوراسیا پیوند نخورده است در حالی که عضویت ایران در شانگهای حضور ایران را از همه لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در منطقه اورآسیا پر رنگ خواهد کرد.  

در سال‌های اخیر با توجه به آنکه همکاری منطقه ای در اوراسیا به جنب و جوش افتاده، اهمیت ایران نیز افزایش یافته است. ایران از ابتدای ۲۰۲۲ در دولت سیزدهم تعاملات سطح بالای خود را با بسیاری از کشورهای همسایه و آسیای مرکزی تقویت کرده و حجم تجاری ایران با کشورهای سازمان همکاری شانگهای از یک روند صعودی حکایت دارد و نشان دهنده ظرفیت همکاری اقتصادی ایران با منطقه اوراسیاست.

در واقع، ایران با پیوستن به این ائتلاف در حال شکستن انزوای بین المللی تحمیلی از طریق تحریم های ظالمانه غرب است، این در حالی است که اعضای سازمان همکاری شانگهای مدتهاست که بدون دلار آمریکا تجارت با یکدیگر را آغاز کرده اند تا دیگر مجبور نباشند تحریم های آمریکا را در نظر بگیرند. حتی روسیه و چین یا روسیه و هند به طور فزاینده ای تجارت خود را با ارزهای خود انجام می دهند.

از اینرو این مهم نیز می تواند یک گزینه مطلوب برای ایران باشد که نه تنها در تجارت با روسیه و چین که به طور قابل توجهی در حال رشد است و اخیراً معامله با ارزهای خود را نیز تجربه می کنند، بلکه در تجارت با هند و دیگر کشورهای عضو شانگهای نیز احتمال استفاده از ارزهای ملی وجود دارد.

مثلا در ماه مه ۲۰۱۹ هند واردات نفت از ایران را تحت فشار شدید امریکا متوقف کرده بود. تهران خواهان از سرگیری صادرات نفتی به هند در اسرع وقت است.

حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران، نه تنها از سوی همتای خود، سوبرهمانیام جایشانکار، بلکه از سوی نارندرا مودی نخست وزیر در جریان سفر به دهلی نو در ماه ژوئن ۲۰۲۲ مورد استقبال قرار گرفت و این تحریک دیپلماسی میان دو کشور بیانگر آن است که ظرفیت های بین المللی ایران در حال تقویت است.

با این وجود تحولات و تحرکات جدیدی که در درون سازمان همکاری شانگهای در حال شکل گیری است، گویای تغییر رژیم حقوقی سابق تک قطبی تحمیلی از سوی آمریکا به جهان است، کشوری که استقلال و آزادی اکثر ملت های جهان از جمله ایران را در چند دهه اخیر زیر سوال برده بود.

پس از آنجایی همه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای غیرغربی هستند و یک سیاست خارجی مستقل را دنبال می‌کنند و ایران نیز همواره به عنوان یک کشور دارنده استقلال دیپلماتیک شناخته شده است، عضویت ایران در سازمان شانگهای قطعا یک تعامل برد-برد و موقعیت دو طرفه را شکل می‌دهد که به ایجاد سازمان شانگهایی قوی تر و ایرانی بهتر منتهی خواهد شد.

صرف نظر از اینکه ایران با عضویت در این سازمان منطقه ای جایگاه فرهنگی و تمدنی سابق خود را نیز باز خواهد یافت، چون اگرچه ایران عمدتا یک کشور قویدر غرب آسیا به حساب می آید اما به لحاظ تاریخی یک کشور مهم با آثار فرهنگی و تمدنی قوی در آسیای مرکزی و حتی در شبه قاره هند است که اکثر این کشورها عضو شانگهای هم هستند. مثلا زبان فارسی زمانی زبان دوران اولیه اوراسیا و شبه قاره هند بود و هنوز آثار آن مشهود است و نفوذ تمدن ایرانی در حوزه مذهب، ادبیات و معماری این کشورها نیز به وضوح قابل مشاهده است.

بنا بر این، عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای یک احیای نمادین از نفوذ تاریخی در منطقه آسیای مرکزی و شبه قاره محسوب می‌شود. برای ایران که حس قوی افتخار ملی دارد، اهمیت این موضوع بدیهی و مسلم است و به طور متقابل پیوستن رسمی ایران از اهمیت فراوان برای سازمان همکاری شانگهای نیز برخوردار است. یعنی پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای یک بازشناخت نفوذ فرهنگی یا تاریخی نیز قلمداد می‌شود، چیزی که غرب و صهیونیست جهانی همواره مخالف احیای این فرهنگ بوده اند.

این همه در حالی است که غرب و در راس آنها آمریکا در چند دهه اخیر با بحران آفرینی های خود جهان را با چالش های متعددی از جمله در افغانستان، عراق، و به تازگی در اوکراین رو به رو کرده است حوادثی که ناشی از تداوم نظم سابق جهان تک قطبی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) است.

منشاء همه این بحران ها ماجراجویی های آمریکا با ابزارهایی چون پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و حتی بعضا از طریق سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن است.

شانگهای و پایان جهان تک قطبی

امروزه آمریکا می کوشد به علل مختلف با بازسازی فضای جنگ سرد به تقابل جدی با روسیه و حتی چین بپردازد، از اینرو از ناتو به عنوان ابزاری برای اجرای برنامه های خود استفاده کرده تا بتواند حفظ جایگاه رهبری در دنیا، حفظ جهان تک قطبی، انتقال ضررهای مالی -اقتصادی به کشورهای همپیمان و دستورپذیر کردن کشورها در مسائل نظامی و سیاسی را تحقق بخشد.

بررسی عمیق تحولات جهانی چند سال اخیر که بر مبنای یک بی عدالتی استوار است، کارشناسان سیاسی را به این باور سوق داده که ادامه وضعیت جهان به صورت تک قطبی رو به پایان و شیب تحولات به گونه ای است که از این پس تشکیل یک جهان چند قطبی امری غیرقابل اجتناب و غیرقابل بازگشت است و زمینه های این تحول نیز تقویت ائتلاف های منطقه ای است.

در این میان یکی از ائتلاف ها و سازمان با پتانسیل بسیار قوی برای عضویت کشورهای جهان برای نجات از مشکلات جهان تک قطبی سازمان همکاری شانگهای است.

به اعتقاد "رشید علی اف" دبیرکل سابق این سازمان در بیان جذابیت آن برای بسیاری از کشورهای مشتاق عضویت همین بس که بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی آن را به‌ عنوان مرکز بسرعت در حال تکامل دنیای چند قطبی می‌دانند که قادر به مقاومت و ایستادگی فعالانه در برابر خطرات مختلف جهانی و منطقه‌ای است.

"عبدالغانی ممدزی اف" یک کارشناس سیاسی نیز در مصاحبه با خبرگزاری "آسیا پلاس" تاجیکستان در این خصوص تاکید کرد: در سال های اخیر تغییرات عمده ای در جهان رخ داده است. برتری مطلق غرب در حال از بین رفتن و این برای همه روشن است که یک نظام دو قطبی دوباره در جهان شروع به کار خواهد کرد.

وی خاطر نشان کرد، بسیاری از کشورهای جهان نمی خواهند از این روند دور بمانند و تمایل دارند به سازمان های منطقه ای و فرامنطقه ای بپیوندند و این به آنها اجازه می دهد تا از تحریم ها و حملات مسلحانه ابرقدرت ها محافظت شوند.

کارشناسان در بیان مزیت های سازمان شانگهای معتقدند که این ائتلاف صرفا یک اتحادیه نظامی چون ناتو نیست و عضویت روسیه و چین به عنوان دو کشور قدرتمند اتمی و دارای کرسی دائم شورای امنیت سازمان ملل در آن، عملا نقش بسیار فعال و ویژه ای را به آن برای برهم زدن نظام تک قطبی سنتی موجود حاکم بر جهان تحت رهبری آمریکا و تحقق نظام جهانی چند قطبی اعطا می کند و حضور دو قدرت اتمی دیگر یعنی هند و پاکستان نیز بر وزن سیاسی و بین المللی سازمان شانگهای و پیشبرد اهداف آن افزوده است.

روزنامه کانادایی"Le Devoir" در گزارشی پیرامون همین موضوع که ۱۸ مرداد ماه منتشر شد، نوشت: "دیگر مفهومی به نام جهان تک قطبی وجود ندارد، آمریکا در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فناوری و علمی دیگر توان سبقت گرفتن از روسیه و چین را ندارد. چین و روسیه با نزدیکی بی سابقه با هم یک جبهه قوی علیه ایالات متحده آمریکا تشکیل داده اند. آمریکا به این درک رسیده که توان تقابل همزمان با این هر دو ابرقدرت را ندارد و مجبور است در برخی میدان ها، صحنه را به نفع بازیگران قوی تر ترک کند. "

در هر حال شکستن نظام تک قطبی در جهان امروز امری قطعی است و این مهم حتی در نطق آیت الله رئیسی در بیست و دومین نشست شانگهای نیز به خوبی آشکار بود.

رئیس جمهوری اسلامی ایران در اجلاس مزبور در این خصوص تصریح کرد: "گسترش این سازمان می‌تواند به مقابله با یکجانبه‌گرایی واشنگتن کمک کند و موجب خنثی کردن تحریم‌های آمریکا شود و این امر نیازمند راه‌حل‌های جدیدی است. "

در عین حال شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین نیز در این نشست دقیقا بر همین مهم صحه گذاشت و پیشنهادات پنج گانه شامل گسترش حمایت های متقابل، توسعه همکاری های امنیتی، تعمیق همکاری های عملگرایانه، تقویت تعاملات انسانی و پایداری بر چندجانبه گرایی را مطرح کرد که با حمایت و تائید قاطع تمام کشورها حاضر در نشست مواجه شد.

بررسی ادبیات سیاسی و اقتصادی و موضع گیری های رهبران اصلی سازمان شانگهای هنگام دیدارهای دو و چند جانبه و یا سفر به کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکای لاتین و حتی بیانیه های مختلف دبیرخانه سازمان شانگهای نیز بخوبی موید آن است که این سازمان منطقه ای هدفی جز شکستن سنت تک قطبی موجود و "ایجاد نظم جهانی چندقطبی" ندارد، هدفی که از اهداف مهم ایران در سیاست خارجی نیز به حساب می آید.

حوادث و رویدادهای محتلف چند سال اخیر در جهان نشان می دهد که چهار بازیگر اصلی جهان از جمله آمریکا، اروپا، روسیه و چین در شکل دهی به آنها نقش اساسی دارند و حتی آشکارا مواضع خود را در باره مسائل جهانی بیان می کنند تا هر کدام به میزان قابل توجهی تاثیر خود را بر روند تحولات جهانی ثابت کنند.

اگرچه شاید تاکنون هیچ یک از آنها به طور مستقل نتوانسته اند این نقش را بازی کنند و یا بازیگر دیگر را مجبور به انجام و یا رفتار دلخواه خود کنند، اما تقویت قطب های موجود می تواند جهان را از نظم ناعادلانه تک قطبی به نفع ملت های ضعیف رهایی بخشد.

به اعتقاد تحلیلگران برای حفظ صلح و تامین امنیت در جهان کنونی، تنها راه حل این است که همه کشورها به سمت تشکیل یک جهان چندقطبی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی حرکت کنند؛ اصل مهمی که آمریکا را واداشته بود تا یک درخواست رسمی برای پیوستن به سازمان همکاری های شانگهای به عنوان عضو ناظر به دبیرخانه آن تسلیم کند که در سال ۲۰۰۵ رد شد.  

این سازمان حتی از آمریکا خواست که پایگاه‌ها و نیروهای نظامی خود را از خاک تمام کشورهای عضو خارج کند. پس از این درخواست بود که دولت قرقیزستان رسما از آمریکا درخواست کرد که برنامه خروج نیروهای آمریکایی و تعطیلی پایگاه هوایی نظامی K-۲ از این کشور را بسرعت تهیه و اعلام کند.  

باید در نظر داشت که اولویت نخست سازمان شانگهای مسائل سیاسی-امنیتی غیرسنتی و به قول چینی‌ها مقابله با سه "شر" جدایی طلبی، افراط‌گرایی و تروریسم است و این برخلاف آن چیزی است که در دستور کار دیگر سازمان های همچون ناتو است.

در همین ارتباط "سرگئی شویگو" وزیر دفاع روسیه به تازگی در نشست وزیران دفاع کشورهای عضو سازمان شانگهای در مورد اولویت های تضمین امنیت اعضای آن پیشنهاد داد که توان نظامی این سازمان از طریق تبادل اطلاعات در زمینه امنیت نظامی افزایش یابد.

وی پیشتر نیز در نشست وزرای دفاع کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای پیشنهاد داده بود که برای بحث در مورد مسائل امنیتی ائتلافی دیداری با حضور وزرای دفاع کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، کشورهای مستقل مشترک المنافع و سایر کشورهای دوست در ماه دسامبر (آذر ماه) در مسکو برگزار شود.

از دیدگاه مسکو آمریکا با تحریک اروپا برای ادامه بحران اوکراین خواب های مهمتری را برای منطقه و جهان دیده است. بنابراین همکاری نظامی در چارچوب این سازمان، از جمله وظایف آن به شمار می آید. البته در این چارچوب تاکنون چندین رزمایش مشترک بین اعضای این سازمان نیز برگزار شده است.  

در هر صورت کارشناسان سیاسی معتقدند تشکیل جهان چندقطبی با شکل گیری ائتلاف منطقه ای مهمی چون سازمان همکاری های شانگهای چندان دور از انتظار نیست و از هم اکنون برای ایجاد تعادل در جهان چند قطبی باید"مکانیسم تعامل سازنده"ای بین ابر قدرت ها ایجاد شود.

اکنون جای تردیدی نیست که این سازمان با اعضای جدید خود امروز به یک اتحاد بزرگ سیاسی و منطقه ای در منطقه اورآسیا تبدیل شده که بر مناطق همسایه خود در آسیای میانه (افغانستان و ایران) و جنوب آسیا (هند و پاکستان) نیز تاثیر می گذارد. یعنی در واقع این سازمان در مفهومی گسترده تر سازمانی است که برای شکل گیری یک جهان چند قطبی در نظر گرفته شده است.

به همین دلیل با عضویت کامل کشورهای قدرتمندی چون ایران در این سازمان در میان مدت انتظار آن می رود که جایگاه و وزن سازمانی که نیمی از جمعیت جهان را در خود گرد آورده و مرزهای آن از اقیانوس آرام و اطلس تا اتحادیه اروپا می رسد، به خوبی و بیش از پیش آشکار شود.

این سازمان به تدریج می رود تا صدای آن در آینده نه تنها در سیاست آسیا، بلکه در سیاست جهانی نیز شنیده شود تا مقدمه ای برای تشکیل یک جهان چند قطبی و یا حداقل دو قطبی باشد، ولو این که خوش آیند غرب و به ویژه آمریکا نباشد.

در ماه های اخیر یکی از موضوعاتی که رسانه های مختلف جهان به آن می پردازند، خروج تدریجی جهان از نظام تک قطبی به رهبری آمریکا به سمت دو یا چند قطبی از سوی دیگر کشورهای قدرتمند و نوظهور است.

نشریه آمریکایی امریکن کنسروتیو (The American Conservative) اسفند ماه ۱۴۰۰ در گزارشی به واقعیتی به نام نظم نوین جهانی آن هم خارج از اراده آمریکا اذعان کرده و نوشت: "واشنگتن به مرحله ای رسیده است که نمی تواند تحمل کند، دشمن قدیمی دوران جنگ سرد در حال پیروزی های پی در پی است و عملا کنترل روندهای بین المللی از دست آمریکا خارج شده است. آمریکا باید بپذیرد که هژمونی سابق خود را از دست داده و چه بخواهد و چه نه، نظام چند قطبی واقعیت امروز جهان است.

براساس این گزارش، موضوعاتی از جمله اوکراین و تایوان گواه آن هستند که دوران جهان تک قطبی آمریکا به پایان رسیده و سیاست ها و برنامه های آمریکا به عنوان دستورکار در جهان مورد پذیرش نیست و چین و روسیه موفق شده اند تا حوزه نفوذ خود را تعیین و آمریکا و اروپا را مجبور به پذیرش واقعیت کنند.

روزنامه "پلیتیکا- Politika" صربستان نیز بهمن ماه ۱۴۰۰ در گزارشی در مورد تغییر رفتار ابر قدرت ها بویژه آمریکا نوشت: دنیای ابر قدرت ها به وضوح تغییر کرده است. روسیه و چین مواضع خود را روز به روز تقویت می کنند... دیگر دوران ماجراجویی های هر روزه آمریکا به پایان رسیده است. میدان مانور آمریکا و متحدین اروپایی با گذشت هر روز کوچک تر می شود. تغییرات دنیای امروز ناشی از شکست جهان تک قطبی است، مقاومت در برابر تشکیل جهان چند قطبی برای آنها آسیب بیشتری به همراه خواهد داشت. " 

نشریه آمریکایی "اکونومیست-The Economist" نیز در مقاله ای در مورد تغییرات محسوس قدرت سیاسی-اقتصادی در جهان نوشت: دوران جهان تک قطبی به پایان رسیده است، دیگر مواضع آمریکا به عنوان پیش فرض و یا دستورکار در جهان مورد پذیرش قرار نمی گیرد. چین و روسیه موفق شده اند تا حوزه نفوذ خود را تعیین و آمریکا و اروپا را مجبور به پذیرش واقعیت کنند.

نشریه Marianne فرانسه هم به تازگی در گزارشی در مورد ناممکن بودن توافق میان ایران و غرب بر سر برجام در برهه کنونی نوشت: ایران در راستای عضویت در سازمان شانگهای و دیگر سازمان های آسیایی اقدامات قابل توجهی انجام داده است.

این نشریه افزود، تیم جدید ریاست جمهوری ایران تلاش می کند تا گفت وگو با غرب را تا حدممکن به تاخیر بیاندازد تا تفاوت میان سیاست های قبلی و حال حاضر را به نمایش بگذارد. تهران خواهان لغو تحریم ها است، اما آمریکا تحریم ها را لغو نخواهد کرد و اتحادیه اروپا برای تقویت اقتصاد ایران هیچ برنامه ای ندارد. اما حرکت جدی ایران به سمت چین و روسیه ابعاد ژئوپولیتیک جدیدی را از تقابل ایران و غرب باز کرده است.

به اعتقاد کارشناسان ایران به خوبی می داند که برای حفظ صلح و تامین امنیت در جهان کنونی، تنها راه حل این است که همه کشورها به سمت تشکیل جهان چند قطبی حرکت کنند. روسیه مشخصا مسیر شرق را برای توسعه و پیشرفت انتخاب کرده است، از این رو غرب در آینده نزدیک دیگر توان تحمیل مواضع خود را بر شرق نخواهد داشت.

آنها تاکید دارند که تشکیل این جهان چند قطبی با تقویت سازمان شانگهای با عضویت ایران در آن، به تقویت موضع بین المللی تهران کمک بسیاری می کند و عملا بخش قابل توجهی از تحریم های غرب علیه ملت ایران در نتیجه این عضویت بی اثر می شوند.

از نگاه تحلیلگران سیاسی نیز ایران باید نهایت استفاده را از شرایط پیش آمده داشته باشد، چون روند تشکیل جهان چند قطبی واقعیتی است که تهران می تواند با استفاده از آن تمام ظرفیت های بالقوه خود را اجرایی کند و در عین حال انسجام بهتری در نگاه به شرق ایجاد کند.

فرجام سخن این که عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای در کنار تحولات مهم بین المللی که در حال رخ دادن است، می تواند مرحله تازه ای از دگرگونی روندها و اهداف را برای این سازمان و اعضای قدیم و جدید آن رقم بزند و شاید در چنین شرایط و فضایی دیگر نیاز چندانی به برخی قدرت ها و کشورهایی بد عهد یا پیمان شکن نباشد که حتی به برنامه ها، طرح ها و توافق های انجام شده چندان پایبند نیستند و فقط به دنبال گرفتن برخی امتیازها از دیگر کشورها هستند.