فوّاره واژگون فشار حداکثری و جنگ ترکیبی

1) روند دشمنی‌های رژیم آمریکا با ملت ایران را در دو دهه اخیر مرور کنید. در دولت بوش، دو کشور همسایه ایران را ظرف سه سال اشغال کردند و رسماً گفتند ایران در نوبت بعدی است. آن زمان، بخش مهمی از دولت و مجلس موسوم به اصلاحات را هم سرمایه خود می‌دانستند. به واسطه همین‌ها بود که به آشوب تیرماه 1378 دامن زدند، جنگ روانی را به داخل کشاندند و تحریم انتخابات مجلس هفتم را به همان عناصر داخل حاکمیت دیکته کردند.

2) دولت بعدی آمریکا (اوباما) با کمک افراطیون مدعی اصلاحات، ابتدا ایجاد آشوب، و سپس ترور و خرابکاری و تحریم‌های فلج‌کننده را به‌کار بست که در روی کار آمدن دولت غربگرا و اصرار بر تدارک توافقی نا‌متوازن موثر بود. دولت اوباما تصور می‌کرد برجام، به عنوان زیرساختی برای مهار، و به موازات تشدید تحریم‌ها (آیسا، سیسادا، ویزا)، می‌تواند طرف ایرانی را وادار به پذیرش دیکته‌هایی در قالب برجام دو و سه کند. آنها در این جنگ ترکیبی و در کنار تحمیل آشوب و تحریم و ترور، گزینه جنگ نیابتی را هم روی میز گذاشتند و ضمن فربه‌کردن داعش در عراق و سوریه، کوشیدند آرزوی شکست‌خورده دولت بوش را با جنگ نیابتی عملی کند. همزمان، چراغ سبز حمله عربستان به یمن و اسرائیل به غزه را هم داده بودند؛ اما برآیند کار، ناکامی بود.

3) هنگامی که ترامپ سر کار آمد، « فشار حداکثری » را در دستور کار قرار داد. دولت ترامپ، هنگامی که میزان اتکای برخی مدیران دولت روحانی به برجام را دید و مطمئن شد آنها گروگان برجام باقی می‌مانند، زیر تعهدات آمریکا زد و تحریم‌های بیشتری را به اجرا گذاشت. او امیدوار بود و دائماً می‌گفت که مقامات ایرانی تا چند هفته دیگر درخواست مذاکره برای توافق جدید می‌کنند. اغتشاشات دی‌ماه 96 و آبان 98، در حالی طراحی شد که آمریکا و اسرائیل، نقشه مشابهی را در عراق و لبنان به اجرا گذاشته بودند. سپس، سردار سلیمانی را ترور کنند. اما برآیند همه این تحولات، شکست‌های پیاپی رژیم آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی و متحدانش بود. بعدها مقامات دولت آمریکا تاکید کردند «راهبرد فشار حداکثری علیه ایران، شکست فاحشی خورده است».

4) مرور فهرست ضربات راهبردی که جبهه مقاومت در این دو دهه به راهبرد «خاورمیانه جدید» و «قرن جدید آمریکایی» وارد کرد، مجال دیگری می‌طلبد. اجمالاً باید خاطرنشان کرد که سیاستمداران و استراتژیست‌های ارشد غربی بارها در چند سال اخیر، از انتقال محور جهانی قدرت از غرب به شرق (آسیا) و تبدیل ایران به قدرت برتر خاورمیانه سخن گفته‌اند. دولت بایدن حالا، وارث بدهی 31 هزار میلیارد دلاری، جامعه‌ای به‌شدت دوقطبی شده و سرشار از خشونت و انگیزه‌های جدایی‌طلبانه، بیش از پنجاه میلیون گرسنه (یک نفر از هر شش نفر)، و سلطه از دست رفته آمریکاست. در حالی که اوباما می‌گوید «تخریب مخالفان سیاسی و شرور جلوه دادن آنها، فضای خطرناکی ایجاد کرده است. سیاستمدارانی هستند که برای کسب قدرت، به تفرقه دامن می‌زنند و ما را از یکدیگر عصبانی و نگران می‌کنند»، ترامپ کرده است: «نمی‌‌دانم آمریکا تا ۲ سال دیگر دوام خواهد آورد یا نه. این اتفاقی است که در حال وقوع است. واشنگتن نقش و قدرت خود را در عرصه جهانی از دست داده. ایالت‌‌های آمریکا هرگز در وضعیت وخیمی مثل امروز نبوده‌اند. هیچ چیز خوبی درباره وضعیت کشور وجود ندارد که بخواهیم درباره آن گفت‌و‌گو کنیم».

5) قدرت نظامی آمریکا از ابعاد گوناگون، رو به تحلیل است. آسوشیتدپرس اخیراً گزارش داد: «بر اساس اطلاعات درز کرده از مرکز غذایی آمریکا، ناتوانی نظامیان آمریکایی در سیر کردن خانواده خود، به بحران پنهان تبدیل شده و این در حالی است که بخش نظامی، بیشترین بودجه را دریافت می‌کند. یک نظامی که نخواست نامش فاش شود، گفت ما بزرگ‌ترین ارتش جهان هستیم، ولی واقعیت تلخ این است که نظامیان ما و خانواده و کودکان‌شان گرسنه هستند».

6) آمریکا اگر دیروز در افغانستان و عراق و سوریه (و یمن) درمانده شده بود، امروز در ماجرای پیچیده جنگ اوکراین، در آستانه فاجعه است.

ژنرال مارک میلی، رئیس‌ ستاد مشترک ارتش‌، اردیبهشت‌ماه امسال در گفت‌و‌گو با سی‌ان‌ان اظهار داشت: «نظم جهانی با حمله روسیه به اوکراین، به خطر افتاده است. اگر این وضعیت پابرجا باقی بماند و روسیه هزینه‌اش را نپردازد، نظم بین‌المللی که در سال ۱۹۴۵ برقرار شد، از بین خواهد رفت و وارد دوران بی‌‌ثباتی شدید خواهیم شد. موضوعی بسیار بزرگ‌تر از اوکراین، یعنی امنیت اروپا در خطر است». او همچنین خرداد ماه، در آکادمی نظامی «وست پوینت» تاکید کرد: «آمریکا دیگر یک قدرت بلامنازع جهانی نیست. ۲۵ سال آینده مانند سال‌‌های گذشته نخواهد بود. قدرت‌‌های بزرگ، قصد تغییر نظم جهانی را دارند. هر پیشرفت نظامی که در ۷۰ سال گذشته داشتیم، به سرعت در حال متوقف شدن است ما چالش‌های زیادی در زمینه ‌جنگ، فضا، اینترنت، و نیروهای نظامی خواهیم داشت. آمریکا دیگر قدرت بلامنازع نیست، بلکه در اروپا با عملیات روسیه، در آسیا با رشد عظیم اقتصادی و نظامی چین و تهدیدات هسته‌‌ای و موشکی کره شمالی، و در خاورمیانه با بی‌ثباتی‌ها، در حال آزموده شدن است».

7) در همین حال و به گزارش پایگاه خبری «مدرن دیپلماسی»، روند روی کار آمدن دولت‌های نازیستی (ناسیونالیست‌های افراطی) در کشورهای مختلف اروپایی، تبدیل به یک پدیده خطرناک شده است. فراز آمدن نازیسم در آلمان، یکی از دلایل وقوع جنگ جهانی دوم بود. متعاقب همین نگرانی‌های ترکیب شده، واشنگتن‌پست پریروز خبر داد: «آمریکا به‌طور خصوصی، اوکراین را تشویق کرده که برای مذاکره با روسیه آماده ‌باشد»؛ یعنی همان که قبلاً برخی مقامات اروپا می‌گفتند و معنای آن، تسلیم در مقابل روسیه بود. در طرف مقابل، نه‌تنها حربه جنگ نیابتی غرب و تحریم‌ها علیه روسیه کارگر نشده، بلکه درآمدهای صادراتی این کشور، اکنون افزون‌تر از دوره قبل از جنگ شده است.

8) دولت بایدن در مقابل ملت ایران، درمانده‌تر از هر دولت قبلی آمریکاست. به همین دلیل هم هست که اشرار سیاسی و تروریست‌های وابسته به آمریکا و اسرائیل در اغتشاشات اخیر، بالاترین حجم جنایت و وحشیگری را ظرف چند هفته به نمایش گذاشتند و حال آن‌که اگر کمترین امیدی به موفقیت داشتند، انتحار حیثیتی نمی‌کردند. کدام جنبش سیاسی واقعی، امیدوار، درون‌زا و معتبر، خود را در مقابل چشم افکار عمومی، در حد جنایتکاران داعش بازنمایی می‌کند؟! این اتفاق رخ نداد مگر به اعتبار حجم بالای ناامیدی، عقده، عصبانیت و درماندگی که بر ذهن طراحان آمریکایی- صهیونیستی آشوب غالب است. بایدن، گزینه‌ای بیشتر از دولت‌های بوش و اوباما و ترامپ ندارد. اهل دقت، با مشاهده پایداری پیروز ایران در برابر انبوه طراحی‌های غرب، پیام اقتدار ایران را دریافت می‌کنند؛ و این، نقطه مقابل هدف کانونی غرب برای «تضعیف» و «ضعیف‌نمایی» ایران است

9) امام خمینی(ره) چقدر درست و حکیمانه فرمود «منافقین از کفار بدترند». در بازشناسی نفاق برخی حامیان داخلی آشوب همین بس که دم از «دغدغه زندگی خوب» برای مردم زدند (تیتر و تحلیل چند روزنامه زنجیره‌ای)، اما بانیان جنایت تحریم بودند و در همین پنجاه روز فتنه هم تا توانستند، برای ضربه زدن به زندگی و جان و مال و کسب و کار و آسایش مردم فرصت فراهم کردند. این، برای شارژ خط ناکام تحریم بود. با هوچیگری درباره فوت یک نفر، اسباب ناآرامی را تدارک کردند، اما زنجیره شرارت و جنایت و ترور در کف خیابان و به خاک و خون کشیدن ده‌ها نفر توسط اشرار اجاره‌ای و آشوبگران تروریست را ندیدند، بلکه حتی به هنگام گرفتار شدن جنایتکاران، مدعی شدند نباید آنها را مجازات کرد، چون موجب ایجاد چرخه خشونت می‌شود و خشونت، خشونت می‌آورد(!) قبل از این هم، جنایتکاران جنایت می‌کردند و اینها نه این که درباره چرخه خشونت هشدار نمی‌دادند، بلکه جنایات اوباش و تروریست‌ها را با بزک «اعتراض مدنی»، تقدیس می‌کردند!

فوّاره واژگون فشار حداکثری و جنگ ترکیبی

10) علت این بی‌شرافتی را باید در آلودگی عمیق آنها یافت؛ آنجا که «معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات»، شبکه اسرائیلی- سعودی اینترنشنال (دعوت‌کننده به ویرانی، تجزیه‌طلبی، جنایت و ترور) را اداره می‌کند و ده‌ها جاسوس- خبرنگار مشابه (فراری یا هنوز مقیم ایران)، برای این شبکه و رادیو فردا، بی‌بی‌سی و صدای آمریکا تولید محتوا می‌کنند. برخی مدعیان اصلاح‌طلبی، در موضع اتهام هستند. ظلم بزرگی که اینها می‌کنند، به لجن کشیدن واژه انتقاد و اعتراض و به حاشیه ‌انداختن مشکلات واقعی مردم است. البته قاطبه مردم، به این جماعت وطن‌فروش بی‌محلی کرده و در اجتماعات بزرگ و کم‌نظیر، تودهنی اصلی را به طراحان اغتشاشات زدند.

11) اولین بار نبود که منافقین غربگرا گفتند جنایتکاران و اشرار را مجازات نکنید. در همه تحریم و ترورهای آمریکا و اسرائیل و حتی زمانی که آمریکا توافق را زیر پا گذاشت، ماموران سیاسی- رسانه‌ای غرب گفتند مقابله به‌مثل و تلافی نکنید! اما عقل و شرع، درباره طراحان، مسببان و مباشران جنایات اخیر، حکم دیگری دارد. آنها باید تاوان سنگینی بپردازند. چنانکه امیر مومنان‌(ع) حکمت 314 نهج‌البلاغه و در موضوع بازدارندگی امر فرمود: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ. سنگ را به همان جایى که از آنجا آمده، برگردانید؛ که همانا شرارت را جز شرّ بازنمی‌دارد». هدف پادوهای میدانی و رسانه‌ای، فرسایشی کردن اغتشاش ولو در فضای ذهنی است تا هم ظرفیت‌های کشور را به تحلیل ببرند و هم با سرگرم‌سازی مسئولان، نسبت به مسائل راهبردی مهم داخلی و بین‌المللی ایجاد غفلت کنند. باید این گروه را تحت تعقیب و مجازات قرار داد، اما هرگز نباید در این سطح پایین متوقف ماند. ضربات اصلی با خسارات و تلفات سنگین، در انتظار شاهرگ‌های اقتصادی، امنیتی و نظامی طراحان جنگ ترکیبی، در منطقه و فرامنطقه است. جنگ ترکیبی را یا باید با ضربات ترکیبی، نامتقارن و دردناک‌تر از گذشته پاسخ داد.

محمد ایمانی