
کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، درباره روابط گرم و صمیمی جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی و تأثیر آن بر نگرانیهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران اظهار کرد: رژیم صهیونیستی جمهوری آذربایجان را پل ارتباطی خود در منطقه قفقاز میداند. همکاریهای اطلاعاتی میان دو طرف با پوشش و بهانه مسائل انرژی و همکاریهای دفاعی آغاز شد و به مرور زمان رشد یافته است. نوع نگاه رژیم صهیونیستی به جمهوری آذربایجان همچنان بر اساس نظریه «بنگوریون» است که بر ارتباط با همسایگان پیرامونی غیرعرب تأکید دارد. این تئوری بعدها با دکترین خاورمیانهای شیمون پرز و دکترین نظم جدید کوشنر نیز سازگاری یافت.
وی افزود: نگاه تلآویو و رژیم صهیونیستی به ایران در ایجاد ارتباط با جمهوری آذربایجان بر پایه اصل «همه چیز بدون ایران» است که این موضوع اهمیت بسیاری دارد. البته جمهوری آذربایجان نیز انگیزههای خاص خود را برای ارتقای سطح همکاری با رژیم صهیونیستی دارد، اما اساس اقدامات رژیم صهیونیستی مبتنی بر تهدید ایران شکل گرفته است.
تلاش رژیم صهیونیستی برای توسعه «کریدور داوود - تورانی»
این کارشناس مسائل منطقه بیان کرد: در حال حاضر نظریات مختلفی درباره نوع رابطه بین جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی وجود دارد؛ برخی معتقدند که این رابطه مانند کوه یخی است که تنها بخش کوچکی از آن آشکار است، و برخی دیگر دیدگاههای متفاوتی دارند. اما جمعبندی این است که ارتباط بین رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان منجر به توسعه «کریدور داوود - تورانی» شده که ممکن است تهران را از مزایای منطقهای خود در قفقاز دور کند و پیوندهای تمدنی منطقه را تضعیف نماید. اسرائیل گمان میکند با همکاریهای اطلاعاتی با باکو میتواند تهدیدات را تا مرز جداره ارس برساند.
سیمیاری ادامه داد: اما نکتهای که در هر نوع نظریهای پیرامون روابط آذربایجان و رژیم صهیونیستی باید مورد توجه قرار گیرد، این است که اگرچه این روابط عمیق است، اما ناهمگون و نامتوازن است. این موضوع موجب میشود که رابطه در بلندمدت در سطحی شکننده قرار داشته باشد، امری که برای راهبردنویسان و تحلیلگران ارشد امنیتی در ایران اهمیت بالایی دارد. اگر رابطه بین اسرائیل و جمهوری آذربایجان را روی نموداری قرار دهیم، میبینیم که اسرائیل نقش عرضهکننده را دارد و جمهوری آذربایجان مصرفکننده است. همین عدم تعادل میان عرضه و تقاضا، فرصت ایدهآلی است که میتواند در بلندمدت به سود ما تمام شود.
وی با بیان اینکه در حال حاضر جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی در یک دوره آزمایشی پنجساله به سر میبرند، گفت: به تعبیر توماس باراک؛ طرفین در حال افزایش اعتمادسازی هستند. با این حال، عواملی وجود دارد که مانع از رسیدن این ارتباط به نقطه اطمینان میشود؛ از جمله ویژگیهای هویتی و اجتماعی در خود جمهوری آذربایجان که میتواند در میانمدت تهدیدی برای حاکمیت باکو و همچنین محور شرارت عبری-آمریکایی در منطقه ما باشد.
در بررسی تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران، من زاویه تهدید را صرفاً امنیتی نمیبینم و لایه بالاتر آن نیز امنیتی نیست؛ بلکه تهدیدهایی از جنس دیگر، بهویژه تهدیدهای اقتصادی را مؤثرتر میدانم. در واقع، رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا میتواند دسترسیهای اقتصادی ما را محدود کند. بنابراین، نباید تهدیدها را صرفاً از منظر امنیتی و نظامی بررسی کنیم. تهدیدهای اقتصادی که از طریق فشارهای اقتصادی (زنگزور) اعمال میشود، بسیار مهمتر است.
این کارشناس مسائل منطقه ادامه داد: اسرائیل تلاش دارد با برجسته کردن تهدیدهای امنیتی، تهدیدهای اقتصادی را لاپوشانی کند و ما را از این طریق وارد تله جنگ در جبهه شمالی کند. ما نباید در چنین تلهای گرفتار شویم.
احتمال انتقال تروریستهای سوری به قفقاز
وی درباره احتمال انتقال تروریستهای سوری به قفقاز گفت: باید گفت این انتقال برای هر دو طرف، یعنی رژیم جولانی و باکو، تبعاتی دارد. در حال حاضر جولانی تمایل زیادی دارد مزدوران خارجی را از سوریه خارج کند و در واقع میخواهد از شر فشارها و موانع آنها رهایی یابد. به همین دلیل، در دو جبهه استان سویدا و عراق و همچنین در باکو برنامهریزیهایی انجام داده است، زیرا حضور نیروهای خارجی در سوریه مانع گسترش قدرت جولانی است و او را به پراگماتیسم غیرانقلابی متهم میکنند. در این میان، درگیریهای عمیقی میان هواداران تئوریک عبدالرحیم آتون و ابو محمد مقدسی وجود دارد و جولانی به دنبال کمرنگ کردن حضور نیروهای خارجی در سوریه است و به دنبال راهکاری برای این موضوع میگردد. یکی از این راهکارها ممکن است انتقال و جابجایی این نیروها به جمهوری آذربایجان باشد.
این کارشناس مسائل منطقه در این رابطه اضافه کرد: با این حال، انتقال این سطح از تروریستها به جداره ارس برای خود باکو یک تهدید بزرگ محسوب میشود. در واقع، اگر علیاف میزبان این تروریستها شود و بخواهد از آنها به عنوان پیادهنظام در منطقه زنگزور و استان سیونیک استفاده کند، در حقیقت تهدید را به درون ساختار امنیتی خود تزریق کرده و این یک خطای راهبردی و ادراکی است. بنابراین، خود جمهوری آذربایجان نیز در استفاده از نیروهای تکفیری بینالمللی دچار تردیدها و تعللهای امنیتی است. در واقع، باکو در حال بررسی این موضوع است و مسیر حرکت تکفیریها از باکو با، اما و اگرهای زیادی همراه است و به آن شکلی که رسانهها مطرح میکنند، پیش نمیرود. با این حال، انتقال تروریستها یکی از گزینههای مهم برای تکمیل کادر نظامی و پیادهنظام جمهوری آذربایجان محسوب میشود.
در برابر توطئه صهیونیستها در قفقاز باید چه کرد؟
سیمیاری در جمعبندی مباحث خود با ارائه راهکاری بیان کرد: به نظر من، کنترل امنیتی منطقه علیاف با بهرهگیری از ظرفیتهای تمدنی، منطقهای و مذهبی مشترک همچنان امکانپذیر است. در واقع، آذربایجان در حوزههایی مانند ارتباطات، امنیت منابع انرژی و آب، بحرانهای طبیعی، تاریخ و سیاست خارجی همچنان تحت تأثیر جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. بنابراین، نگاه ما به امنیت جمهوری آذربایجان باید تطبیقی باشد؛ به این معنا که سیاستهای محیطی را به منظور همگنسازی اعمال کنیم تا بتوانیم باکو را در این مسیر همراه سازیم.
وی ادامه داد: برای این منظور، لازم است حوزههای اجتماعی نفوذ رژیم صهیونیستی را مجدداً فعال کنیم. ما باید از محدودیتهای امنیتی موجود در باکو بهره ببریم. به هر حال، آذربایجان کشوری محصور است و میتوان بر نقاط شکننده آن، فشار مشترکی از طریق ایران، روسیه و چین وارد کرد. همچنین باید این دو کشور را قانع کنیم که حضور رژیم صهیونیستی در منطقه قفقاز تنها تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران و تهران نیست، بلکه تهدیدی مشترک برای همه همسایگان است.
این کارشناس مسائل منطقه در پایان تأکید کرد: همسایگان ما باید نسبت به مسئله حضور صهیونیستها هوشمندانه عمل کرده و آن را به عنوان تهدیدی مشترک برای خود بپذیرند. تنها در این صورت است که میتوانیم از منظر اجتماعی عوامل نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه قفقاز را مسدود و تا حد قابل توجهی محدود کنیم.