به گزارش افکارنیوزبه نقل از فردا، معادلات حاکم بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در عرصه بین الملل همیشه دارای شرایط خاص و ویژه‌ای بوده است، به نحوی که علاوه بر حاکمیت‌های آنان، کشورهای دیگر با منافع مستقیم یا غیر مستقیم و همچنین وحدت ایدئولوژیک یا غیر آن به این اظهار نظر درباره‌ی چنین معادلاتی پرداخته‌اند؛ البته آنچه که ما همیشه بدان معتقد بوده‌ایم این است که اسرائیل یک موجودیت غیرمشروع و ناعادلانه بوده و علاوه بر تمامی قوانین دیپلماتیک و محورهای قانونی و عقلی، ما رژیم صهیونیستی را بر اساس آموزه‌های دینی و الهی خویش مردود می‌شماریم. اما محتوایی که در چند وقت اخیر هم در رسانه‌های مختلف و هم بر زبان سران مختلف کشورها جاری شده است، مسأله هجمه اسرائیل بر ایران و اعلام جنگ بین دو است. مسأله‌ای که می‌تواند به جهات گوناگون قابل تأمل باشد. اما ما در اینجا از سه زاویه به آن می‌پردازیم و ماهیت فعلی این مواجهه را بررسی می‌کنیم. مواجهه ای که سخنان اخیر سردار جعفری به آن شکلی ویژه تر داد.

یکم.راهبرد کلامی و البته غیر منطقی «حمله اسرائیل به ایران» عملاً یک رویکرد فرار به جلو به منظور نمایش هیبت پوشالی رژیم صهیونیستی بوده و البته جالب آن است که این بزرگ‌گویی‌ها حتی از جانب هم‌پیمانان فکری و سیاسی رژیم صهیونیستی نیز بیهوده تلقی می‌شود تا جایی که خود آنان هم لب به اعتراض و امتناع باز نموده و این رویکرد را فقط تعلق شخصی نتانیاهو می‌پندارند. هم در آمریکا و هم در بدنه‌های دیگر غربی و حتی متحد با اسرائیل موضع جنگجویانه از سوی اسرائیل نسبت به ایران مردود است و محلی از اعراب ندارد. چراکه هم ابعاد اقتصادی و مالی آن برای اسرائیل نشدنی است و حتی با کمک و همیاری آمریکا و غیره نیز امری دشوار پنداشته می‌شود و هم از سوی دیگر با توجه به شرایط استراتژیک منطقه‌ای و محیطی در اطراف رژیم صهیونیستی، چنین رخدادی دفعتاً و حتی به مرور موجب نابودی خود اسرائیل خواهد شد.

دوم.اظهارات قاطع فرمانده سپاه جمهوری اسلامی ایران در قبال حمله اسرائیل، پاسخ قاطعی به گزافه‌گویی‌های صهیونیستی در این باره بود. سردار جعفری در این رابطه می‌گوید: «الان آنها تنها راه مقابله با ایران را جنگ می‌دانند ولی این قدر احمقند که اربابانشان که کمی بیشتر می‌فهمند جلوی آنها را می‌گیرند. آنها باید بدانند اگر کاری را شروع کنند همان جا نقطه نابودی و اتمام ماجرایشان است». این سخنان در راستای همان بیانات رهبری انقلاب محسوب می‌شود که قبل‌تر در این رابطه به عدم مرکزیت این جنگ در ایران اشاره کرده‌بودند و محل آن را در خارج از این منطقه دانسته بودند. این همان پیش‌بینی دقیقی است که با اندکی تأمل می‌توان تحلیل آن را در ذهن مرور نمود. تغییر معادلات و مطالبه‌گری ایران در برابر رژیم صهیونیستی همان واقعیتی است که در این سخنان بارز است و هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم از بُعدِ اجرایی اهمیت دارد. معادلات اسرائیل برای مقابله با ایران برای رژیم صهیونیستی صرفاً از بُعد مادی و امنیتی قابل توجیه است اما برای جمهوری اسلامی ایران هم از این بُعد و هم از جهت عقیدتی و ایمانی حائز اهمیت است که البته جهت دوم به مراتب نسبت به بُعد نخست دارای اولویت و کارکِرد بیشتری است.


سوم.سخن یردار جعفری مبنی بر اینکه بالاخره جنگی در خواهد گرفت معادلات سیاسی ای را که اسرائیل تدارک دیده بود برهم زد. اسرائیل می خواست از یک موقعیت برتر در نزاع راهبردی با ایران برخوردار باشد و خود را قدرتی نشان دهد که می تواند هر لحظه اراده ای مبنی بر آغاز جنگ داشته باشد. سخنان سردار جعفری اما بلافاصله این معادله را بر هم زد. سردار جعفری با بیان اینکه «ما هم با این غده سرطانی سر جنگ داریم» ضربه ای کاری را موقعیت راهبردی اسرائیل وارد کرد و از آن روز تاکنون کاهش حجم لفاظی های صهیونیست ها را شاهد هستیم.

چهارم.وجود رویکرد مردمی نسبت به مسأله فلسطین در کشورمان امتیاز دیگری است که هر تقابل و مجادلهای را هموار خواهد ساخت. همگرایی مردمی که در کشور ما وجود دارد ـ و همین چندی پیش در روز قدس نیز نمایان شد ـ را هیچگاه نمیتوانند در جبهه روبرو بیابند و این از همان مسأله ایدئولوژیک که در بالا ذکر شد نشأت میگیرد. ملت و مردم اسرائیل و اصولا کشورهای نوبنیاد غربی عموماً عناصری با رکود سیاسی اجتماعی جدی هستند و از این روست که نظرسنجیهای معتبر خودشان نتایجی مبنی بر بیرغبتی مردم به مجادله با ایران و به دردسیر افتادن آنها در پی دارد. مطلبی که در عرصه دیپلماتیک بسیار حائر اهمیت است و بدیهی است که کشوری و سرزمینی که مردم آن همراه با حاکمیت باشند در برابر حاکمیتی که مردم را همراه خویش ندارد و به یک سلطه بی بنیان تبدیل شده توفیقات بالاتری می یابد.