رجایی وار زیست و بهشتی وار رفت

داغ رفتن بعضی آدمها نه بعد از یک هفته ، نه بعد از چهل روز ، که حتی پس از سالها هم سرد نمیشود. انگار که بر مزارشان ذغال داغ ریخته اند که با اندک خاطره ای، دوباره گُر میگیرد و زبانه میکشد.

پایان ماموریت شهدای دولت و شهدای خدمت هم از این دست بود. همان جمله معروفی که همه میگفتند که "سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست." هرکه در راه اسلام و رضای خدا با جان و دل قدم گذاشت و خدمت کرد، به مرگ عادی نرفت. شهیدان مطهری، بهشتی، رجایی و باهنر، شهدای صدر انقلاب، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای امنیت و غیرت ، شهدای مدافع حرم و "شهیدان پرواز اردیبهشت" از این دست انسانها بودند که زندگی خود را تنها و تنها با خدا معامله کردند و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نترسیده و نهراسیدند.

حادثه سقوط هلی کوپتر شهید جمهور و همراهانشان در ورزقان در اردیبهشت ۱۴۰۳ نیز از آن داغهایی بود که سرد نشد و از آن سرنوشتهایی بود که ختم به شهادت شد و از آن ایام اللهی بود که در صفحات تاریخ ثبت و ضبط شد تا آیندگان بدانند که هنوز هم میشود رجایی وار زیست و بهشتی وار رفت.

شهید مظلوم ما شهید رئیسی عزیز، شاید تنها سه سال فرصت خادمی مردم را داشت ولی در طول همین سه سال بالاترین رکوردها را در سفرهای استانی، در امضای تفاهم نامه های همکاری با دنیا، در پایین ترین نرخ بیکاری ، بالاترین نرخ حجم ترانزیت، بزرگترین تسویه بدهی با نظام بانکی، بالاترین ساخت نیروگاه برق، بزرگترین پروژه آبرسانی خاورمیانه، بیشترین سطح پوشش بیمه و ...  داشت.

او بر خلاف اکثر رؤسای جمهور سابق، جمعه ها همچنان مشغول به کار بود، شبهای نوروز مشغول رسیدگی به امورات کشور بود، شبهای یلدا در جمع خانواده ایتام و شهدا و سربازان بود، در بررسی سوانح و حادثه ها پیشقدم ترین ها در رسیدگی به امورات مردم و محرومین بود و آنقدر با تواضع و متانت با مردم برخورد میکرد که گاهی صدای همراهان خود را هم در می آورد.

موج تخریب و حملات علیه او از همان روزهای ابتدایی انتخابات شروع شده بود که او را شش کلاسه میخواندند و تحصیلاتش را زیر سوال میبردند؛ یا اینکه او را مسئول اعدام عده ای میدانستند یا سفرهای استانی او را متهم به هزینه آوری و رفتارهای پوپولیستی میکردند یا سوال او از ناهار خوردن کارمندان را سوژه طنز و تمسخر خود کرده بودند؛ ولی علی رغم تمامی اینها او هیچ وقت برایش این حواشی اهمیت نداشت و از خود دفاع نمیکرد، طوری که بعد از شهادتش رهبر انقلاب فرمودند:" بعد از فقدان این عزیز دیدم تقریبا همه روزنامه ها و مطبوعات در فضای مجازی و اشخاص گوناگون از او حرف میزنند و تمجید میکنند دلم برای رئیسی سوخت، که در زمان حیات او آنها حاضر نبودند یک کلام از این حرفها را بزنند".

آری ! شهید رئیسی در طول این سه سال یا مشغول تکمیل فرایند عضویت در شانگهای بود یا مذاکرات صلح با کشورهای خلیج فارس و قطع ید صهیونیستها از منطقه، یا مشغول انعقاد قراردادهای مهم اقتصادی و تجاری بود یا احیای دریاچه ها و کارخانه های تعطیل شده و رونق تولید، یا به دنبال حل و فصل اختلاف گازی با ترکمنستان بود یا آزادسازی پولهای بلوکه شده در سایر کشورها، و درکنار اینها یادش بود که در سازمان ملل آنجا که لازم است از شجاعت سردار شهید سلیمانی فریاد بزند و بگوید: :نابودکننده‌ی داعش کسی نبود جز سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ کسی که در راه آزادی ملت‌های منطقه به شهادت رسید و رئیس جمهور سابق آمریکا سند این جنایت را به اسم خود زد."

و آنجا که نیاز است قرآن را بالا بگیرد و بگوید:" قرآن هرگز نمی‌سوزد، قرآن ابدی است و تا زمین، زمین است و زمان زمان، باقی است. آتش توهین، حریف حقیقت نخواهد شد".  آن هم در میان کشورهایی که بساط اسلام هراسی و قرآن سوزی و ایران هراسی را در چندین مکان راه انداخته بودند.

او خادم حرم ایران، خادم مردم و خادم محرومین بود ، و در آخر هم در کنج حرم یار مأوا گرفت.

همراهان او نیز همگی در اخلاص، سرآمد بودند، یکی چون "شهید امیرعبداللهیان" که نه تنها وزیر امور خارجه کشور ما، که وزیر خارجه کل جبهه مقاومت بود؛ دیگری "شهید آل هاشم" که مدال محبوب ترین امام جمعه شهر را بر سینه داشت؛ آن یکی "شهید رحمتی" استانداری که همه از او به نیکی یاد میکردند؛ و یا "شهید موسوی" سرتیم‌ محافظانی که اخلاقی محمدی داشت.

با همه اینها دشمنان ما باید بدانند که ما در راه این کشور و دین، خونهای اینچنینی زیاد داده ایم، نه بار اول است و نه قطعا بار آخر! گفتمان خدمت در این کشور دائمی است و صاحب این انقلاب هم خداست! با هر جانی و هر خونی که داده ایم صد جان به ما اضافه شده و با قدرت بیشتر از قبل به همین مسیر ادامه خواهیم داد تا این انقلاب را به سر منزل نهایی اش برسانیم که "جهان در انتظار منجی است".

صفورا ترقی