افكار نيوز - مهران موزونی در مطلبي در وبلاگ "کیاسی به از سیاسی" به ماجرای انتقال کارمندان از تهران و دلیل عدم جذابیت این طرح برای کارمندان پرداخته و نوشته است:

از همان ابتدا مشخص بود که سازوکار طراحی شده برای انتقال کارمندان تهران به شهرستان، جذابیت چندانی نخواهد داشت.
حقیقت این است که برخی رفتارهای اجتماعی ما ایرانیان از ضرب المثل هایمان نشأت می گیرد و برخی ضرب المثل هایمان نیز برخاسته از رفتارهای اجتماعی ما هستند، به بیان دقیقتر می توان از این منظر خاص، ضرب المثلهای ایرانی را به دو دسته کلی تقسیم بندی نمود:
دسته اول: آن دسته از ضرب المثل هایی که «رفتارساز» هستند و لزوما تبلور عمومی ندارند، مانند: «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» که پر واضح است خیلی ها با رعایت این قضیه موافق نیستند.
دسته ی دوم: آن دسته از ضرب المثل هایی که با نگاه به هژمونی یک رفتار و تفکر عمومی بین مردم سروده شده است، رفتار و تفکری که در میان قاطبه ی مردم موضوعیت دارد، مانند: «سیلی نقد به از حلوای نسیه است».
و براستی ماهیت اکثریت ایرانیان چنین است که در معاملات و بده و بستانهای روزمره ی خود، آنچه را که دست به نقد است، ولو با نرخ کمتر پذیرا هستند تا وعده ی بزرگتر را برای زمان آینده.
فلذا «سیلی نقد…» ضرب المثلی است که تبلور آن در پندار، گفتار و رفتار مردم ایران زمین وجود دارد و نیازی به تلاش برای نهادینه سازی اش در بین مردم نیست، ملت ایران به خودی خود چنین حال وحسی را دارا هستند.
مصداق های فراوان این ضرب المثل را در مردم مان بسیار می توان یافت.
به عنوان مثال: کافیست تا بانک های باهوش! کشورمان بجای بذل و بخشش جوایز کلان قرض الحسنه!ی خود به عده ای قلیل، اقدام به مشتری یابی مویرگی در سطح جامعه کرده و به بیانی ساده تر، تمام سپرده گذاران قرض الحسنه را از جوایز کوچک اما فراوان بهره مند ساخته و بجای تعدادی اندک، جماعتی کثیر از مشتریان خود را برنده ی جایزه های کوچک نمایند. واینجاست که سر هر کوی و برزن، برنده یی از جوایز قرض الحسنه به چشم خواهد خورد و مردم طبق همان استراتژی نهادینه شده ی: «سیلی نقد به از حلوای نسیه است» رغبت می کنند تا برای سپرده گذاری قرض الحسنه ی خود اقدام کنند.
چه می خواهم بگویم؟
عرض می کنم…
چندی است که دولت، مشوق هایی را برای کارمندان تهرانی اعلام نموده تا از مرکز به شهرستانها مهاجرت کنند، اما همه شاهدیم که استقبال چندانی از این طرح نمی شود.
چرا؟
آیا جمعیت کثیری از کارمندان عادی(غیر مدیر) تهران نشین، اهلیت و اصلیتی غیر تهرانی ندارند؟
پاسخ: اکثریت این عزیزان اهلیت و یا اصلیتی غیر تهرانی دارند.
آیا این جمعیت کثیر، برای استراحت و تمدد اعصاب و روان خود و خانواده در اولین فرصت تعطیلی، به همان شهرستان پدری هجوم می برند؟
پاسخ: بلی
آیا این جماعت محترم، اگر به شهرستان های مطبوعه خویش تشریف ببرند، صرف نظر از مشوق‌هایی که بتازگی اعلام شده، مزایای قدیمی همچون مزایای دوری از مرکز و بدی آب و هوا و.. برابر قوانین چند دهساله کشوری نیز شامل حالشان خواهد شد؟
پاسخ: بلی، دهها سال است که کارمندان تهرانی با انتقال به شهرستانها، حقوق و مزایایشان به تبع محرومیت شهرستان مقصد افزایش خواهد داشت.
آیا کارمندان تهرانی می دانند که علاوه بر افزایش حقوق سنتی و طبیعی ناشی از این انتقال، از مزیت هزینه های ارزانتر زندگی در شهرستانها بهره مند خواهند شد؟
پاسخ: بلی دقیقا به این مسئله وقوف دارند.
آیا کارمندان تهرانی می دانند که کنترل و تربیت فرزندان در شهرستانها نسبت به تهران ساده تر و راحت تر است؟
پاسخ: بلی می دانند
آیا کارمندان تهرانی می دانند که با سکونت در شهرستان، از مصیبت آپارتمان نشینی رهایی یافته و امکان بهره مندی از موهبت مسکن ویلایی نشین را خواهند داشت؟
پاسخ: بلی می دانند
آیا بسیاری از کارمندان تهران نشین که اصلیتی شهرستانی دارند در حقیقت امر، اینگونه نیست که برای مزدوج کردن فرزندان خویش، چشم به بستگان شهرستانی شان دارند؟(به دلیل ریسک کمتر در وصلت با غیر فامیل های تهرانی)
پاسخ: بلی اغلب همینگونه است.
آیا اینگونه کارمندان تهرانی، در صورت چنین تمایلی، بهتر نیست در مجاورت همان بستگان محبوب خویش باشند تا از لذت «دور هم بودن فامیل» نیز بهره مند شوند؟
پاسخ: بلی، قاعدتا باید همینگونه باشد
آیا..
آیا…
بسیار خوب، سوال این است که دلیل عدم استقبال لازم از مشوقهای دولت در این طرح چیست؟
پاسخ: رمز این عدم استقبال به عقیده نگارنده در همان ذهنیت نهادینه شده ی مردم ایران است که:

«سیلی نقد به از حلوای نسیه است.»

مسئولان محترم در دولت،
به دلایلی که به ذهن ناتوان بنده می رسد اشاره می کنم:
۱ - دستور فرمایید تا با یک نظر سنجی ساده و بی سروصدا در سطح کشور(غیر از تهران) مشخص شود که به دلایلی که ذکر آن از این مقال خارج است، اصولا کارمندان ساکن شهرستانها «یک احساس تبعیض قدیمی» بین خود و کارمندان تهرانی احساس می کنند، بحثاین قلم بر سر درست یا غلط بودن این تصور نیست و اتفاقا تاکید می شود که وجود این نگرش تلخ در ذهن کارمندان شهرستانی فراتر از «تصور» بوده و خوب یا بد، به صورت یک «تفکر» در میان آحاد کارمندان ساکن شهرستان درآمده است و ساکنین شهرستان، اغلب ساکنین تهران را مردمانی خوش گذران و مرفه بی درد می شناسند، حال آنکه همه می دانیم که چنین نیست و فقط و فقط آن دسته از کارمندان تهرانی که قبلا، کار در شهرستان را تجربه نموده اند می دانند که کارمندی در شهرستان(به لحاظ فشار کار) به نسبت کارمندی در تهران زنگ تفریحی بیش نیست.
اما، نکته دراینجاست که غالب کارمندان محترم شهرستانی که همچنان در تفکر اشتباه خود مبنی در دُردانه بودن کارمندان تهرانی به سر می برند، این پتانسیل را دارند که چند صباح پس از انتقال کارمندان تهرانی به مجاورت آنها، سر گلایه و درگیری های لفظی و مشاجرات اداری را باز کنند که:
((چرا ما را تحقیر می کنید؟ چرا این شازده های تهران نشین برای قبول انتقال به اینجا باید اینهمه تشویقی بگیرند؟ مگر اینجا تبعید گاه است؟ اینها در تهران خوش بوده اند و حالا که اینجا آمده اند نیز باید «لی لی به لالایشان» گذاشته شود؟))
نگارنده از محاوره ای نمودن قلم، پوزش می طلبد، اما این حقیقتی است که دیر یا زود رخ خواهد داد.
حال به کارمندان تهرانی حق دهید که با پیش بینی چنین مطلبی و بار فشار درگیری های عصبی در شهرستان، چگونه می توانند اقدام به رفتن نمایند؟ از آن مهمتر، کارمند تهرانی آنقدر باهوش هست که پیش بینی کند: «ممکن است سیستم(یا دولت) پس از چند ماه که از انتقال من به شهرستان گذشت، به دلیل فشارافکار عمومی در محل کار جدید، یکی یکی مزایای وعده داده شده را کنسل نماید.»
۲ - متاسفانه، شرح و اطلاع رسانی مشوقهای انتقالی چنان مبهم و گسسته، اعلام عمومی شد که هنوز هم اغلب کارمندان جامعه ی هدف، به درستی نمی دانند در صورت انتقال به کدام شهرستان دقیقا چه عایدی خواهند داشت.؟
۳ - این یک حقیقت است که فرزندان کارمندان تهرانی، تنها به دلیل مجاورت با والدین خود نیست که برای قبولی در دانشگاه های پایتخت تلاش کرده اند، بلکه تمام کنکوری های ایران زمین به دلیل شکاف و درجه بندی بین دانشگاه های تهران و غیر تهران، سالانه خود را از طناب کلاسهای کنکور و شب بیداری های فراوان حلق آویز می کنند تا در یکی از دانشگاه های تهران پذیرفته شوند، لذا اشتباه است اگر تصور کنیم که فرزند کارمند تهرانی با انتقال پدرش به شهرستان، از دل و جان، پرونده ی دانشگاهی اش را به مقصد منتقل خواهد کرد.
۴ - به کارمندی که تغییرات در تصمیم گیری اداری، بخشنامه های خلق الساعه و.. را طی سالهای متمادی در این کشور تجربه کرده است، حق دهیم که امیدی به ثبات مشوقهای پیشنهادی در سالهای آینده نداشته باشد.
۵ - برخی مشوقها براستی، دامنه احساس تبعیض را از محیط ادارات شهرستان به درون خانه ی کارمندان شهرستانی خواهد کشاند و موجبات دامن زدن به اختلافات جامعه کارمندی و خانواده هایشان در شهرستان می گردد، استفاده رایگان خانواده ی «کارمندان از تهران آمده» از محیط های ورزشی، بهره مندی از چکاب های پزشکی رایگان سیکلی و … همه و همه نتیجه یی جز ایجاد اختلاف بین آحاد منتقل شده از تهران با مردمان محیط مقصد نخواهد داشت.
و در نتیجه همه اینها برای کارمند تهرانی چیز جز حلوای نسیه نیست.
چاره چیست؟
بهترین راه، اعطای همان «سیلی نقد» است که موجب استقبال جمع کثیری از کارمندان محترم تهرانی شده و بسیاری از دغدغه های پیش رو را از میان برخواهد داشت.
اجازه دهید در اینجا یک فانتزی انتقال بزنیم تا شاید تبیین بیشتری صورت گیرد:

(((شرایط جابجایی(نَه انتقال) کارمندان تهرانی به شهرستانها)))

الف – ماموریتی
۱ - کارمندانی که حاضر به حضور ماموریتی در ادارت شهرستانها شوند بلافاصله پس از اعلام آمادگی کتبی به اداره متبوع خود، یک رسید تایید درخواست انتقال، دریافت نموده و برای دریافت هدیه نقدی خود، رسید مربوطه را به کلیه شعب بانکهای تهران تحویل دهند.
۲ - مدت ماموریت دوساله بوده که برابر درخواست های بعدی کارمند، قابل تمدید و یا قابل تبدیل به انتقال دائم نیز خواهد می باشد.
۳ - کارمند مامور پس از اتمام ماموریت، هیچ ممانعتی برای بازگشت به تهران نداشته و تعلل بیش از دوماه اداره مربوطه در بازگشت کارمند به تهران، توسط «ستاد پیگیری بازگشت کارمندان مامور به تهران» قابل پیگیری بوده و دیوان عدالت اداری نیز برابر توافقات انجام گرفته بین قوای مجریه و قضاییه، ضامن اجرای این بازگشت خواهد بود.
۴ - کارمند مامور، از تمام مزایای قانونی ماموریت و بدی آب و هوا و … که برابر قوانین سنتی رایج در وزارتخانه و سازمانها و نهادها است، کماکان بهره مند بوده و تنها تفاوت ایجاد شده، همان هدیه نقدی است که شرح آن در بندهای بعدی آمده است.
۵ - هدیه نقدی: کارمند مامور، به تناسب سال سابقه، میزان تحصیلات، میزان محرومیت و بدی آب و هوای شهرستان مقصد، هدیه دریافت خواهد کرد. که این میزان در کمترین حالت، به ازاء قبول دوسال ماموریت، ۴ میلیون تومان و به ازاء هر بار تمدید دوساله ی آن، روند صعودی داشته و به ترتیب۶،۸ و تمدید های دوساله بعدی ۱۰ میلیون است.
۶ - کارمندانی که پس از اتمام ماموریت، تمایل به تبدیل ماموریت به انتقال دائم باشند، مبلغ هدیه ماموریتی از کل مبلغ هدیه تخصیصی انتقال کسر شده و به محض درخواست این تبدیل، الباقی هدیه به کارمند تقدیم خواهد شد.
ب - انتقال دائمی
۱ - متقاضیان انتقال به شهرستانها به تناسب میزان تحصیلات، تعداد فرزندان بیشتر، محرومیت شهرستان مورد انتقال، سال سابقه، هدیه ای نقدی که میزان بین ۳۰ تا ۷۰ میلیون تومان است دریافت خواهند کرد.
۲ - کارمندانی که در شهر تهران مالکیت منزل مسکونی و یا ملک تجاری داشته(کارمند و یا همسر کارمند) و حاضر به فروش ملکیت خویش در تهران باشند و تعهد محضری به عدم مالکیت در تهران(تا ده سال پس از تاریخ انتقال به شهرستان) را بدهند، پنج میلیون تومان به رقم هدیه آنها اضافه خواهد شد.
مسلما ارقام اعلام شده کارشناسی شده نبوده و صرفا پیشنهادی است و اعلام چنین طرحی، که تکلیف کارمند با روش برره ای(خشکه حساب کردن) معلوم بوده و پس زمینه های جاری در ابعاد روحی و روانی محل کار مقصد را نیز به دنبال نخواهد داشت، بسیار بیشتر از روش های اعلام شده ی مسئولین محترم مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
مسئولین محترم بدانند که بسیاری از کارمندان تهرانی با قبول حالت ماموریت، اقدام به چشیدن طعم زندگی کارمندی در شهرستانها خواهند کرد که در بدترین حالت(بازگشت کارمند پس از ماموریت) دولت برای دوسال آینده از فشار جمعیت تهران کم کرده است، هرچند بسیاری از این کارمندان مامور در ادامه، یا اقدام به تمدید ماموریت نموده و یا با تجربه لذت زندگی بدون ترافیک و ویلا نشینی در شهرستان و همچنین دریافت هدیه قابل توجه چند ده میلیونی، ماموریت خود را به انتقال دائم تغییر خواهند داد.
یادمان نرود که مردم این سرزمین: سیلی نقد را به حلوای نسیه ترجیح میدهند.

/ب.