،؛دلایل سوءمدیریت فعلی/ مدیران خودکامه بحران آفریناند
افزاد زیادی در طول تاریخ بوده اند که با توهمات و تصورات خیالی خود ضررها و زیان های زیادی را متوجه خود و دیگران کرده اند. اینکه فردی خودش را منجی بداند و با چنین تصوری دست به اقداماتی بزند می تواند بسیار مخرب و خطرناک باشد. چرا که عموما افراد خودشیفته دچار چنین روحیات و رفتارهایی می شوند و به نام سازندگی و خدمت منجر به خرابی و اضمحلال شوند.
به گزارشافکارنیوزبه نقل از فردا، فارغ از این که نظرت کدام یک از طرف ها به واقعیت نزدیک تر است این نکته هم قابل تامل و توجه است که سوء مدیریت ها چگونه بوجود می آید؟ آیا ضعف مدیریتی که در کشور وجود دارد ناشی از ضعف ما در حوزه علم و دانش مدیریت است؟ آیا ظرفیت مدیریتی کشور ما همین است که در حال حاضر ساری و جاری است؟ یا مشکل در جای دیگری است و مدیریت موجود بیانگر ظرفیت بالقوه مدیرتی کشور نیست؟

توهم و تلقی منجی گرایانه

دکتر محمد خوش چهره استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال «فردا» که اساسا سوء مدیریت چیست و چرا بوجود می آید، گفت: سوء مدیریت خودش را در نتیجه عملکردها نشان می دهد و می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. عدم توانایی اجرایی فرد، ضعف یا انحراف در نگرش یک مدیر نسبت به موضوعی خاص یا باورهای غلط فرد می تواند موثر باشد.

نماینده مردم تهران در مجلس هفتم ادامه داد: تصمیم گیری های استراتژیک عموما از گذر و فرایند کارهای کارشناسی و توجه به خرد جمعی بیرون می آیند و مدیرانی که دچار خودشیفتگی و خودکامگی باشند، توجهی به نظرات دیگران و بحثهای کارشناسانه ندارند. لذا یکی دیگر از ریشه های سوء مدیریت می تواند همین روحیه خاص مدیران یعنی خودشیفتگی و غفلت از دیدگاه ها و نظرات کارشناسی باشد.

رئیس فراکسیون اصول گرایان مستقل دار مجلس هفتم افزود: یک فرد یا یک مدیر می تواند باورها و ایده های آرمانی داشته باشد اما این مدیر در مقام اتخاذ تصمیم باید تحلیل های کارشناسانه را مبنای تصمیم گیری قرار دهد.

او در ادامه توضیح داد: افزاد زیادی در طول تاریخ بوده اند که با توهمات و تصورات خیالی خود ضررها و زیان های زیادی را متوجه خود و دیگران کرده اند. اینکه فردی خودش را منجی بداند و با چنین تصوری دست به اقداماتی بزند می تواند بسیار مخرب و خطرناک باشد. چرا که عموما افراد خودشیفته دچار چنین روحیات و رفتارهایی می شوند و به نام سازندگی و خدمت منجر به خرابی و اضمحلال شوند.

خوش چهره در پاسخ به این سوال که آیا می شود گفت کدام یک از این روحیات یا دلایل سوء مدیریت در حال حاضر وجود دارد یا پررنگ تر است؟ گفت: من چارچوب تحلیل را می دهم و در مقام تعیین مصداق نیستم. آنچه مشخص است مجموعه ای از دلایل مختلف می تواند در ایجاد سوء مدیریت ها نقش داشته باشد؛ توهم، خودشیفتگی، تلقی منجی بودن یک مسئول یا مدیر، نگرش انحرافی یا غلط نسبت به موضوعات، غلط بودنه برنامه یا ایده، اشکال در فرایند و نحوه اجرا یا عدم درک صحیح از تحولات و …

تجربه ۳۳ ساله و شرایط «خود ترمیمی»

اما آیا نظام جمهوری اسلامی با عمر بیش از سه دهه خود هیچ اندوخته مدیریتی ندارد؟ پاسخ دکتر خوش چهره به این سوال منفی است. او معتقد است که ما ظرفیت های مدیریتی خوبی داریم اما به خاطر شیوه ها و سیاست های غلط مدیریتی در حال حاضر، از این ظرفیت ها به خوبی استفاده نمی شود.

این استاد دانشگاه گفت: اگر تجربیات را نگاه کنیم ۳۳ سال را در یک فضای تقابلی با دنیای سلطه پشت سر گذاشته ایم. این فضای تقابلی از یک طرف و مسایلی که از قبل از انقلاب به لحاظ ساختارها به ارثرسیده بود هم از سوی دیگر مشکلاتی را بوجود آورده بود. مع الذالک ظرفیت مدیریتی در کشور به گونه ای پیش رفت که یک شرایط «خود ترمیمی» در داخل نظام ایجاد شد. ما توانستیم خیلی از مشکلات و بحران ها را پشت سر بگذاریم. اگر چه خسارات و هزینه هایی هم داشته ایم و داده ایم. منتها در کنار این خسارات دستاوردهایی داشته ایم. جنگ تحمیلی یکی از این عرصه ها و نمونه هاست. بلاخره علی رغم خسارات ها توانستیم در راستای حفظ منافع ملی حرکت کنیم. بنا بر این مدیریت جنگ اگر چه همراه با زیان هایی بود اما کارکرد عمومی اش این بود که یک بستری برای شکوفایی استعدادها و ظرفیت ها در جوانان ایجاد شد. ظرفیت هایی در تولید ملی ایجاد شد و به لحاظ اداره کشور به گونه ای بود که دشمنان نظام را از رسیدن به خواسته ها و برنامه های خود ناامید کرد.

نماینده مجلس هفتم افزود: در دوران موسوم به سازندگی هم علی رغم اینکه اشکالاتی در نگرش ها بود، ولی دستاوردهای قابل توجهی بخصوص در حوزه زیر ساختی داشتیم که در حقیقت نشان از توانمندی های مدیریتی کشور بود. امروز هم شاهد هستیم که نبوغ ایرانی در عرصه های مختلف خود را نشان می دهد. منتها این دستاوردها در جاهایی که سیاسی و قبیله ای شد، دچار ضعف گردید. یعنی به جای احراز توانمندی ها و واگذاری مسئولیت ها به افراد با توجه به آن شایستگی ها، ملاک های دیگری جایگزین شد. قابلیت های موجود در مدیران را بر اساس وابستگی های حزبی سنجیدیم و بسیاری از مدیران لایق را با همین معیارها کنار گذاشتیم. به نظرات کارشناسان و صاحب نظران توجه نکردیم و از ظرفیت مدیریتی کشور کاستیم. به اسم توانایی که بیشتر مبتنی بر مدرک و مدرک گرایی بود، به سلامت کمتر توجه کردیم و زمینه ساز یک سری خسارت هایی شدیم.

خوش چهره گفت: در مجموع ظرفیت های مدیریتی ما در کشور کم نبوده ولی به خاطر سیاست های غلط و عدم توجه به اخلاق سیاسی و حاکم شدن نگاه های حزبی و قبیله ای بسیاری از ظرفیت های مدیریتی را کنار زدیم و از آنها استفاده نکردیم. نتیجه این رفتارها نیز چیزی نیست جز ضعف مدیریت یا سوء مدیریت ها که امروزه به انحاء مختلف قابل مشاهده است.