به گزارش افکارنیوز، حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر دوشنبه در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم برگزار شد، در ادامه تفسیر سوره مبارکه احزاب، گفت: کسانی که علمشان در حد حس و تجربه است، کارایی و کارآمدی آنان نیز در حد حس و تجربه است، برخی غیر از غذای ظاهری تجربه‌ای ندارند، اما گروهی که معرفت‌شناسی آنان به عقل و تجرید رسید و ضمن بهره‌برداری از حس، از تجرید عقلی استفاده می‌کنند و کارهای دنیایی‌شان هم برای آخرت انجام می‌دهند، مسأله جنگ و احزاب هم همین است.

وی افزود: برخی جنگ می‌کنند تا خاک و کشور بگیرند و به سلطه دست یابند، برخی می‌جنگند که مانع را از سر راه بشریت بردارند، از محرومان دفاع می‌کنند و افراد سنگدل را دفع می‌کنند، احزابی که از درون و بیرون علیه مدینه حرکت کردند، همان جنگ حسی و تجربی بود که هدفشان سلطه بود، مؤمنانی که به دستور پیامبر(ص) می‌جنگیدند برای احیای کلمه طیبه و پیروزی کلمه الله است.

مفسر برجسته قرآن کریم افزود: در جنگ احزاب منافقان و کسانی که در دلشان مرض بود، یک حرف و یک کار داشتند، کسانی که ایمان داشتند نیز یک حرف و یک کار داشتند؛ حرف منافقان این است که «مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا» کار آنان هم این است که به حضرت پیامبر(ص) پشت کردند «وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ»، اما مؤمنان می‌گویند «هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ».

وی اظهار داشت: برای مؤمنان این صحنه آزمون باعثرشد آنان است و کسانی که موفق باشند درجه و سیر کمالی‌شان بالا می‌رود و فعل آنان هم در آیه ۲۳ بیان شد: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ»، این‌ها دین‌شان را ادا کردند، این چهار امر دو به دو در کنار هم قرار گرفت، منافقان معرفت‌شناسی حسی و تجربی دارند و می‌گویند «إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ»، جز این زندگانى دنیاى ما چیزى نیست مى‏میریم و زندگى مى‏کنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد.

مهم‌ترین سؤال آلمانی‌ها این بود که چرا فاطمه معصومه تجلیل می‌شود
مفسر برجسته قرآن کریم اظهار داشت: چند روز قبل یک عده‌ای دانشگاهی از آلمان آمده بودند، که از میان آنان دو خانم بودند و بقیه خبرنگار و دانشمندان آلمانی بودند، گمان کردم آنان سؤالات علمی دارند، اولین و آخرین و مهم ترین سؤال آنان درباره حضرت معصومه‌(س) بود، می‌پرسیدند که این خانم چه کرد که این قدر مورد تجلیل است، خیال می‌کردند فاطمه معصومه(س) داروی سرطان یا معدن گاز و نفت کشف کرده است، اصلا درنمی‌یافتند که تجرید یعنی چه، من هیچ گمان نمی کردم آن‌ها سؤالشان در این زمینه باشد، مهمترین سؤال شان این بود که این زن چه کرد که این همه مردم به او احترام می‌کنند.

وی بیان کرد: کم کم برای آن‌ها گفتم که یک روح، یک اخلاق، یک معنویت، یک انسانیتی غیر از حیوانیت داریم، آن‌ها کم کم به هوش آمدند که خبری هم هست، این‌ها فکر می‌کردند اگر برای کسی گنبدی و بارگاهی درست کردند، آن فرد باید حتما معدن و دارویی کشف کرده باشد، برای همین هم در این فکر نیست، «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا» مردم خواب هستند وقتی بیدار شدند، می فهمند؛ علم بی‌دین و دین بی‌علم هر دو خطرآفرین است، غیر از تجربه و حس حقیقتی به نام جان و تجرید وجود دارد، ابدیت و گوهر انسان وجود دارد، این نشئه نسبت به حقیقتی که انسان در پیش دارد قابل بیان نیست.

معصوم منشأ نوشتن قانون است
حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به آیه «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» اظهار داشت: وجود مبارک پیامبر(ص) الگوی جهان‌داری بود، فرمود این شخص شایسته است که به او تأسی کنید، فرمود او قدوه است، اگر یک کوثر جوشانی باشد، آدرس می‌دهند که آب خنک در دامنه فلان کوه است، به تشنه نمی‌‌گویند برو بنوش، بلکه می‌گویند همچو چیزی وجود دارد، اگر تشنه هستید بنوشید، چون بالقول المطلق حضرت را اسوه دانست معلوم می‌شود که معصوم است، اگر قرآن می‌گفت اگر با فلان قانون مطابق باشد و قید می‌زد، معلوم می‌شد که آن حضرت معصوم نبود، ما قانون را از فعل و قول و تقریر معصوم استنباط می‌کنیم، این تنها درباره رسول خدا(ص) نیست، مانند این‌که حق در مدار علی می‌گردد.

وی خاطرنشان کرد: پیامبر(ص) بالقول المطلق اسوه است، نه این‌که پیش از این قانونی داشته باشید و کارها را بر اساس او بسنجید، اگر کسی معاذالله معصوم نباشد، منشأ نوشتن قانون نیست، اگر کسی معصوم نباشد منشأ قانون‌نویسی نمی‌شود، قانون را از سیره و سنت پیامبر(ص) می‌نویسند؛ از قانون مجسم کسی دلیل نمی‌خواهد، چهارده معصوم(ع) همه کوثر و اسوه هستند، اگر گوهری بالقول المطلق اسوه باشد، حتما معصوم است، فرمود او اسوه است.

برخی افراد منتظر اتفاق افتادن حادثه‌ای و گزارش آن به رسانه‌های خارجی هستند
مؤلف کتاب الحیاة با قرائت آیه «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»، اظهار داشت: گرچه منهم من ینتظر بالقول المطلق کسانی که منتظر هستند را جزو این آیه می‌داند، اما ظاهر این آیه درباره جنگ احزاب است، یعنی برخی شربت شهادت نوشیدند و برخی منتظر هستند، مشکل مدینه این بود که یک عده منافق و یک عده فی قلوبهم مرض و یک عده گذشته از نفاق ارتباط سوء سیاسی داشتند، خبرچین بودند و خبری که از رسول‌الله منتشر می‌شد، فورا گزارش می‌دادند، «فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ»، مى‏بینى کسانى که در دلهایشان بیمارى است در دوستى با دشمنان شتاب مى‏ورزند مى‏گویند مى‏ترسیم به ما حادثه ناگوارى برسد.

وی بیان کرد: یک عده کسانی هستند که قلبشان مریض است تا یک حادثه جزیی اتفاق می‌افتد با بی‌بی‌سی تماس می‌گیرند، مگر نمی‌دانید او بدترین دشمن است، منتظر هستند، در پاسخ هم می‌گویند شاید نظام شکست خورد و ما چرا رابطه‌ مان را با سایرین خراب کنیم، خداوند می‌فرماید اگر اسلام و انقلاب اسلامی پیروز شد جواب خدا و پیامبر را چه می‌گویید، این گروه در مدینه بودند، همه این‌ها در جنگ احزاب خفه شدند.

حقیقت نامتناهی خدا را با مفهوم نمی‌توان حل کرد
استاد برجسته حوزه علمیه قم اظهار داشت: گاه خداوند می‌گوید بجنگید من کمک تان می‌کنم، گاه می‌گوید لازم نیست بجنگید من خود کار را انجام می‌دهم: «وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ» خداوند جنگ را از مؤمنان برداشت و «إِذْ جَاءتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَ» این موضوع را حل کرد، لذا فرمود این کار را ما به تنهایی انجام دادیم؛ این فیض و قدرت خدا در شما ظهور کرده است، در جایی عده زیادی می‌ترسیدند: «ثُمَّ أَنَزلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ» شما که گرسنه بودید برایتان باد و باران فرستادیم، قدرت به شما دادیم، نه این‌که به نحو تفویض کار دادیم و گفتیم بروید بجنگید، خدا آیینه آفرید و در آیینه تجلی کرد.

وی گفت: با یک فیض خداوند مرائی خلق میکند و با یک فیض دیگر خود را در این مرائی متجلی میکند، ماها صورت مرآتیه خداوند هستیم و نباید خود را مستقل بدانیم، باید بگوید من نشانه او هستم، ما آینه هستیم و بحث میکنیم که مستقل هستیم، هیچ موجودی نیست، درباره خداوند داوری کردن و موضوع و محمول گرفتن محال است، مفهوم نظری را با مفهوم بدیهی در علوم عادی میتوان حل کرد، اما یک حقیقت نامتناهی را با مفهوم نمیتوان حل کرد، این امر نیاز به شهود دارد.