پژواک نحس جدایی‌طلبی در دانشگاه تهران

 سالگرد اغتشاشات 1401 در حالی این روزها تبدیل به صحنه رسوایی ضدانقلاب خارج‌نشین و شکست دومینووار فراخوان‌های‌شان شده است که از اردوگاه براندازان هر روز برگ خیانت جدیدی رو می‌شود. در یک سال گذشته بارها تحلیلگران با تمرکز بر خط محتوایی رسانه‌های ضدانقلاب، ایده «تجزیه سرزمینی» را نقشه کلان اغتشاشات توصیف کرده بودند؛ ایده‌ای که در ابتدا تلاش می‌کرد با نرمالیزه کردن این موضوع که قبح بالایی در فضای عمومی جامعه ایران دارد، باب بحث را بگشاید و پس از آن با سفیدشویی گروهک‌های تروریست همچون کومله، دموکرات، الاحوازیه و... فضا را برای میدان‌داری این جریانات در یک جنگ داخلی فراهم کند. فایل صوتی منتشر شده از عبدالله مهتدی که یکی از اضلاع ائتلاف ضدانقلاب در کنار فرزند شاه مخلوع و تعدادی دیگر از بازیگران و فعالان بدنام خارج از کشور بود، عملا جای هیچ تردیدی باقی نگذاشت که از ابتدا مقصد تعیین‌شده برای اغتشاشات و ناامنی‌های داخلی، سوق دادن کشور به سمتی بوده که پازل تجزیه‌طلبان را تکمیل کند.

در این میان اما قهرمان‌سازی از چهره‌های بدنام تاریخ که به دنبال تجزیه ایران بودند به شکل عجیبی در فضای دانشگاهی کشور ادامه دارد. بتازگی فیلمی از جلسه دفاع یکی از لیدرهای آشوب دانشگاهی در دانشگاه تهران منتشر شده است که فرد مورد نظر پایان‌نامه خود را به «پیشه‌وری» و «قاضی محمد» تقدیم می‌کند؛ 2 شخص منفور و بدنامی که یکی سودای تجزیه آذربایجان را از مام میهن داشت و دیگری در مهاباد نقشه تجزیه کردستان را می‌کشید. هرچند تیر پیشه‌وری و قاضی محمد در نهایت به سنگ خورد و در زباله‌دان تاریخ دفن شدند اما جریان‌های تجزیه‌طلب همواره با قهرمان‌سازی از این 2 چهره- که نمادهای تجزیه‌طلبی هستند- سعی کرده‌اند از آنها به عنوان رهبران راه ناتمامی یاد کنند که نسل‌های بعد در آذربایجان و کردستان باید طی کنند. در چنین شرایطی فراهم کردن فضا برای عناصر بدنامی که سابقه‌شان در آشوب‌آفرینی در دانشگاه عیان است، عملا میدان دادن به ضدانقلاب شکست‌خورده خارج‌نشین است. مسؤولان دانشگاه تهران باید درباره مباحث مطرح شده در این جلسه پاسخگو باشند.

پژواک نحس جدایی‌طلبی در دانشگاه تهران

حفظ تمامیت و یکپارچگی سرزمینی ایران ماحصل خون صدها هزار شهیدی است که در 8 سال دفاع ‌مقدس و مبارزه با دشمن بعثی، گروهک‌های تروریست فعال در حاشیه ایران و... به شهادت رسیده‌اند. بر همین اساس مسؤولان دانشگاهی باید به این سوال پاسخ دهند: با آگاهی از نقشه دشمنان خارجی کشور و با علم به سوابق جریان‌هایی که ایده تجزیه ایران را در سر دارند، چرا باید فضا را برای برگزاری چنین جلسه‌ای فراهم کنند؟ از سوی دیگر اساتید حاضر در این جلسه که مسؤولیت تایید پایان‌نامه به عهده آنان بوده است، چه واکنشی به این اقدام خائنانه از خود نشان داده‌اند؟ بدیهی است ترک جلسه و رد پایان‌نامه این به اصطلاح دانشجو حداقلی‌ترین واکنشی بود که باید از سوی اساتید سر می‌زد. برخورد با استادی که حاضر به چنین اقدامی نشده است، ابتدایی‌ترین وظیفه دانشگاه تهران در مواجهه با این اتفاق است.

در نهایت اینکه دشمنان بهتر از همه از میزان مردود بودن ایده تجزیه سرزمینی در داخل کشور آگاهی دارند و به همین خاطر در این سال‌ها اهتمام خود را به نرمالیزه کردن این ایده و مشروعیت‌بخشی به آن معطوف کرده‌اند. در این شرایط هرگونه تساهل در مواجهه با گفتار و رفتار جدایی‌طلبانه به تسهیل مسیر مدنظر ضدانقلاب وابسته به غرب کمک خواهد کرد.

حسین کیامنش