افکارنیوز

: این پرسش مطرح است که در چه کشورهایی رسانه در خدمت دیپلماسی عمومی سیاست خارجی آن کشورها قرار می‌گیرد و در برخی موضوعات مربوط به امنیت ملی و منافع ملی رسانه و دستگاه سیاستگذاری خارجی با یکدیگر همسو هستند. با وجود اینکه اغلب رسانه‌های مهم و تأثیرگذار غربی به صورت خصوصی و مستقل از دولت اداره می شوند، اما هماهنگی مشهودی با دیپلماسی عمومی دولتهای متبوعشان دارند. اینکه نقش رسانه‌های ایرانی در پیشبرد دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی، چه تفاوتی با نقش رسانه‌های مهم غربی در پیشبرد دیپلماسی عمومی دولتهای متبوعشان دارد را گروه بین‌الملل خبرانلاین در گفتگویی با پروفسور محمود منشی پوری استاد روابط بین‌الملل دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو جویا شده که در پی می‌آید. محمود منشی پوری استاد روابط بین‌الملل دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو است. حوزه‌های تخصصی او مطالعات خاورمیانه و شمال افریقا، حقوق بشر، هویت و جهانی شدن در جوامع اسلامی است. " تروریسم، امنیت و حقوق بشر " از جمله آثار وی به شمار می رود. استاد ایرانی دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو معتقد است: انشقاق و افتراق میان تصمیم گیران، مجریان و رسانه‌های جمعی زمانی بیشتر و عمیقتر خواهد شد که تصمیمات سیاست خارجی بر شیوه زندگی مردم و نیازهای رفاهی مردم تأثیر زیادی داشته باشند.

با وجود اینکه اغلب رسانه‌های مهم و تأثیرگذار غربی به صورت خصوصی و مستقل از دولت اداره می شوند، اما هماهنگی مشهودی با دیپلماسی عمومی دولتهای متبوعشان دارند. به نظر شما چه عواملی سبب ایجاد این هماهنگی شده است؟
رسانه‌های جمعی و نخبگان اجرایی و حاکم در غرب به طور عام و در ایالات متحده به طور خاص در خصوص موضوعات مربوط به امنیت ملی و منافع ملی کشورشان نوعی هارمونی و هماهنگی وجود دارد. در واقع رسانه‌ها و نخبگان اجرایی و سیاسی در خصوص این موضوعات اختلافات خود را به کناری می نهند و با یکدیگر هماهنگ می‌شوند. این توافق و اجماع نانوشته ولی ضمنی حول این اصل شکل می گیرد که آزادی بیان چه در نقد و چه در تمجید وجود دارد.
در چه موضوعاتی از سیاست خارجی شکاف بین سیاستگذاران و رسانه‌ها بیشتر خواهد بود؟
انشقاق و افتراق میان تصمیم گیران، مجریان و رسانه‌های جمعی زمانی بیشتر و عمیقتر خواهد شد که تصمیمات سیاست خارجی بر شیوه زندگی مردم و نیازهای رفاهی مردم تأثیر زیادی داشته باشند. هم رسانه‌های جمعی و هم رسانه‌های محلی زمانی تمایل به فاصله گرفتن از مسائل سیاست خارجی خواهند داشت که مردم از تصمیمات سیاست خارجی تأثیر جدی نگیرند. اما در عصری که شرایط اقتصادی بد و وخیم حاکم است، هم رسانه و هم مردم تمرکز خود را بر سیاستهای داخلی بیشتر کرده‌اند. بر همین اساس می توان این ضرب المثل را به یادآورد که همه سیاستها سنخ محلی دارند. فرهنگ سیاسی کنونی رسانه‌ها به فرایندهای تصمیم سازی دسترسی دارد و تداوم و استمرار چنین ارتباط و رابطه‌ای میان چنین گروه‌ها باعثمی‌شود که نوعی اتفاق نظر و توافق اصولی در مورد امنیت ملی و منافع ملی میسر شود.
چه عواملی به شکل‌دهی ارتباط کارآمد میان سیاستمداران و رسانه‌ها مؤثر بوده است؟
اصل پاسخگویی و پاسخ دهی به رسانه‌ها باعثشده تا نوعی فضای مبتنی بر اعتماد و وابستگی متقابل بین دو طرف یاد شده پدید آید. رسانه‌ها از طریق گردآوری و سازماندهی اطلاعات رونق می یابند و اعتمادسازی می‌کنند و سیاستمداران هم به گونه‌ای شفاف اطلاعات را در اختیار روزنامه نگاران و اصحاب رسانه قرار می‌دهند. در واقع سیاستمداران خود را متعهد می‌سازند که اخبار و اطلاعات را در اختیار اصحاب رسانه قرار دهند. این همزیستی و وابستگی متقابل فرایندهای اجتماعی شدن را ایجاد می‌کند که در آن بسیاری از ضوابط رفتاری مهم حول مفاهیم و اصولی چون اعتماد، مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی و احترام را شکل می گیرد.
در خصوص کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا این ارتباط میان سیاستمداران و رسانه‌ها در خصوص موضوعات سیاست خارجی و استفاده از رسانه در راستای دیپلماسی عمومی چگونه است؟
در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا چنین اعتماد متقابلی میان رسانه‌ها و سیاستمداران به وضوح وجود ندارد. اگر نگوئیم در همه موارد، اما اهالی رسانه در محیطی از تردید و رعب و وحشت قرار دارند. در واقع در این کشورها سیاستمداران از اهالی رسانه بیم و خوف دارند و متخصصان رسانه نیز از حلقه جریان اطلاعاتی باز داشته می شوند و کنار گذاشته می‌شوند. بر این اساس رسانه‌های عمومی به رسانه‌های خارجی برای سنجش مشروع بودن و درست بودن اطلاعات گرایش و اعتماد پیدا می کنند. بر این اساس فضای موجود میان رسانه‌ها و سیاستمداران در کشورهای غیر دموکراتیک فضای مبتنی بر رعب و وحشت و خیانت تلقی می‌شود. در ایران نیاز به این است که نخبگان حاکم راهی را بیابند که بتوانند ارتباط مبتنی بر احترام متقابل و وابستگی متقابل با رسانه‌ها داشته باشند. رسانه های آزاد نشانه ضعف تلقی نمی‌شوند بلکه رسانه آزاد نشانه قوت است. در خصوص برنامه هسته‌ای ایران باید توجه داشت که تحریمها فشاری را متوجه صنایع نفتی و در مقیاس بزرگتر متوجه اقتصاد ملی کرده است.
باید توجه داشت که فرهنگ بی اعتمادی بلند مدت و طولانی میان رسانه ها و نخبگان حاکم باعثمی شود تا جریان اطلاع رسانی رسانه‌ها به مردم دچار خلل و ضعف شود. این فقدان اعتماد و توافق در کنار فضای رعب و وحشت باعثمی‌شود تا رسانه ها کمتر زیر بار اصول و ضوابط رسانه‌ای مبتنی بر " گفتن حقیقت به قدرت " بروند. نتیجه چنین رویکردی سردی مردم، مجاب کننده نبودن تصمیمات و رفتارهای مسئولان برای مردم و احساس خیانتکار بودن رسانه هاست.
راه برون رفت از این شرایط چیست؟
علاج چنین معضلی این است که رابطه میان رسانه و مسئولان باید در یک فضای دموکراتیک باشد. اگرچه دموکراسی هزینه گزافی خواهد داشت ولی فقدان آن هزینه بیشتری خواهد داشت.