صفر تا صد جنایت در سودان/ پروژه ایران در سودان به نتیجه رسید

«انقلاب سودان» کودتای طراحی شده‌ای بود تا تجزیه و ناآرام کردن سودان را محقق کند. دسامبر ۲۰۱۹ زمانی که تصویری از زن سفیدپوش سودانی در جریان ناآرامی‌های سودان منتشر شد، «آلا صلاح» دختری ۲۲ ساله که حالا نه در سودان که در آمریکا تحصیل می‌کند، به عنوان نماینده‌ای از انقلاب سودان و صدای زنان پیشرو و آزادی‌خواه در انقلاب سودان معرفی شد، اعتراضی برساخت شد که نهایتاً منجر به ناآرامی و بی‌ثباتی و کشتار گسترده در سودان شد. این انقلاب خیالی رخ داد تا کشورهایی که چشم به منابع و موقعیت سودان دوختند با حمایت و تأمین مالی شورشیان بتوانند در این منطقه جولان دهند و منافعشان را حفظ کنند.

سودان این روزها هم صحنه درگیری شورشیانی است که در سال ۲۰۱۹ به اسم انقلاب، خیابان‌های سودان را به آشوب کشیدند و حالا همین نیروها در حال رقم زدن نسل‌کشی هستند که اگرچه رسانه‌ها از آن به جنگ داخلی تعبیر می‌کنند؛ اما صراحتاً تحت حمایت کشرهایی مثل امارات و رژیم صهیونیستی پیش ‌می‌روند. اتفاقاتی که در سودان رخ داد، سال‌ها و به ویژه در جریان ناآرامی‌های ۱۴۰۱ برای ایران همانندسازی می‌شد و رسانه‌های فارسی زبان، سودان و جنبش زنانه آن را نقطه آمال ناآرامی‌های ۱۴۰۱ ایران می‌دانستند.

حالا اما در حالی که زنان سودانی به دست نیروهای موسوم به واکنش سریع قتل عام می‌شوند؛ خبری از ابراز نگرانی‌ها برای جنبشی که زمانی رسانه‌ها به اسم جنبش‌های آزادی‌خواهانه زنان از این شورش‌ها حمایت می‌کردند نیست. حالا می‌توان روایت دقیق‌تری از خوابی که دشمنان ایران به اسم جنبش‌های آزادی‌خواهانه زنان برای ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه دیده‌اند، داشت.

شبه‌انقلابی با پوشش مطالبات زنان در سودان

«سودان توانست ما هم می‌توانیم». دسامبر ۲۰۱۹ که سودان درگیر جنگ داخلی شد و نیروهای موسوم به واکنش سریع، تا برکناری دولت حاکم پیش رفتند، رسانه‌های فارسی‌زبان با القای آنکه این انقلاب توسط زنان آزادی‌خواه در جامعه تماماً سنتی و مسلمان سودان رخ داد، به دنبال تعریف نسخه‌ای مشابه برای وقوع ناآرامی در ایران بودند.

انتشار تصویر زنی سفیدپوش که به ظاهر لیدر انقلابیون است و برای آن‌ها سخنرانی می‌کند، تبدیل به تصویر پیروز از کودتای سودان شد و رسانه‌های فارسی زبان با انتشار صحبت‌های رادیکال «آلا صلاح» که مدعی بودند به دنبال‌گذار از ساختارهای سنتی و اسلامی سودان است، این کودتا را جنبش زنان علیه ساختارهای اسلامی خواندند. اما جنبش زنانه تنها کمکی بود برای پیشبرد اهدافی که دشمنان قوی شدن سودان آن را دنبال می‌کردند. البته باید به این نکته توجه کرد که عوامل متعددی موجب بروز ناآرامی و کودتا در سودان شدند؛ اما عامل اصلی که زمینه شورش نیروهای موسوم به واکنش سریع را به دنبال داشت، دخالت‌های خارجی و حمایت‌های امارات و البته مصر بود که البته وجود منابع سرشار در این کشور، در جلب این حمایت‌ها بی‌تأثیر نبود.

جدایی سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ که منطقه‌ای نفت‌خیز در این کشور بود، اثبات می‌کند انگیزه‌ها برای دخالت در امور داخلی سودان چیست؟ آنچه در سال ۲۰۱۹ در سودان رخ داد؛ اما شباهت‌های زیادی به توطئه‌هایی دارد که در خاورمیانه علیه برخی کشورها اعمال شده است. از جمله اتفاقی که در ناآرامی‌های ۱۴۰۱ در ایران رخ داد؛ پروموت کردن این شورش از جانب رسانه‌های فارسی‌زبان و معرفی انقلاب سودان به عنوان الگویی برای ناآرامی‌ها در ایران، نشان می‌داد، آنچه در سودان و به تبع آن در کشورهایی مثل ایران رخ داده، فراتر از شورش یا جنگ داخلی است، بلکه پای یک توطئه در میان است.

تجزیه‌طلبی؛ پروژه‌ای تکراری برای تضعیف کشور

رسانه‌ها خبر از اوج گرفتن درگیری‌ها و کشتار از جانب گروهی که به نیروهای واکنش سریع معروف هستند، می‌دهند.

با بررسی آنچه پیش از این و حالا در سودان رخ داد، علل برنامه‌ریزی برای بهم ریختن سودان را می‌توان به چند محور تقسیم کرد؛

۱. منابع عظیم موجود در این کشور باعث شده تا کشورهایی مثل مصر و امارات برای استفاده از این منابع اجازه برقراری ثبات و آرامش را در سودان ندهند و به این جهت به صداهای مخالف برای ایجاد ناآرامی میدان بدهند.

۲. در کشورهای مسلمان، عمده پروژه‌ای که از جانب قدرت‌های غربی دنبال می‌شود، ایستادن روی محدودیت‌هایی است که زنان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، بزرگ‌نمایی برخی از این نقص‌ها و همراه کردن زنان طبقه متوسط در این کشورها که در اصطلاح مرسوم امروزی، غرب‌زده حساب می‌شوند، ساده‌ترین اقدام برای ایجاد آشوب و کودتا علیه قدرت حاکم است. در پوشش این جنبش‌های زنانه است که تضعیف قدرت‌ها راحت‌تر صورت می‌گیرد.

۳. نکته دیگر آنکه سودان از جمله کشورهایی است که قرار بود به پیمان‌نامه‌های ابراهیم بپیوندد؛ اما در جریانات اخیر و هم‌زمان با شروع جنگ غزه مجدداً حمایت خود از محور مقاومت را شروع کرد، حمایت‌های رژیم‌صهیونیستی از نیروهای واکنش سریع در جریانات اخیر نشان می‌دهد که یک سوی این ناآرامی‌ها و جنگ‌های داخلی، رژیم آپارتایدی قرار دارد که قدرت خود را تضعیف حامیان محور مقاومت می‌داند.

چه خبر از صدای انقلاب سودان؟

در روزهایی که نسل‌کشی عجیب و گسترده‌ای در سودان در حال وقوع است و تلاش‌هایی برای تجزیه سودان از جانب این گروه‌های تروریستی اوج گرفته، «آلا صلاح» چهره‌ای که صدای انقلاب سودان نامیده می‌شد و پوششی برای القای وقوع یک جنبش آزادی‌خواهانه زنان در سودان بود و تحت حمایت چهره‌هایی مثل هیلاری کلینتون قرار داشت در حال تحصیل در آمریکاست و در این میان زنان و کودکان بی‌گناه در سودان قتل‌عام می‌شوند. مشابه چهره‌های برانداز ایرانی که به نام آزادی زنان شعار می‌دهند؛ اما هزینه دادن خودشان به همین اندازه است که در خانه‌هایشان در نیویورک و لندن با فریاد زدن پشت دوربین بر آتش ناآرامی بدمند. شاید نتوان به تمامه آنچه در سودان رخ می‌دهد را با اتفاقاتی که در ایران در حال وقوع است، مشابهت‌سازی کرد؛ چراکه حکومت، ساختار جامعه، نگاه‌ها و مطالبات در سودان تفاوتی ماهوی با ایران دارد، اما وجهه تشابه این اتفاقات، برنامه‌ریزان این ناآرامی‌ها هستند.

در واقع ردپای کسانی که در اتفاقات سودان به آتش شورش‌ها دمیدند و از تجزیه حمایت کردند در ماجرای اتفاقات و ناآرامی‌هایی که در ایران رخ داد نیز مشاهده می‌شد، آنچه که سودان با آن مواجه است، جنگ داخلی که منجر به آواره شدن سودانی‌ها شده، اثبات می‌کند که برنامه‌ای که برای ایران طرح‌ریزی شده بود نیز دقیقاً مشابه سودان بود. شروع ناآرامی‌های ۱۴۰۱ برجسته کردن اعتراضات برمبنای مطالبات زنان و به تبع آن ایجاد نزاع‌های قومی، نشان می‌داد که پروژه سودان‌سازی ایران در حال پیگیری است، این موضوع اگرچه پیش از این بارها مورد تأکید قرار گرفته اما گذر زمان ابعاد بیشتری از خوابی را که دشمنان صهیونی و آمریکایی برای ایران دیده بودند، روشن می‌کند.

از قضا ایران هم به جهت منابع غنی، موقعیت خاص جغرافیایی و حمایت از محور مقاومت علیه صهیونیست‌ها مانعی جدی برای رژیم در منطقه و جولان دادن آمریکا در خاورمیانه است، به همین جهت، طبیعی است که از پروژه‌هایی مشابه برای نابود کردن ایران، استفاده شود، اما طنز ماجرا آنجاست که رسانه‌هایی که اتاق فکرهای آن‌ها در سرزمین‌های اشغالی تشکیل می‌شوند، با نام بردن از این ناآرامی‌ها به نام انقلاب‌هایی که برخاسته از مردم بوده دنبال آن هستند که این صحنه‌ها در ایران هم رخ دهد و مردم را برای به موفقیت رساندن پروژه‌های صهیونیستی به خیابان بیاورند. در واقعیت هربار تلاش آن‌ها به این دلیل شکست خورده که علی‌رغم وجود برخی نارضایتی‌ها، به محض آنکه این اعتراضات، تبدیل به تلاشی برای هدف قرار دادن امنیت کشور شد، فاصله‌گذاری مردم با جریانات ضدایرانی، قابل مشاهده بود. تنها وجه تمایزی که موجب می‌شود پروژه‌های مشابه برای تجزیه کشورها در ایران، شکست بخورد، حفظ هویت ملی علی‌رغم اختلاف‌نظرها و روشدن دست دشمنان برای مردم ایران است، اما حفظ این هویت به این معنا نیست که اعمال و اجرای پروژه‌ها برای تجزیه در ایران، متوقف مانده باشد.

صهیونیست‌ها متخصصان نابودی هویت ملی

ردپای صهیونیست‌ها برای ایجاد ناآرامی‌، شورش و جنگ داخلی در کشورهایی که به نوعی حامی محور مقاومت هستند و رژیم‌صهیونیستی را هم به رسمیت نمی‌شناسند، به وضوح دیده می‌شود، نکته مورد توجه آنکه آنچه زمینه بروز ناآرامی‌ها در این کشورها را فراهم می‌کند، موضوعاتی مشابه است. عموماً ایستادن روی نقاط ضعف و نارضایتی‌های مردم و تلاش برای ایجاد و تقویت صداهای مخالف در داخل کشورها به منظور ایجاد جنگ داخلی و گام بعدی تجزیه کشورها، توطئه‌هایی است که برای تضعیف این کشورها دنبال می‌شود.

واقعیت آن است که رژیم‌صهیونیستی دشمنی است که فاقد هویت ملی و ریشه‌ تاریخی است، در سرزمین‌های اشغالی مفهومی به نام ملت، وجود خارجی ندارد، صهیونیست‌ها و حامیان آمریکایی آن‌ها برای ضربه زدن به کشورها و جلوگیری از قوی شدن آن‌ها از میان بردن هویت ملی در کشورها و جزیره‌ای کردن مردم را دنبال می‌کنند؛ چراکه ملتی که چندپاره باشد در کنار نارضایتی‌ها از وضعیت اقتصادی و اجتماعی، مستعد فروپاشی است و بالطبع چنین ملتی بیش از آنکه متمرکز بر پیشرفت، توسعه و تقویت قدرتش باشد، بخش زیادی از انرژی‌اش را صرف مدیریت نزاع‌ها و جنجال‌های داخلی می‌کند.

آنچه در سودان در حال وقوع است نقطه اوج این تلاش‌ها برای ایجاد شورش و جنگ داخلی در این کشور است، کمااینکه آنچه در سوریه توسط داعش رخ داد نیز مشابه جنایتی است که گروه‌های موسوم به جنبش سریع در سودان، انجام دادند. واقعیت آن است که صهیونیست‌ها بقایشان را در تضعیف و تجزیه قدرت‌هایی دنبال می‌کنند که آن‌ها را تهدیدی برای ادامه تجاوزها و نسل‌کشی‌هایشان می‌دانند و پروژه هم اجرای همان نسل‌کشی است که صهیونیست‌ها علیه مردم غزه انجام می‌دهند با این تفاوت که این نسل‌کشی از جانب گروه‌های تروریستی در درون این کشورها اجرا می‌شود، بدون ورود مستقیم غرب اما تحت حمایت‌های آن‌ها.