
چرا ترامپ بهصورت مداوم در ارتباط با مذاکرات هستهای با ایران صحبتهای متناقض میکند و طرح مواضعش به کلیگوییهای مبهم میماند؟ عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران در آخرین واکنشها به رفتار چندپهلوی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا درباره مذاکرات هستهای در توییتی نوشت: مسیر توافق از میز مذاکره میگذرد، نه از طریق رسانهها.
اما آیا تناقضگوییهای ترامپ تنها یک چانهزنی رسانهای برای دستیابی به اهدافش پشت میز گفتوگوهاست یا ممکن است شرایط دیگری را هم به دنبال داشته باشد.
بخشی از حلقه تاثیرگذار بر تصمیمگیریهای همه دولتهای آمریکا از جمله دولت دونالد ترامپ اندیشکدههای آمریکایی هستند. مقایسه توافقی که ترامپ به دنبال آن است با چیزی که در سال ۲۰۱۵ تحت عنوان برجام رخ داد، فشارهای زیادی به دولت ترامپ وارد میکند. او به دنبال چیز متفاوتی از برجام ۱۰ ساله است. اتاقهای فکر آمریکایی بهصورت مرتب با ترسیم فضایی که مذاکرهکنندگان آمریکایی در هر مرحله پا به آنجا میگذارند، دولت ترامپ را به چالش میکشند.
ترامپ با وجود قاطعیت شخصی که از خود نشان میدهد تاثیرناپذیر از انتقادهای رسانهای نبوده است؛ مرتب آنها را فیکنیوز میخواند چون برایش مهم است و ناراحتش میکنند؛ در عمل هم چهبسا ممکن است این رسانهها او را از تصمیمات مهم شخصیاش مثلا پذیرفتن حق غنیسازی ایران در مذاکرات بازگردانند یا او را به تردید بیندازند. ترامپ با وجود پرخاشگری و روحیه تهاجمی خود نمیخواهد یکسره در قضاوتهای رسانهای و عمومی بازنده باشد و کمتر از دولتهای اوباما و بایدن جلوه کند.
رابرت ساتلوف مدیر اجرایی موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک اخیرا در مطلبی درباره همین روحیات ترامپ نوشته است: تنها ویژگی ثابت در سیاست خاورمیانهای دونالد ترامپ، غافلگیری است. سوال کلیدی برای دوستان و دشمنان این است که او چگونه این اصل را در مذاکرات سرنوشتساز با ایران درباره برنامه هستهای این کشور به کار خواهد بست. تاکنون، مشکل ارزیابی استراتژی آمریکا در این مذاکرات نه به دلیل سکوت مقامات آمریکایی، بلکه به دلیل اظهارات متعدد و اغلب متناقض آنها بوده است. حتی خود رئیسجمهور ترامپ نیز پیامهای متفاوتی درباره ایران ارسال کرده است.
در بخشی از مطلب آمده است: ترامپ در انظار عمومی برای همه گروهها سخن گفته است. آیا او میتواند همه این اهداف را در مذاکرات محقق کند؟ پاسخ مثبت است، اما این امر از طریق یک توافق موقت ممکن میشود، دقیقا همان نوع توافقی که ایران خواستار آن است و آمریکا باید آن را رد کند.
تصور اینکه ترامپ توافقی با ایران اعلام کند که به ادعای او «بزرگترین پیروزی دیپلماتیک تاریخ» است، چندان دور از ذهن نیست. چنین توافقی ظاهرا خطر توسعه بمب هستهای توسط ایران را رفع میکند، در حالی که به ایران اجازه میدهد از مزایای انرژی هستهای غیرنظامی بهرهمند شود. این توافق به نظر میرسد که برنامه تسلیحات هستهای ایران را به عقب میراند، ترس فوری از گریز هستهای را برطرف میکند و دستور کار جسورانهای برای مذاکرات آینده تعیین میکند. اما این توافق تنها برای ایران عالی خواهد بود.
دلیل آن این است که چنین توافق موقتی همه اهداف اصلی مذاکراتی ایران را محقق میکند: جلوگیری از نتایج فاجعهبار حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل، یا تصمیم اروپا برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل (مکانیسم ماشه). اگر ایران بتواند بدون تسلیم حق ارزشمند غنیسازی اورانیوم که در دولت اوباما به دست آورد به این هدف برسد، رهبرانش بسیار خشنود خواهند شد.
همچنین در این مقاله آمده است: ایران هیچ مشکلی با موافقت برای بحث درباره پایان دادن به تروریسم یا حمایت از گروههای نیابتی مسلح ندارد، زیرا اساسا منکر انجام چنین اقداماتی است. همچنین، زمانی که این توافق موقت برای ایران فراهم میکند، به این کشور اجازه میدهد دفاع هوایی خود را بازسازی کند و قابلیتهایش را بهبود بخشد، بهگونهای که خطر حمله نظامی کاهش یابد.
مشاوران ترامپ ممکن است او را متقاعد کنند که میانبری وجود دارد که به او اجازه میدهد ادعای پیروزی تاریخی یعنی پایان دادن به هرگونه امکان ساخت بمب هستهای توسط ایران را بدون مطالبه توقف برنامه غنیسازی یا تغییر واقعی در رفتار منطقهای ایران داشته باشد. آنها همچنین ممکن است، همانطور که مشاوران اوباما کردند، استدلال کنند که اهرم عظیم کنونی آمریکا نمیتواند ما را بهطور کامل به این هدف برساند. اما در هر ۲ مورد، این مشاوران اشتباه میکنند.
اکنون زمان آن رسیده است که از اهرم فشار خود برای وادار کردن ایران به انتخاب بین آیندهای تاریک و دردناک با غنیسازی و سایر ابزارهای خرابکارانه در زرادخانهاش، یا آیندهای امیدوارکننده بدون آنها استفاده کنیم. اگر هرگونه توافق «موقت» بیش از حد خوب به نظر میرسد، به این دلیل است که واقعا خوب است.
اما سایر کارشناسان چه پیشنهادهایی به ترامپ داشتهاند و چرا او به تردید افتاد؟
ریچارد نفیو، پژوهشگر ارشد و مقام سابق وزارت خارجه آمریکا، اخیرا گفته است: کمپین فشار حداکثری، که از دوره اول ترامپ آغاز شد و در دولت بایدن با شدت کمتری ادامه یافت، نتوانسته برنامه هستهای ایران را متوقف کند. برای افزایش فشار، اقداماتی مانند فشار بر چین برای توقف خرید نفت ایران یا توقیف محمولههای نفتی این کشور ضروری است، اما این اقدامات خطر تشدید تنش را به همراه دارد.
او در عین حال افزوده «مذاکره همچنان بهترین راه برای مهار جاهطلبیهای هستهای ایران است. اگرچه پیشرفتهای فنی ایران برخی از مفاد کلیدی برجام را بیاثر کرده، توافقی جدید با محوریت دسترسی بیشتر آژانس به سایتهای ایران، محدودیت بر سطح و حجم غنیسازی اورانیوم، کاهش تعداد سانتریفیوژها و مهار برنامه موشکی و پهپادی میتواند ارزشمند باشد. در مقابل، ایران احتمالا خواستار رفع گسترده تحریمها خواهد شد. نفیو پیشنهاد کرد که توافقهای ۵ ساله تجدیدپذیر میتواند برای ایران جذاب باشد.»
مایکل آیزنشتات، مدیر برنامه مطالعات نظامی و امنیتی موسسه واشنگتن، نیز گفته است که هدف از حمله پیشگیرانه به برنامه هستهای ایران، وارد کردن حداکثر خسارت به این برنامه، خرید زمان برای احیای دیپلماسی هستهای، بازدارندگی یا اخلال در بازسازی برنامه و ایجاد ترتیبات منطقهای برای مهار ایران است. با این حال، ایران احتمالا تلاش خواهد کرد با استفاده از مواد، سانتریفیوژها و نیروی انسانی باقیمانده، برنامه خود را بازسازی کند. بنابراین، اقدام پیشگیرانه احتمالا به یک کمپین طولانیمدت شامل حملات بعدی و عملیات مخفی نیاز خواهد داشت.
هالی دگرس، پژوهشگر ارشد برنامه ایران و سیاست آمریکا با این ادعا که نارضایتی از ساختار سیاسی ایران به سطح بیسابقهای رسیده است، افزوده بود: در ماههای اخیر، ۲۱ استان از ۳۱ استان ایران با قطعی برق مواجه شدهاند، ارزش ریال نصف شده و قیمت سیبزمینی ۲۱۷ درصد افزایش یافته است.
این مشاورههای مختلف با دیدگاههای مختلف از بخشهای مختلف کارشناسی به کاخ سفید منتقل میشوند و میتوان ردپای تردیدهای ترامپ را در چنین اظهاراتی از چهرههای مهم و تاثیرگذار سیاسی آمریکایی مشاهده کرد. اینکه آیا ترامپ درنهایت در مذاکرات هستهای به نظر خودش متکی میماند یا تن به اظهارات عمدتا ضد مذاکراتی کارشناسان میدهد، همچنان نامشخص است و تا آخرین لحظات سرنوشتساز تعیین تکلیف پرونده هستهای ایران رو به تداوم نشان داده است.