
در روزگاری که تهدیدات امنیتی شکلهای پیچیدهتری به خود گرفتهاند و مرز روشنی میان جنگ سخت، عملیات روانی و خرابکاری تروریستی باقی نمانده، حفظ امنیت ملی دیگر تنها به معنای برخورد میدانی با مجرمان نیست؛ بلکه نیازمند تحلیلهای اطلاعاتی چندلایه، پیشگیری هدفمند و اقدامات پیشدستانه است. نمونهای از این رویکرد را میتوان در عملیات اخیر پلیس جمهوری اسلامی ایران علیه یک گروهک وابسته به داعش دید که تلاش داشت چند عملیات انتحاری را در چهار استان کشور طراحی و اجرا کند.
آنگونه که سخنگوی فراجا اعلام کرد، این عملیات در استانهای تهران، قم، اصفهان و البرز و بهصورت همزمان انجام شد. ۱۳ عضو این گروهک که شامل رهبر، تیمهای پشتیبانی و عاملان انتحاری بودند، پیش از اجرای هرگونه عملیات، شناسایی و بازداشت شدند. در جریان بازرسیها نیز تجهیزات انفجاری از جمله جلیقه و کولهپشتیهای انتحاری کشف شد.
در نگاه نخست، شاید بتوان این عملیات را صرفاً یک موفقیت اطلاعاتی و انتظامی دانست، اما دقت در جزئیات آن نشان میدهد که موضوع فراتر از مقابله با یک تهدید تروریستی است. در اینجا، مسئله نه فقط "دستگیری تروریستها"، بلکه توان تشخیص و پیشگیری قبل از اجرای تهدید مطرح است؛ مسیری که تنها با ترکیب دادههای اطلاعاتی، تحلیل رفتاری، هماهنگی بینسازمانی و آمادگی میدانی ممکن میشود.
پلیس در این عملیات نشان داد که دیگر صرفاً نیروی واکنش به بحران نیست، بلکه به نهادی بدل شده که در تأمین امنیت ملی نقش راهبردی ایفا میکند. روند این عملیات، با درنظر گرفتن تأخیر دو روزه در انتشار رسمی خبر، گویای این نکته است که امنیت واقعی، غالباً در سکوت ساخته میشود؛ زمانی که مردم از خطر بیخبرند، اما نیروهای امنیتی در پشت صحنه، آن خطر را بیصدا از میان برداشتهاند.