تحقیقا هیچ!

جنگ غزه به سومین ماه خود نزدیک می‌شود و دستاوردهای رژیم اشغالگر قدس در این جنگ تحقیقا «هیچ» و حتی «معکوس» بوده است. 

 

«دیوید هرست» سردبیر نشریه میدل ایست آی، در تشریح این شکست، رویکرد کلان صهیونیست‌ها در جنگ غزه را که مبتنی بر نسل‌کشی و تبدیل این منطقه به زمین سوخته شکل گرفته این گونه مورد انتقاد قرار می‌دهد:«اسرائیلی‌ها همان اشتباهی را انجام می‌دهند که فرانسوی‌ها در الجزایر با کشتن 1.5میلیون الجزایری که ۱۵ درصد جمعیت را تشکیل می‌دادند در فاصله سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۲ میلادی مرتکب شدند و فکر می‌کردند با این کار در جنگ پیروز می‌شوند. با وجود این، آنان در پایان جنگ مجبور به ترک الجزایر و پذیرش استقلال آن کشور شدند».

 اینک شواهد میدانی و عمومی در نوار غزه، لرزه بر اندام تل آویو و جریان‌های سیاسی اراضی اشغالی انداخته است. نظرسنجی‌ها در کرانه باختری، اردن و حتی در عربستان سعودی نشان‌دهنده افزایش محبوبیت حماس است. «خلیل شیکاکی» مدیر مرکز سیاست‌گذاری و پژوهش‌های میدانی در رام‌الله ـ که اتفاقا به لحاظ فکری مخالف موجودیت حماس است ـ اذعان کرده ۷۲ درصد پاسخ‌دهندگان بر این باورند حماس در حمله خود در تاریخ ۷ اکتبر (عملیات غرورآفرین توفان الاقصی) کار درستی انجام داده و ۸۲ درصد فلسطینیان ساکن کرانه باختری از این گروه حمایت می‌کنند. در مقابل، شاهد درخواست 60 درصد فلسطینیان مبنی بر انحلال تشکیلات خودگردان هستیم. 

به راستی چه اتفاقی در طول ۱۲ هفته اخیر رخ داده است؟ آیا شکست مطلق صهیونیست‌ها در جنگ غزه ناظر بر استراتژی آنهاست، یا تاکتیک‌های میدان نبرد؟ پاسخ این سوال مشخص است: هیچ‌کدام! 

عامل اصلی شکست صهیونیست‌ها در جنگ غزه را باید گفتمانی و ماهوی قلمداد کرد، نه راهبردی و تاکتیکی! در قرائت ماهوی از موضوع، ما بر تغییرات بنیادین و عمیقی متمرکز می‌شویم که تنها یکی از ثمرات آن، از هم‌گسیختگی ساختار حکمرانی نامشروع صهیونیست‌ها و متعلقات آن است. عملیات ۷ اکتبر/ ۱۵ مهر، نقطه آشکارساز بیداری جمعی در فلسطین، منطقه و جهان علیه موجودیت صهیونیسم محسوب می‌شود. تقلیل این بیداری گسترده و تاریخ‌ساز به منازعات سیاسی و درون ساختاری در تل‌آویو، همان تلاشی است که رسانه‌های غربی و صهیونیستی با هدف لاپوشانی واقعیت اصلی صورت می‌دهند. امروز اساسا سخن گفتن از دوگانه «نتانیاهو - گانتز» یا حتی «لیبرال - محافظه‌کار» در تل‌آویو معنایی ندارد.

تحقیقا هیچ!

 از سوی دیگر با توجه به تمرکز جدی و مستمر افکار عمومی دنیا بر جنگ غزه، امکان سانسور یا وارونه‌نمایی حقایق جاری در آن وجود ندارد. وضع جنگ غزه برای مخاطبان خاص و عام در نظام بین‌الملل مشخص است: یکی اینکه رژیم اشغالگر قدس در سایه حمایت لجستیک و نظامی پنتاگون و سنتکام و حتی حضور مستقیم آمریکا در مدیریت جنگ، نتوانسته حماس را از بین ببرد یا غزه را تصرف کند، نبرد نامتقاون رزمندگان مقاومت با صهیونیست‌ها، در مسیر مطلوبی (به سود مقاومت) پیش می‌رود و از سوی دیگر، منتج به انهدام زیرساخت‌های امنیتی - نظامی - اقتصادی اراضی اشغالی شده است. حماس، قدرت پیش‌بینی  و محاسبه صهیونیست‌ها را نه تنها در قبال عملیات توفان الاقصی، حتی در طول جنگ غزه به چالش کشیده است. 

دومین موضوع اثبات‌شده در جنگ غزه، معطوف به نقش‌آفرینی مسؤولانه و تعیین‌کننده گروه‌های مقاومت در حمایت از ساکنان غزه است. حماس در این معادله  تنها نماند و مقاومت یمن توانست با قاطعیت و درایت، دریای سرخ و باب‌المندب را تبدیل به پاشنه آشیل تل‌آویو، واشنگتن و حامیان کودک‌کشی در غزه در غرب آسیا کند. حشدالشعبی و حزب‌الله عراق، حزب‌الله لبنان و گروه‌های مقاومت و دولت سوریه، هر یک توانسته‌اند در بزنگاه‌های نبرد، نقش پررنگ و سرنوشت‌سازی را در بر هم زدن نقشه بازی صهیونیست‌ها ایفا کنند، حتی اگر این دستاوردها بنا به هر دلیل و مصلحتی بیان نشود. در چنین وضعیتی اسرائیل «ظرف» و «مظروف» را به صورت توأمان از دست داده و دیگر قدرتی برای بازیابی خود پس از این شکست راهبردی ندارد. آینده‌نگاری جنگ غزه (بر اساس موارد قطعی) به ما می‌گوید تل‌آویو، واشنگتن و بازیگران اروپایی حامی نتانیاهو دیر یا زود باید خود را برای اعلام شکست رسمی‌شان در نوار غزه آماده کنند.

حنیف غفاری