به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، حسین قدیانی که برای روایت آخرین حضور احمدی نژاد در سازمان ملل ، او را سفر به نیویورک همراهی می کرد، امروز در روزنامه وطن امروز مطلبی منتشر کرده که بخش عمده اش ناظر به اظهارات رئیس جمهور در نشست مطبوعاتی روز چهرشنبه گذشته است. آنچه در پی می آید متن کامل دلنوشته قدیانی است:

لااقل به احترام رای ملت، حرمت عرق جبین پابرهنه‌ها، خود را به ندیدن و نشنیدن می‌زنیم، همان که نامش «مصلحت» نهاده‌اند و فرض می‌کنیم در این «پیچ تاریخی» دیر چرخاندیم‌ پیچ تلویزیون را و از ریاست محترم قوه مجریه هیچ نشنیدیم الا که «بیاییم همه با هم دست در دست یکدیگر کشور را بسازیم و مشکلات را حل کنیم».

قصه ما کمی بیش از حد غصه‌دار است. انگار با مظلومیت بریده‌اند ناف حزب‌الله را. تا هم الان چیست مهم‌ترین طعنه‌ای که لوامین به حزب‌الله می‌زنند؟ از «فارس» بگیر تا «کیهان»، از فلان وبلاگ بسیجی بگیر تا بهمان سایت حزب‌اللهی، از همین «وطن‌امروز» بگیر تا «پنجره»، از «بذرپاش» بگیر تا «حاج‌حسین شریعتمداری»، حتی از «سعید تاجیک» بگیر تا «حاج‌سعید قاسمی» آنکه می‌خواهد حال ما را بگیرد و تیکه بپراند، وصله «حامی دولت» را می‌چسباند به پیشانی ما. و متاسفانه «تیکه حقی» است این طعنه که اگر ما حامی دولت نیستیم، پس کیستیم؟!

هر آدمی از نردبانی بالا می‌رود. روی دوش رای ما بود که احمدی‌نژاد شد رئیس‌جمهور. اگر سپاه نبود، امام گفت «کشور نبود» و گمانم اگر سپاه نبود، اگر بسیجی سینه سپر نمی‌کرد، اگر حسین غلام کبیری حزب‌اللهی شهید نمی‌شد، اگر شورای نگهبان نبود، اگر آیت‌الله جنتی نبود، اگر به‌زعم رئیس‌جمهور؛ «رسانه‌های نهادهای امنیتی» نبودند، اگر ۹ دی نبود و اگر امثال همین خبرنگار مظلوم فارس نبودند، چپ، راست، کارگزار، دست در دست آقازاده‌های هاشمی دو لپی می‌خوردند حضرت خدمتگزار را. آن روزها سیاسی بودن رسانه‌های نهادهای امنیتی البته مانعی نداشت! ما اما سیاسی بودیم که شورش اشراف بر جمهور را، توطئه را فهمیدیم. ما سیاسی بودیم که اجازه ندادیم رای مردم روستانشین لب مرز گم و گور شود. ما سیاسی بودیم که از پیله کرم فتنه، پروانه صیانت از آرای توده‌ها به دنیا آمد. ما سیاسی بودیم که در تقابل گفتمان ساده‌زیستی، انقلابی‌گری، استکبارستیزی، مردمداری، خدمت‌رسانی، عدالت‌‌محوری، مقاومت و گفتمان‌ براندازی، رای به احمد‌ی‌نژاد دادیم. اگر ما سیاسی نبودیم، خیال می‌کردیم چون سابقه درخشان آقای هاشمی اصلا و اصولا قابل قیاس با سابقه جناب احمدی‌نژاد نیست، پس گور بابای رای پایین‌شهری‌ها. ما اما همچنان سیاسی خواهیم ماند. ما قبل از آنکه رسانه نهادهای انتصابی باشیم، رسانه فریاد مظلومیت پابرهنه‌هایی هستیم که دیروز به احمدی‌نژاد به درستی رای دادند و امروز به خاطر گرانی، از قوه مجریه به درستی شکایت دارند. ما فکر نمی‌کنیم میان دولت محترم و ملت شریف فاصله‌ای وجود داشته باشد، لیکن خدای نخواسته اگر دولت، صدای‌ گلایه توده‌ها را نشنود و پاسخگو نباشد، ما ملت را به دولت نمی‌فروشیم. ما از احمدی‌نژاد عزیز هم به خاطر ملت بود که دفاع کردیم. اصل برای ما ملت است. آن را که باید خشنود کرد، ملت است، نه خبرنگار روزنامه‌ای که دیروز کارگزار بود علیه خدمتگزار، اما امروز تا بناگوش، باز شده نیشش! بعضی رسانه‌های داخلی رسما رسانه نهادهای امنیتی کاخ‌ سفیدند. کاش بداند آقای رئیس‌جمهور که رسانه سپاه بودن افتخار است؛ آن بد است که تو رسانه سیا باشی، علیه رای توده‌ها در سال هشتاد و اشک. و از این بدتر، آن است که تو با عالم و آدم و گبر و یهود و اوباما و همه و همه خواهان رابطه باشی، الا همان نهاد که اگر نبود، رای تو در بلبشوی آشوب خورده می‌شد.

این رسم وفا نیست. ما احمدی‌نژاد را قهرمان همان آرمان‌هایی می‌خواهیم که با رای انبوه توده‌ها مواجه شد. چه می‌ماند از رئیس قوه مجریه، بی‌عدالت، بی‌روحیه انقلابی، بی‌مبارزه، بی‌خدمت؟! مردم اگر دنبال تقابل قوه مجریه با دیگر قوا می‌گشتند و خواهان دعوای رئیس‌جمهور با نهادهای امنیتی بودند، به جای احمدی‌نژاد، رای به گزینه روزنامه‌های شرق و اعتماد می‌دادند. آیا حرافی، آیا حمالی؟! به کدام منش رای داد ملت؟! آیا جز به او که می‌گفت: اگر قیافه من به درد ریاست‌ بر جمهور نمی‌خورد، به درد نوکری برای مردم که می‌خورد؟! از چه می‌گذرد مسیر نوکری؟! از خنده خبرنگار کارگزار یا کار و کار و کار؟! کیهان از ۱۰۰ به دولت نمره ۹۰ می‌دهد اما دوم‌خردادی‌ها هنوز بابت بهتان تقلب، عذری نخواسته‌اند، یعنی هنوز که هنوز است قانونی نمی‌دانند رئیس‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد را! آقای رئیس‌جمهور! ملتفت باشید که خبرنگار اعتماد به شما دروغ گفت رئیس‌جمهور، چرا که بزرگ‌ترهایش اصلا شما را به عنوان رئیس‌جمهور قبول ندارند، حتی اگر هزاری هم به خبرنگار فارس بگویی ساکت! پیامکی را می‌بینی اما این را نمی‌بینی که از اساس، شما را و رای ملت را تقلب می‌خوانند!

***

من واقعا بنا نداشتم بعد از ۷ روز همسفری با رئیس‌جمهور محترم، اینچنین آغاز کنم سیاسی‌نویسی را. در مدح احمدی‌نژاد، بگذار بگویم که خبرنگاران در چنین ماموریت‌هایی هرگز به گرد پای رئیس‌جمهور نمی‌رسند. از دوستان خبرنگار، چندتایی بودند که عصر هاشمی و خاتمی هم خبرنگار بودند و عازم ماموریت‌هایی مشابه. «وارویک» اگر چه نام هتلی است در محله منهتن اما آن عمارت شکلاتی، هتل نبود برای ما. محل کار ما بود تا پوشش دهیم اخبار رئیس‌جمهور را از صبح علی‌الطلوع تا پاسی از شب. نقد من به پاره‌ای از سخنان دکتر در نیویورک محفوظ اما پرکاری احمدی‌نژاد در مقایسه با دیگران نیز ملحوظ.

در نیویورک از نزدیک دیدم که دنیایی تشنه پیام حق ماست، ما اما اقتصادمان را گره به زلف پیامکی زده‌ایم که خیلی هم وجود خارجی نداشت!

القصه، روز سخنرانی احمدی‌نژاد در سازمان ملل، از بالکن UN همه چیز را نشسته بودم به تماشا. تا نوبت به دکتر برسد، چندتایی رئیس‌جمهور آمدند و حرف زدند. هنگام سخنرانی ایشان، تی‌کش سازمان ملل داشت کارش را می‌کرد، محافظ‌ها داشتند کارشان را می‌کردند، تشریفات سازمان ملل و خدمات و کارمند و… به هکذا. هر که، از ملیتی، از قومی، از دینی. همین که نوبت به نماینده جمهوری اسلامی رسید، از تی‌کش بگیر تا کارمند و از مامور تشریفات بگیر تا دیپلمات، جملگی کار روزمره خود در سازمان ملل را رها کردند و هرجا که می‌توانستند نشستند؛ از این بیلبیلک‌های مترجم چسباندند به گوش‌شان و با انگشت اشاره(بی‌آنکه نیاز باشد!) فشار می‌دادند بیلبیلک را که بیشتر و بیشتر و بیشتر ببینند چه می‌گوید نماینده جمهوری‌ اسلامی. جوی بود دیدنی! آنقدر که بغض شعف می‌فشرد گلوی آدم را.

ما در داخل مشغول شده‌ایم به عمرو و زید و غافلیم که دنیای محرومان حتی در مقر سازمان ملل، چشم دوخته به پیام‌ ما. برای تی‌کش سازمان ملل، آن سیه‌چهره گنده نمی‌دانم اهل کجا، تنگ شده دلم. خدا نکند بفهمد دعوای ارزی ما را. یانکی‌های بوگندو که پایتخت اقتصادی‌شان بیش از هر ادوکلنی بوی گند فاضلاب + فست‌فود مانده می‌داد و موش… آری! موش، از در و دیوار متروی کثیف‌شان بالا و پایین می‌رفت، قبل و بعد از سفر احمدی‌نژاد، رسانه‌های خود را پر کرده بودند با جمله «احمدی‌نژاد! برو جهنم». آنقدر علیه نماینده جمهوری اسلامی سمپاشی کرده بودند که طبیعی‌‌ترین اتفاق ممکن این بود؛ مردم آمریکا جلوی هتل وارویک جمع شوند و خواهان اخراج احمدی‌نژاد از خاک آمریکا شوند. به خدا طبیعی‌ترین اتفاق ممکن می‌توانست این باشد اما از آنجا که رسانه‌های آمریکا، نه رسانه مردم آمریکا، بلکه رسانه‌ نهادهای امنیتی کاخ‌ سفیدند، قدرت تاثیر و خط‌دهی بر شهروندان آمریکایی ندارند. نظام سلطه برای آنکه چرخ شرکت‌های صهیونیستی بچرخد علی‌الدوام شهروندان خود را توصیه به «مصرف» می‌کند اما تی‌کش‌ سازمان ملل، مگر چقدر می‌تواند پول به جیب کاخ‌ سفید بریزد با آن سوراخ بزرگی که جورابش داشت؟!

***

در این پیچ تاریخی که برج‌های افراشته منهتن، جلوی تابش نور خورشید بر سر مردم آمریکا را گرفته، پیچ تلویزیون جمهوری‌ اسلامی باید ماه را نشان مردم دنیا دهد، یا دعوای گاه و بی‌گاه را؟!

فکر کنم سوءتفاهم شده! ما نه فقط حامی احمدی‌نژاد، بلکه حمال رسانه‌ای خدمات دولت برآمده از رای پابرهنه‌ها هستیم. دشمن احمدی‌نژاد، کسانی هستند که او را رئیس‌جمهور قانونی نمی‌دانند. ما اهل پیامک فرستادن نیستیم. ما به تشنگی مردم دنیا برای یک جرعه از پیام انقلاب اسلامی فکر می‌کنیم. و البته معتقدیم؛ آنکه سر آرمان‌هایش را ببرد، به ملک‌ ری نمی‌رسد.

آقای احمدینژاد! لطفا قهرمان آرمانهایت بمان.