به گزارش افکارنیوز، کیهان نوشت: به طور مشخص در تمامی این ماه ها، «تحریم های اقتصادی» با پروپاگاندای رسانه ای، ترجیع بند هر تصمیم و تحلیلی درباره ایران اسلامی است.

رصد فضای رسانه ای غرب به وضوح نشان می دهد اولویت اصلی آنها درخصوص ایران، ساپورت رسانه ای تحریم های ضد ایرانی است.
بنابراین طی ماه های گذشته هر بار که دور تازه ای از تحریم ها بر ضد ایران پیش کشیده شده است؛ بلافاصله در اقدامی هماهنگ و در یک تقسیم کاری، رسانه های غربی تلاش کرده اند ابعاد و مختصاتی از این تحریم ها را تشریح و تبیین نمایند.

موج تلاش ها و تحرکات رسانه ای غربی ها علیه ایران با سوژه «تحریم» ها از بهمن ماه سال گذشته اوج گرفته است. برای این که خط رسانه ای غرب در تمرکز معنادار بر تحریم های ضد ایرانی بهتر روشن شود باید جلسه استماع کمیته سنا در بهمن سال ۹۰ را آدرس داد.
در آن جلسه دیوید پترائوس رئیس سازمان سیا - CIA - و جیمز کلاپر رئیس اطلاعات ملی آمریکا صریحا راهبرد واشنگتن در نبرد اقتصادی با ایران را لو می دهند.

هر دو در بخشی از سخنانشان به صورت احصاء شده و خلاصه می گویند؛ ۱ - مواجهه با ایران باید «اقتصادی» باشد نه «نظامی». ۲ - دالان این مواجهه باید «تحریم» ها باشد. ۳ - هدف از «افزایش» و «تشدید» تحریم ها باید فشار بر مردم ایران برای ایجاد یک نارضایتی فراگیر باشد. ۴ - چشم انداز این تلاش ها باید به تجدیدنظر در محاسبات مسئولان ایران بینجامد و…

اما یک اختلاف غیرقابل انکار نیز در میان سخنان پترائوس و کلاپر به چشم می آید و آن تصریح «کلاپر» است که تاکید می کند؛ «تحریم ها تاکنون نتوانسته ایران را از ادامه برنامه هسته ای باز دارد.» به عبارت روشن تر، کلاپر معتقد است که علی رغم افزایش تحریم ها، رفتار ایران تغییر نکرده است. از اینجا به بعد است که پروژه «تحریم» ها بر ضد ایران در رنگ و لعاب دیگری پیگیری می شود.

هرچند سنت تاریخی غربی ها طی ۳۴ سال گذشته این بوده است که پروژه تحریم ها علیه ایران با یک پیوست رسانه ای دیگر نیز همراه باشد ولی این بار اولویت اصلی رسانه های غربی بر تحریم ها استوار گردیده است.

از همین روی از اول ژوئیه ۲۰۱۲-۱۱ تیرماه - تا ۱۵ اکتبر ۲۰۱۲-۲۴ مهر۹۱ - وقتی تحریم های نفتی و بانک مرکزی آمریکا و سپس تحریم های یکجانبه اتحادیه اروپا علیه ایران به میان می آید، رسانه های غربی علاوه بر پروپاگاندا و سر و صداهای همیشگی تلاش کرده اند تا با «واژه سازی» و رویکرد به اصطلاح «گفتمانی» یک نبرد تمام عیار اقتصادی را در کارزار عملیات روانی طراحی و تعبیه نمایند.

«تحریم های فلج کننده»، «تحریم های گزنده»، «فروپاشی اقتصاد ایران» و … از جمله واژگانی است که در ادبیات رسانه های غربی برای وانمود کردن تأثیرگذاری های بی سابقه تحریم ها بر جمهوری اسلامی پیگیری و رهگیری می شود.

گویا رسانه های غربی تلاش دارند تا به نوعی با عملیات های رسانه ای و جنگ روانی چند لایه ناکامی سیاستمداران و تصمیم گیران را جبران نمایند چرا که به قول «کلاپر» تحریم جواب نداده است.

برای همین است که در شرایط کنونی دستورکار رسانه های آمریکایی و غربی پیرامون ایران عملیات انتحاری اقتصادی با واژه تحریم ها است. به عنوان نمونه، نیویورک تایمز طی گزارش های پی درپی در روزهای گذشته تلاش می کند تحریم ها را موفق ارزیابی کرده و چشم انداز اقتصاد ایران را تیره ترسیم نماید و مقارن با این فضا به دروغ گزارش دهد که تولید روزانه نفت ایران به ضعیف ترین سطح رسیده است. این در حالی است که روز سه شنبه وزیر نفت ایران به صراحت و مستنداً تأکید کرد که میزان تولید نفت کشورمان ۴ میلیون بشکه در روز است.
یا گزارش لس آنجلس تایمز عجیب نیست که به کرات و بطور تعمدی از واژه «فروپاشی اقتصادی ایران» استفاده می کند چرا که به قول «مارک دوبوتیز» مدیر مرکز پژوهشی بنیاد دفاع از دموکراسی تغییر رفتار ایران در گرو فروپاشی اقتصادی است.

نکته اینجاست تحقق این به اصطلاح فروپاشی اقتصادی در حالی است که تحریم های غرب با آن مختصات ادعایی جواب بدهد ولی تاکنون اذعان کرده اند جواب نداده است و تنها امیدوار به اثرگذاری تحریم ها هستند.

همچنانکه در مناظره روز دوشنبه اوباما و رامنی در حوزه سیاست خارجی، وقتی بحثبه ایران می رسد، اوباما تنها ادعا می کند که تحریم ها اثرگذار خواهد بود.

اما واقعیات اقتصادی به گونه ای است که نشان می دهد بخش اصلی تحریم ها مبتنی بر تحرکات رسانه ای و عملیات های روانی است. صندوق بین المللی پول در آخرین ارزیابی خود از وضعیت اقتصادی ایران گزارش می دهد که علی رغم تحریم ها، ایران در سال ۲۰۱۳ رشد اقتصادی خواهد داشت.

طرفه آنکه استنلی فیشر رئیس بانک مرکزی رژیم صهیونیستی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «سی ان بی سی» در واکنش به ادبیات رسانه های غربی مبنی بر فروپاشی اقتصادی ایران اذعان می کند که؛ «تحریم های اقتصادی بر ضد ایران موجب سقوط نظام اقتصادی این کشور نمی شود.»

البته این نوشته به هیچ عنوان سهم تحریم ها در مشکلات اقتصادی را انکار نمی کند بلکه نکته گفتنی این است که دشمن در اثرگذاری این تحریم ها برای چشم انداز مورد ادعا به مسائل دیگری دل بسته است. از حجم قابل توجهی از کدها می توان تحلیل یک نشریه آمریکایی را آدرس داد. نیویورک تایمز یک روز پس از آن که تحریم های به اصطلاح فلج کننده علیه ایران در اول ژوئیه به مرحله اجرا رسید، می نویسد؛ - بخوانید اعتراف می کند - «اثر سوءمدیریت اقتصادی بیش از تحریم ها است.»

بنابراین در شرایطی که خود تحلیلگران و رسانه های غربی علی رغم پروپاگاندای رسانه ای اذعان دارند که تحریم ها جواب نداده است و فروپاشی نظام اقتصادی ایران با واقعیات و گزاره های علمی منطبق نیست سوال کلیدی این است که چرا خط آتش دشمن بر اثرگذاری تحریم ها و فروپاشی اقتصادی متمرکز است؟

پاسخ پیچیده نیست، این ترفند و دسیسه دشمن به خاطر اثرگذاری و عملیات روانی بر ذهن مسئولان است.

به موازات این ترفند، دشمن زمین بازی را بزرگ تعریف کرده است تا برای اثرگذاری بر ذهن مسئولان، میان آنها شکاف و فاصله بیندازد.
هر چقدر «فاصله» ها بیشتر و «همدلی» ها کمتر شود بی شک تدابیر اقتصادی در مبارزه با تحریم ها کمرنگ تر می شود.

از سوی دیگر؛ نباید تعجب کرد اگر دشمن سرمایه و انرژی خود را مصروف پروژه مشغول سازی مسئولان به پیگیری امور فرعی و حاشیه ای نماید.

خط رسانه ای دشمن در بازتاب بعضی از کنش ها و واکنش های مسئولان به خوبی قابل مشاهده است.
نیازی به علم غیب و پیشگویی نیست تا ناکامی دشمن در پروژه اثرگذاری تحریم ها را در ماه های آینده دید.
اما در اين ميان آنچه كه نابخشودني است خط- و نه خطاي- جرياني است كه فضا را به سمت تنش ها سوق مي دهد. گفتني هاي ديگري هست كه درآينده پي خواهيم گرفت.