صفر تا صد محاسبه انتخاباتی دشمن برای انتخابات پیش‌رو

«به‌جای روزنه گشایی باید معبر‌ها را باز کرد»، این جمله را سخنگوی جبهه اصلاحات در یک نشست خبری رو به خبرنگاران گفته است. اشاره این عضو اصلاحات از معبر گشایی به بیانیه ۱۱۰ اصلاح‌طلب بازمی‌گردد که با انتقاد از رادیکال‌ها، تحریم انتخابات را روی دیگر سکه تحریم‌های اقتصادی خوانده بودند.

اما معبر‌گشایی در نگاه رادیکال‌ها به چه معناست و چرا جبهه اصلاحات در یک برهه حساس روی تعابیر سخت از انتخابات پافشاری می‌کند. پاسخ به این سوال را باید در سخنان یکی از لیدر‌های فکری جریان اصلاحات جست‌وجو کرد. سعید حجاریان از تئوریسین‌های انتزاعی در میان اصلاح‌طلبان ساختاری در جدیدترین اظهارات خود بار دیگر اصلاح‌طلبان را به «نافرمانی مدنی» دعوت کرده و گفته است که این اقدام باعث فشار به نظام خواهد شد.

حجاریان با تعبیری کوچه‌بازاری و نیز لمپنیستی گفته است که برای به سر عقل آوردن حکومت، مردم را به نافرمانی مدنی دعوت می‌کنم! حجاریان با طرح این ادعا که انتخابات به وقتش در دستور کار اصلاح‌طلبان است گفته که فقط در انتخاباتی شرکت می‌کند که با فرمول‌بندی ذهنی رادیکال‌ها همخوانی داشته باشد.

هفته قبل و کمتر از یک ماه به انتخابات ۱۱اسفندماه، اصلاحات طیف رادیکال آب پاکی را روی دست اصلاح‌طلبان مشارکت‌جو ریخت و اعلام کرد که انتخابات را تحریم خاموش خواهد کرد. رادیکال‌های جبهه اصلاحات با اعلام آن‌که نامزدی در انتخابات ندارند با یک طرح ضربتی تمام پنجره‌های سیاسی را بسته و دست احزابی که تمایل به مشارکت در انتخابات را هم داشتند در حنا گذاشتند. البته نداشتن نامزد برای مشارکت در انتخابات یک بهانه واهی بود، زیرا نه‌تن‌ها بیش از ۱۰۰۰ اصلاح‌طلب در سراسر کشور تایید صلاحیت شده‌اند که به‌اندازه بیش از ۳۰۰ لیست انتخاباتی خواهد بود، بلکه احزابی، چون کارگزاران، اعتماد ملی و ندای ایرانیان پیش‌ازاین اعلام کرده بودند که طرحی برای ارایه لیست مشترک با اعتدالی‌ها (اعضای دولت روحانی) داشته و می‌خواهند یک چارت جدید ایجاد کنند.

باوجود این فضای قابل تأمل، اما جبهه اصلاحات بی‌تفاوت از نظرات اکثریت به‌اصطلاح سیاسی کودتای داخلی کرده و در یک اطلاعیه پرشتاب و پر اشکال اعلام کرد که انتخابات را تحریم خواهد کرد. جبهه اصلاحات تحت تأثیر برخی گروهک‌های ضدانقلاب، چون نهضت آزادی وارد یک چالش عمیق شده و با ارائه راه‌حل‌های غیرواقعی مثل جامعه‌محوری (ترویج سکولاریسم سیاسی) از آسان‌ترین مدل مشارکت سیاسی یعنی انتخابات عبور کرد و وارد میدان سخت همچون نزاع سیاسی خیابانی شد البته عبور از صندوق رأی و ورود به خط بی‌اعتبار و بدون بازگشتی، چون سیاست‌ورزی خیابان محور در درون محافل اصلاح‌طلب مخالفانی سرسخت دارد، بسیاری از عقلای این جناح سیاسی اعتقاد دارند که قدم برداشتن در مسیر گروهک‌هایی، چون جبهه ملی و نهضت آزادی، جریان اصلاح‌طلب را تبدیل به فسیل سیاسی کرده و با گرفتن پویایی که لازمه کار احزاب است، آن‌ها را به عنصری بی‌اثر در میان مخاطبان اجتماعی تبدیل خواهد کرد. این طیف اکثریت معتقد است که رفتار‌های نامتعارف رادیکال‌ها اگر کنترل نشود به‌سوی جناح چپ به‌سوی منفعت‌طلبی سوق خواهد یافت.

واکاوی صفر تا صد محاسبه انتخاباتی دشمن برای انتخابات پیش‌رو

پایه‌های فکری رادیکالیسم اصلاحات 

از طرف دیگر به باور حجاریان به عنوان تئوریسین اصلاحات، جریان سیاسی اصلاح‌طلب باید سه مفهوم پایه‌ای «خشونت‌گرایی»، «غیرتدریج‌گرایی» و «اقدام ضد قانونی» را در خدمت رادیکالیسم اصلاحات قرار داد. از نگاه اصلاح‌طلبان ساختاری اگر از این فرمول استفاده نشود بدنه اصلاح‌طلبی به‌مرور استحاله شده و از درون و بیرون جذب سایر قطب‌های آهنربا خواهد شد. رادیکال‌ها معتقدند که پرهیز از اقدامات خیابان محور و توسل به صندوق رأی باعث افتراق میان هسته مرکزی و سانترالیسم بیرونی شده و این شرایط به معنای نقطه جدایی اصلاح‌طلبان از بخش هواداری خواهد شد. در سال ۶۰ هم هسته مرکزی سازمان منافقین به این نتیجه رسیده بود که اگر اقدام بیرونی انجام ندهد بخش هواداری خود را در تعاملات سیاسی روی صندوق رأی ازدست داده و چهره عریان و بدون تابلوی نفاق چیزی برای عرضه به جامعه نخواهد داشت.

در آن زمان منافقین با اقداماتی که آن را راهگشا می‌دانستند ۱۷ هزار نفر را به شهادت رساندند. اصلاح‌طلبان رادیکال اعتقاد دارند که شرط بقای این جریان بروز بیرونی و خیابانی است از این رو نمی‌تواند تحرکات سیاسی اصلاح‌طلبان مشارکت‌جو را آنالیز کرده و با تمسخر «روزنه‌گشایی» به دنبال «معبر‌گشایی» رفته است. رادیکال‌ها معتقدند که اصلاح‌طلبی که خشونت‌ورزی نکند، قانونی عمل کند وتدریج‌گرا باشد، نمی‌تواند با ضرباهنگ بیرونی هماهنگ شود. از نگاه اصلاح‌طلبان رادیکال محور‌های هندسی فعلی در میان اصلاح‌طلبان باید شکسته شود (معبر گشایی) و با نگاهی فراانتخاباتی از تقلیل اصلاح‌طلبی جلوگیری شود، به عبارتی روشن و ساده، اصلاح‌طلبان ساختاری معتقدند که سروکله زدن با هیات‌های اجرایی و نهاد‌های انتخاباتی در کشور وقت تلف کردن بوده و به‌جای بازی با گزینه‌های دوم و سوم متصل به قدرت باید مستقیم سراغ اصل نظام رفته و از هر نوع کنش منتهی به انتخابات عبور کرد.

محمد قوچانی، سردبیر نشریات اصلاح‌طلب این اکت سیاسی را نوعی اپورتونیسم سیاسی خوانده که می‌تواند اصلاح‌طلبی را به یک کالت (فرقه) سیاسی بدل کند که حتی درروش و منش به‌مراتب خطرناک‌تر از یک گروه سیاسی تروریستی، چون منافقین است! اکنون بیش از ۱۰۰فعال مدنی و سیاسی، چهره‌های روشنفکری و اصحاب رسانه که در میان‌شان تعدادی اصلاح‌طلب حضور دارند، در بیانیه‌ای تحلیلی خواستار روزنه‌گشایی احزاب و نیرو‌های سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس شورای اسلامی به وسیله حمایت از ائتلافی از نامزد‌های میانه‌رو، توسعه‌گرا و اصلاحگر شدند. در این بیانیه آمده است: «حق رأی» ظرفیت‌های زیادی برای کنش خلاق و مؤثر دارد و برای استفاده از آن صرفا با دو گزینه «رأی ایجابی به لیست کامل دلخواه» یا «تحریم/ مشارکت نکردن» مواجه نیستیم.

جعبه ابزار سیاسی و پرنسیب اصلاحگرانه

رأی روزنه گشا بااهداف و انتظارات حداقلی و رأی اعتراضی مثبت یا منفی در انتخابات می‌تواند در جعبه ابزار سیاسی ما مصداق‌های حضور با پرنسیب اصلاحگرانه باشد. به باور ناظران سیاسی در رقابت برای ده‌ها کرسی مجلس شورای اسلامی دوازدهم نامزد‌های میانه‌رو، اصلاح جو و سالم حضور دارند که راهیابی تعداد هرچه بیشتر آن‌ها به مجلس می‌تواند بر امکانات توسعه گرایان و زندگی دوستان ایران بیفزاید و تفاوتی معنادار در مصوبات مجلس آینده ایجاد کند. بی تردید بر طبل تحریم انتخابات کوبیدن و کناره‌گیری مصلحان به کاهش بیشتر تأثیر نهاد‌های برآمده از انتخابات خواهد انجامید و می‌تواند میدان را برای تاخت و تاز عناصر بی تجربه یا کج اندیش خالی کند که لطماتی به منافع ملی و مصلحت عمومی ایرانیان در شرایط پرمخاطره پیش رو خواهد زد.

انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه فرصتی برای تجدید مناسبات عقل محورانه میان شهروندان و نظام جمهوری اسلامی است. ۴۵ سال پیش در ایران حکومتی در رأس قدرت قرار داشت که زبان تکلمش با ملت زور و تحکم بود و شاه با بی‌پرواترین گویش متفرعنانه خطاب به ملت می‌گفت: «یا در انتخابات شرکت می‌کنید، یا ویزا می‌گیرید و از کشور خارج می‌شوید». از فردای تأسیس نظام اسلامی برآمده از تفکر دین محور شاهدیم زبان نظام با مردم تقاضا برای مشارکت پرشور در انتخابات است.

شرکت در انتخابات نشان دهنده مسئولیت پذیری هر شهروند است و پیش از آن‌که مسئولی را در منصبی انتخاب کند، صاحب اختیار نظام و تعیین‌کننده سرنوشت آن است. مشارکت بیشتر در انتخابات می‌تواند عامل مهمی در راستای پاسخگو کردن مسئولان باشد. مردم نباید فریب آن‌هایی را که خارج از گود نشسته اند و از خارج کشور بر طبل تحریم انتخابات می‌کوبند، بخورند. 

ماهیت تحریم انتخابات 

ماهیت تحریم انتخابات از سوی عناصر خارج نشین در شفاف‌ترین حالت ممکن، بازگردان ذهنی کسانی است که در زندگی فردی و اجتماعی خود شکست خورده‌اند و حال می‌خواهند حالت متعفن و بیمارگونه خود را به مردم تسری دهند. عناصر معلوم‌الحال خارج‌نشین که بر طبل تحریم انتخابات می‌کوبند، سلبا و ایجابا حق دخالت در انتخابات ایران ندارند و نمی‌توانند نظرشان را بر مردم کشور تحمیل کنند. آن‌ها با طراحی توطئه تحریم انتخابات به دنبال منحل کردن کل انتخابات هستند و نمی‌خواهند مشکلی از مشکلات کشور حل شود. تصور و محاسبه دشمن در قبال اوضاع داخلی ایران تصور مطلوبی نیست.

به بیان دقیق‌تر، دشمن تصور می‌کند که با تحریم و فشار حداکثری توانسته است در صف متحد و هماهنگ نظام و ملت خدشه وارد کند و ضمن جدا کردن نسبی صف مردم از نظام، آن‌ها را در قبال سرنوشت خود، کشور و نظام‌شان، دلسرد و بی‌تفاوت سازد. مبتنی بر این تصویری که دشمن از فضای داخلی ایران دارد، آن‌ها احساس می‌کنند که تنها با کارت تحریم و فشار است که می‌توانند مردم را در مقابل نظام قرار داده و با مکانیسم‌های داخلی؛ یعنی از طریق فشار‌های اجتماعی، جمهوری اسلامی را وادار کنند تا در مقابل آن‌ها تسلیم شود. واقعیت این است که در جبهه اصلاحات (نه درگذشته)، بلکه همین امروز هم گرایش‌هایی به ارائه یک لیست از افرادی که حتی کمترین وابستگی به اصلاحات ندارند، دیده می‌شود. به عبارت روشن‌تر نه‌فقط در ابتدای سال، بلکه همین امروز هم هستند کسانی که معتقدند حتی با دست‌بسته هم باید شنا کرد؛ لذا این ادعا که از ابتدا بنایی بر ارائه لیست وجود نداشت، نمی‌تواند صادق باشد.

معناشناسی مشارکت پایین

بر این اساس، مشارکت پایین در انتخابات به معنای تحقق هدفی است که دشمن از پس فشار‌های حداکثری درصدد تحقق آن بود. نکته مهمی که در این راستا باید بدان اشاره کرد، این است که با افت مشارکت مردمی در انتخابات، نه تنها این تصور و محاسبه دشمن برطرف نمی‌شود، بلکه در سیاست فشار حداکثری وی نیز تغییری به نفع ایران ایجاد نخواهد شد. اتفاقا در صورت افت مشارکت، دشمن نسبت به تداوم و تشدید فشار‌های حداکثری خود مصمم‌تر می‌شود؛ زیرا احساس می‌کند که از این طریق می‌تواند جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم در برابر خود کند. به بیان دقیق‌تر، دشمن به انتخابات به عنوان عرصه مشاهده نتایج به ثمر نشستن فشار‌های حداکثری خود نگاه می‌کند؛ به این ترتیب که اگر مردم در انتخابات مشارکت حداقلی داشته باشند، دشمن می‌تواند امیدوار باشد که با اعمال فشار‌های حداکثری، توانسته است شکاف مردم با نظام را تقویت کند.

در صورت وقوع این قضیه، دشمن در اعمال فشار‌های حداکثری خود جری‌تر خواهد شد. در این صورت محاسبه و تصویر دشمن از فضای داخلی ایران تغییری نخواهد کرد و متعاقب آن، الگوی رفتاری دشمن با ایران نیز تغییری نخواهد کرد. همین امر سبب می‌شود که در معادلات بین‌المللی و به‌ویژه در مذاکرات مربوط به احیای برجام، گزینه‌های روی میز نظام وزن چندانی نداشته باشد. درواقع، یکی از مهم‌ترین مطلوبیت‌ها و راهبرد‌های نظام در ارتباط با انتخابات آن است که مردم با وجود گله‌مندی‌ها و نارضایتی‌ها، به طور حداکثری درانتخابات مشارکت کنند تا محاسبه و تصور دشمن از فضای داخلی ایران تغییر کند و بن‌بست فشار حداکثری دشمن بیش از پیش برای وی ترسیم شود. این امر ضمن خنثی‌سازی بسیاری از توطئه‌ها، می‌تواند نقطه قوت و قدرتی برای نظام در معادلات بین‌المللی باشد.

به عبارت دیگر، انتخابات اسفند ماه صحنه یک جنگ ادراکی محاسباتی است واگر در این جنگ به ادراک و محاسبه دشمن در قبال ملت ایران حمله نکنیم و آن را به هم نزنیم، نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که الگوی رفتاری دشمن در مقابل ما که مبتنی برمحدودسازی، تحریم و فشار است، تغییری بکند. با وجود نارضایتی‌هایی که امروز ازوضعیت موجود کشور داریم، باید درانتخابات مشارکت کنیم وبه دشمن نشان دهیم که گرچه از وضع موجود ناراضی هستیم، اما در اراده ما برای مقابله باشما خللی وارد نشده است. صدور این پیام به دشمن که به معنای ارسال پیام عظمت ملت ایران است، محاسبات دشمن درقبال ایران رابه هم می‌ریزدودشمن متنبه می‌شود که بااین ملت باعظمت باید با زبانی غیر از تحریم و تهدید مواجه شود. مسلم است که تحقق این امر، گام مهمی درراستای حل یکی ازمهم‌ترین عوامل مشکلات مردم؛ یعنی تحریم است.

پروژه اصلی اصلاح‌طلبان ساختاری

 اصلاح‌طلبان ساختاری و رادیکال همچنان کاهش مشارکت در انتخابات را به‌عنوان یک پروژه تعریف و تفسیر کرده و از جانب دیگر تلاش می‌کنند کنش‌های خود را ذیل مفهوم مبارزه با نظام مفصل‌بندی کنند. اصلاح‌طلبان ساختاری همچنین تلاش دارند یکی از وجوه نافرمانی مدنی را آرای باطل تعریف کرده و آن را تبدیل به یک سوژه و پیام سیاسی کنند. رادیکال‌های جریان اصلاحات همچنین در حال اعلان رسمی این گزاره هستند که ازاین‌پس به‌صورت عریان‌تر و رادیکال‌تر ضمن نقد حاکمیت و ساختار به مطالبه سازی علیه ارکان نظام به‌عنوان اقدامی مبارزه‌جویانه مبادرت خواهند کرد. مسأله تحریم انتخابات که با صراحت از سوی طیف اصلاح‌طلبان ساختاری بیان شده به‌رغم برخی ادعا‌ها مبنی بر عدم اعتقاد جبهه اصلاحات به تحریم انتخابات، ثابت‌شده و بیانگر آن است که تحریم و کاهش مشارکت پروژه اصلی جبهه اصلاحات و اصلاح‌طلبان ساختاری است.