چرا اصولگرایان به وحدت نمی‌رسند؟

به گزارش افکارنیوز به نقل از پارس؛ سوم تیر ۱۳۸۴ برای اصولگرایان روزی به یادماندنی بود.بالاخره پس از سالها نوبت به آنها رسید تا اختیار اجرایی کشور را بدست بگیرند و این بار نه به عنوان منتقد که به عنوان مجری نام خود را مطرح کنند.

فتح پاستور، سومین پیروزی پیاپی جریان اصولگرایی بود تا بعد از بدست آوردن اکثریت در انتخابات شورای شهر و انتخابات مجلس هفتم این بار با پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری طعم به دست گرفتن دولت را نیز بچشند. انتخابی که در نوع خود بسیار شگفت انگیز بود.

میثاق نامه ای که هیچکس به آن پایبند نبود

تب و تاب جریان راست انقلاب که حالا به اصولگرایان معروف شده بودند از چند ماه مانده به پایان دولت خاتمی آغاز شده بود، حالا که جناح رقیب خسته از دولتی هشت ساله، نسبت به آینده بسیار ناامید و سردرگم بود و حالا که بسیاری از اصلاح طلبان حاضر به ائتلاف یا معرفی کاندیدای واحد برای انتخابات نبودند، اصولگرایان اسب خود را زین کرده به مردم اطمینان می دادند، در زمان مقتضی نامزد مورد حمایت تمام جریان اصولگرایی معرفی خواهد شد اما وقتی شورای نگهبان نام نامزدهای تایید صلاحیت شده را اعلام کرد، آنچه بیش از هرچیز جلب توجه می کرد حضور پرتعداد اصولگرایان بود و حتی با حکم مقام معظم رهبری و تایید صلاحیت شدن مصطفی معین و محسن مهر علیزاده نیز همچنان تعداد اصولگرایان حاضر از نیروهای موسوم به خط امامی بیشتر بود.

علی لاریجانی، محسن رضایی، محمد باقر قالیباف و شهردار پر سر و صدای تهران محمود احمدی‌نژاد.

شورای هماهنگی اصولگرایی که برای رسیدن به این مهم تشگیل شده بود در آخر رای به علی لاریجانی داد و این امر چندان به مذاق بعضی از همپیمانانش خوش نیامد. از آن بین تنها علی اکبر ولایتی کنار کشید و آنهم در حمایت از اکبر هاشمی رفسنجانی و نه نامزد شورای هماهنگی. در این بین اخباری از یک میثاق نامه نیز مطرح شد، میثاقی که بین قالیباف، رضایی، احمدی‌نژاد و توکلی امضا شده و قرار شده بود از این بین تنها یک نفر کاندید شود. در ادامه راه توکلی به نفع قالیباف کنار کشید و محسن رضایی نیز که پیش از این اعلام کرده بود در صورت رئیس شدن محمود احمدی‌نژاد را به معاونت برخواهد گزید انصراف داد اما شهردار تهران بیدی نبود که با این بادها بلرزد، او نه رای شورای هماهنگی را به رسمیت شناخت و نه با میثاق نامه کاری داشت و معتقد بود در رگهای گروه او خونی جاریست که خواب چندین ساله اصولگرایان را به بیداری تبدیل خواهد کرد.

طعم شیرینی پیروزی چگونه بر کام اصولگرایان تلخ شد؟!

با اعلام نتایج و پیروزی محمود احمدی‌نژاد، اصولگرایان برای نخستین بار رسما طعم خوش دولتمردی را چشیدند، اما این پیروزی در حالی رقم خورده بود که در درون جریان نه خبری از ائتلاف بود و نه یکدستی، حالا همه اصولگرایان باید ستادهایشان را جمع می کردند و زیر یک چتر واحد سنگ بنای نخستین دولت خود را مستحکم می کردند، فارغ از اینکه رئیس جمهور چندان هم علاقه ای نداشت پیروزی که با متد های خود و دوستانش به بار نشسته بود با جریانی که بسیاری از آن حتی او را به رسمیت نیز نمی شناختند تقسیم کند.

اما اوضاع چیرگی مسلم اصولگرایان بر مناصب سیاسی کشور را نشان می داد، حالا نوبت این بود که تجربه همکاری و همفکری دولت خاتمی و مجلس ششم مجددا تکرار شود اما اینبار با طعم شیرین اصولگرایی.

احمدی‌نژاد در بدو ورود به مجلس هفتم گفت: به عنوان یار کمکی به دوستان اضافه شدم و با این جمله همه انتظار داشتند روزهای خوش اصولگرایی به زودی آغاز شود؛ اما پیش بینی ها چندان هم درست از آب در نیامد.

چند ماهی که از شروع به کار دولت گذشت رفته رفته روند جدایی و انشقاق در اصولگرایان پررنگ شد. هرچند هیئت رئیسه مجلس با مصلحت اندیشی سعی می کرد بسیاری از اختلافات را مسکوت بگذارد، اما دیری نگذشت که حامیان دیروز به منتقدین امروز بدل شدند. محمد خوش چهره که از اصلی ترین حامیان محمود احمدی‌نژاد در انتخابات بود حالا به بسیاری از سیاستهای اقتصادی دولت معترض بود، عماد افروغ از دیگر چهره مشهور اصولگرایان کدخدامنشی بیش از حد هیئت رئیسه مجلس را برنمی تافت و پس از مدتی از احمد توکلی گرفته تا سعید ابوطالب و رضا طلایی نیک همه در صف منتقدین دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد قرار گرفتند. طیف اعتراضات از مشکلات اقتصادی آغاز می شد و نحوه مواجهه دولت با دیپلماسی و سیاست خارجی را نیز در برمی گرفت و این روال تا جایی پیش رفت که فراکسیون اصولگرایان منشعب شد و چند ماهی مانده به انتخابات مجلس هشتم مشخص شد که رسیدن جریان راست به وحدتی که مورد نظر شان بود غیر ممکن است.

حامیان دیروز؛ مخالفان جدی احمدی نژاد

مجلس هشتم که تشکیل شد به جز اقلیت نامحسوس اصلاح طلبان، اصولگرایان بار دیگر اکثریت مجلس را آن خود کرده بودند اما از همان ابتدا در بینشان دودسته مختلف هویدا شد و مهمترین وجه افتراقشان موضع گیری در برابر دولت بود. اصولگرایان موافق دولت که به رایحه ی خوش خدمتی ها معروف شدند و مخالفان دولت که دیگر افرادی مانند خوش چهره و افروغ را در بین خود نداشتند؛ اما همچنان پرقدرت بودند. نکته حائز اهمیت این بود که رئیس جدید مجلس، به دلیل اختلاف داشتن با احمدی‌نژاد از شورای عالی امنیت ملی کنار رفته بود و اکنون می توانست برای مخالفان وزنه ای سنگین به حساب آید.

انتخابات دولت دهم با همه فراز و نشیب ها برگزار شد و بار دیگر محمود احمدی نژاد توانست امارت پاستور را برای چهار سال دیگر در اختیار بگیرد، اما این بار اختلافات دو قوه از همان ابتدای دولت دهم و در بررسی کابینه آغاز شد، به طوری که بعضی نماینده ها می گفتند اگر ملاحظه ها نبود حتی نیمی از کابینه پیشنهادی دولت نیز رای نمی آورد. برخی به انتقال کامران دانشجو از ستاد انتخابات کشور به وزرات علوم معترض بودند، برخی از وزارت کشور می گفتند و برخی از تجربه پایین کابینه.

در ادامه راه نیز اوضاع به همین منوال پیش رفت و حامیان سیاسی دولت به حمایت ادامه دادند و مخالفان نیز در بحثهای مختلف از بودجه و فعالیت های اقتصادی گرفته تا نفوذ مشایی و جریان موسوم به انحرافی دولت را به چالش کشیدند و در مقابل نیز رئیس جمهور برخی از مشکلات کشور را متوجه تصمیمات مجلس می دانست و حتی گاهی از اجرای برخی مصوبات سر باز می زد. نقطه اوج اختلاف بین دولت دهم و مجلس هشتم طرح سوال از رئیس جمهور بود که علی مطهری به عنوان سرشناس ترین منتقد مجلسی دولت، آن را پیگیری کرد تا سوال از رئیس جمهور برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در دولت و مجلسی کاملا اصولگرا اعلام وصول شود، البته رئیس جمهور ترجیح داد در جمع نماینده ها بیشتر صفا کند و به قول خودش قبل از تعطیلات کمی فضای شاد ایجاد کند و این فضای شاد، حسن ختامی بود بر یکی دیگر از مجالس اصولگرا تا آنها خود نیز مطمئن باشند در انتخابات مجلس نهم خبری از لیست واحد اصولگرایی نیست یا حداقل دولت را با سایر از اصولگرایان نمی توان جمع بست.

انتخابات اسفند ۹۰ در حالی برگزار شد که در نبود جریانات اصلی اصلاحطلب، رقابت بین اصولگرایان کاملا درون گروهی بود. هرچند در ماه های قبل تلاش شد با محوریت آیت الله محمد یزدی و مهدوی کنی وحدتی نسبی پدید آید اما چند جناح مختلف اصولگرایی لیستهای خاص خود را ارئه کردند و البته رقابت اصلی بین جبهه متحد اصولگرایان و جبهه تازه تاسیس پایداری تقسیم شد و این رقابت پس از انتخابات نیز به صحن علنی کشیده شد تا این بار نیز اصولگرایان به دو طیف حامیان حداد عادل و علی لاریجانی تقسیم شوند. رقابتی که در ابعاد مجلسی اش با برتری لاریجانی به پایان رسید و او مجددا رئیس شد تا مجلسی شبیه به مجلس قبل آغاز به کار کند، مجلسی ها در همان ابتدا به زورآزمایی با دولت پرداختند و یک بار دیگر طرح سوال از رئیس جمهور را کلید زدند و اگر رهنمون های رهبری نبود، فصلی تازه از اختلافات دولت مجلس آغاز می شدو اصولگرایان بار دیگر با چالشی درون گروهی مواجه می شدند.

این روزها نیز که ماههای پایانی دولت احمدی‌نژاد را پشت سر می گذاریم بار دیگر گمانه زنی ها برای پیدا کردن بهترین گزینه جایگزین آغاز شده است؛ در حالی که اصلاح طلبان هنوز برای حضور یا عدم حضور خود در عرصه تصمیم نگرفته اند، اردوی اصولگرایان پر از حرف و حدیثو همهمه است.

بازهم نام افرادی مانند ولایتی و حدادعادل مطرح است، قالیباف و لاریجانی و رضایی نیز که پای ثابت همه بحثهای گذشته بوده و هستند و حتی از سعید جلیلی و مصطفی پورمحمدی و کامران باقری لنکرانی نیز نام برده می شود و تقریبا بر همه مسجل است که دولت نیز کاندیدای خاص خود را خواهد داشت. به هر حال اوضاع طوری است که کمتر کسی می تواند تصور کند اصولگرایان بتوانند همه این نامها را زیر نام یک نفر جمع کنند.

سید رمضان شجاعی کیاسری در گفت و گو با خبرنگار پارس در خصوص وحدت اصولگرایان گفت: همه تلاشها در راستای وحدت بین همه جریانهای اصولگرایی است و باید بدانیم که راز شکست اصلاح طلبان در انتخابات ۸۴ تعدد کاندیداهایشان بود.

سخنگوی فراکسیون رهروان ولایت تصریح کرد: نباید اجازه دهیم تعدد کاندیداهای اصولگرا، سبب شود تا رقیب اصلی آنها یعنی اصلاح طلبان قدرت را در اختیار گیرند.

از سوی دیگر حمید رضا ترقی به عنوان عضو شور ای مرکزی موتلفه معتقد است که در انتخابات پیش رو از سوی اصولگرایان ۳ یا ۴ گزینه در انتخابات حاضر خواهند شد، البته در شرایطی که ائتلاف ها صورت گیرد و بسیاری از این کاندیداهای احتمالی با دیگر کاندیداها تجمیع شوند.

اما تیم رقیب برداشت متفاوتی از این شرایط دارد؛ داریوش قنبری به عنوان نماینده اصلاح طلب مجلس هشتم معتقد است که اصولگرایان نمی توانند به وحدت برسند.

وی با اشاره به سابقه روابط بین جریانهای اصولگرا معتقد است که قالباف، لاریجانی، دولت و سایر اصولگرایان، هر کدام حداقل یک گزینه انتخاباتی معرفی خواهند کرد، بنابراین حداقل تعداد گزینه های اصولگرایان ۴ نفر است.

چیزی که باید ماند و دید سرانجام کار است که آیا اصولگرایان به وحدتی که سالهاست چشم انتظار آن هستند خواهند رسید یا خیر،وحدتی که تا کنون محقق نشده است.