به دنبال این اقدام که با استقبال بسیار وسیع توده مردم و مطالبه برداشته شدن هر چه سریعتر گامهای بعدی همراه شد، جریان رسانهای هماهنگ با سرویسهای اطلاعاتی کارفرمای موسوی و کروبی به دروغپردازی در این باره روی آوردند که این دو نفر بازداشت شدهاند! این جریان که بیبی سی در راس آن قرار داشت و آشکارا از بیاعتنایی محض مردم به سرنوشت موسوی و کروبی به خشم آمده بود حتی محلهایی مانند زندان حشمتیه را هم به عنوان محل بازداشت موسوی و کروبی اعلام کرد تا شاید بتواند بخشهای باقی مانده ضدانقلاب را وادار به انتحار خیابانی کند.
به گزارش کیهان، وقتی این پروژه هم ناکام ماند بیبی سی برای مدتی ترجیح داد انتشار خبر درباره سرنوشت موسوی و کروبی را متوقف کند تا اینکه دیشب به ناچار اعتراف کرد این دو نفر به همراه همسرانشان در منزل خود حضور دارند.
حسین باستانی که دورهای طولانی به بولتن نویسی برای محمد خاتمی در نهاد ریاست جمهوری اشتغال داشت غروب یکشنبه در تلویزیون بیبی سی ظاهر شد و تایید کرد که دختران میرحسین موسوی وی و زهرا رهنورد را «در خانه خود» ملاقات کردهاند. منابع مستقل در تهران هم این خبر را تایید کردند.
و به این ترتیب بیبی سی فارسی برای چندمین بار و به ناچار تایید کرد که در هفتههای گذشته جز دروغ به مخاطبان خود نگفته است.
حشمتیه نبود پاستور بود زندان نبود، منزل بود
رفتار توأم با بیصداقتی سایت «کلمه» موجب واکنشهای قابل تامل در محافل رسانهای ضدانقلاب شده است.
سایت کلمه که پیش از این به موسوی منسوب بود اما قریب به یک سال است که از خارج کشور و توسط برخی عناصر فراری نظیر امیر ارجمند و سراج میردامادی به روز رسانی میشود، چندی پیش برای ایجاد هیجان در بقایای فتنه سبز مدعی شد که موسوی و همسر وی در زندان حشمتیه زندانی شدهاند. این خبر بلافاصله به خبر اول انبوهی از رسانههای غربی و ضدانقلاب تبدیل و تا مدتها مورد بهره برداری تبلیغاتی قرار گرفت. اما وقتی که جنجال مذکور، هیچ هیجانی را بر نیانگیخت گردانندگان خارج نشین کلمه مجبور شدند اعتراف کنند که دروغ گفتهاند و موسوی و همسر وی در خانه خود در پاستور هستند.
«کلمه» روز گذشته هم خبر ملاقات فرزندان موسوی با وی و زهرا رهنورد را منتشر کرد که باعثشد واکنشهای دیگری علیه آنها صورت گیرد. مهدی جامی سردبیر اخراجی رادیو زمانه و همکار بیبی سی در وبلاگ خود نسبت به حرکات زیگزاگ دست اندرکاران کلمه واکنش نشان داده و آنها را متهم کرد که با این تایید و تکذیبهای خود باعثبیاعتمادی میشوند. وی با متهم کردن این طیف تصریح کرد «اگر هیچ سناریوی امنیتی را در نظر نگیریم، کف ماجرا این است که سردبیران کلمه شایستگی اطلاع رسانی درست درباره موسوی را ندارند.»
سایت ضدانقلابی بالاترین هم طی چند تحلیل به کلمهایها حمله کرد و از جمله نوشت: سایت کلمه توسط چه کسانی اداره میشود؟ آیا این بازی جدید رژیم است که از طریق سایت مذکور انجام میشود؟ چرا این خبر با ۵ روز تاخیر منتشر شده؟ هدف از انتشار این قبیل خبرها چیست.
یک کاربر بالاترین هم نوشت: باید دید اون کسانی که خبر دستگیری و انتقال اینها به زندان حشمتیه را دادند، کی بودند؟ منظورشان چی بود؟ راستش داره یه جوری میشه که دیگه هیچ خبری را باور نکنم. یک جور بیاعتمادی برای من درست شده. فکر میکنم یک جریانی نفوذ کرده. من گیج شدهام. از کجا میشه خبرها رو دریافت کرد. فعلا که به خیلی چیزها مشکوک شدهام، حتی به کسی که طرح سه شنبههای اعتراض رو پس از ۲۵ بهمن مطرح کرد به شدت مشکوکم(همون طوری که وقتی من به اون طرح اعتراض کردم، به من مشکوک بودند).
از طرف دیگر سایت جرس ارگان حلقه لندن به دفاع از کلمه پرداخت. این سایت که از جمله توسط کدیور(یکی از عناصر مربوط به شورای هماهنگی خارج نشینان) اداره میشود، نوشت: بعضی دوستان انتشار خبر انتقال موسوی به زندان حشمتیه و سپس تکذیب آن را برنتافتهاند. اما انکار واقعیت که دردی را درمان نمیکند. اگر نادرستی خبر معلوم شده، پس تکذیب واجب است و عذرخواهی کمترین کاری که یک سایت میتواند انجام دهد. راستی اگر همین فردا معلوم شود که فرزندان موسوی با پدر و مادر خود دیدار کردهاند و معلوم شد که آنها این مدت را در خانه بودهاند باز هم میتوان کلمه را بازخواست کرد که چرا قبل از
تایید فرزندان موسوی از بازداشت خانگی نوشته است؟
به نظر میرسد انتشار این خبر گروهی را به تردید در اصالت سایت کلمه واداشته تا جایی که گفتهاند سایت کلمه را هم وزارت اطلاعات در اختیار گرفته است. زهی توهم! مگر قرار است هر خبری که کلمه - و یا هر سایت دیگری - منتشر میکند، اگر مطلوب تاکتیکهای ما نبود آن را تخطئه کنیم. گیرم فردای کار موفق شدیم بر مبنای خبر بازداشت سران سبز، نهاد یا مقامی را به موضع گیری و واکنش وادار کردیم و پس از آن حکومت ایران، مستندات محکمی را در خصوص دیدار با فرزندان منتشر کرد، آن وقت چه برای گفتن داریم؟
خودشان چپیدن زیرزمین به ما میگن بمب بسازین!
«آقایان نظریهپرداز جنبش سبز خارج نشین! جان هرکی که دوستش دارید، آتیش بازی امسال ما را خراب نکنید!».
این پیغام یکی از وبلاگ نویسان خطاب به عناصر فراری است. وی در «بالاترین» نوشت: آقایانی که از خارج فرمان حمله صادر میکنید، میدونید من خودم وقتی دانش آموز بودم از یک هفته قبل درس و مرس را ول میکردم و میرفتم دنبال خریدن زرنیخ و کرومات تا چهارشنبه سوری راه بیندازیم و ترقه بزنیم. حالا هم همین طوریه اما یک عدهای اومدند میخوان هر کاری را که عاشورا و ۲۲بهمن نتونستن، اینجا با کوکتل مولوتف و بمب صوتی و نارنجک بکنن. بابا اینکه راهش نیست بلکه رژیم از خداشه که این طور نیرومون رو هدر بدیم. ای خدا آخه آدم دردشو به کی بگه. این طوری هم از آتیش بازی میمونیم و هم بهانه
دستشون میدیم که دوباره یه چیزی بهمون ببندن. آخه طرز تهیه بمب دیگه چه صیغه ایه؟
بالاترین در مطلب مشابهی و در حالی که معلوم شده آبی از گروه مجعول موسوم به شورای هماهنگی در خارج گرم نمیشود، با تخطئه این گروه نوشت: با گذشت چند هفته فقط دو نفر از اعضای این شورا خود را معرفی کردهاند. اخباری هم درباره حضور کدیور در این شورا منتشر شده است. وقتی این شورا در خارج تشکیل شده، چه ضرورتی دارد شکل زیرزمینی داشته باشد. به نظر میرسد دیگر وقت جنبشهای زیرزمینی و ناشناخته سپری شده است.
چرا سران فتنه سبز شبیه مبارک هستند مهاجرانی توضیح میدهد
رئیس حلقه لندن میگوید بیدلیل نبود که مقامات صهیونیست حسنی مبارک را گنج استراتژیک اسرائیل میدانستند.
مهاجرانی به تازگی طی سخنانی در کتابخانه کنزینگتون لندن تصریح کرده بود که ایران و مصر قابل مقایسه نیستند چرا که برخلاف نظام مصر، نظام ایران مستقل از آمریکاست و باشناختی که از زمان نمایندگی مجلس و وزارت در ایران از زندگی آیت الله خامنهای دارد، به یقین میگوید که به لحاظ اقتصادی نه تنها یک نقطه تاریک بلکه حتی نقطه خاکستری هم در زندگی آیت الله خامنهای و خانواده ایشان وجود ندارد.
این اظهارات که باعثآشفتگی شدید محافل ضدانقلاب شد، با اعتراضهای تندی نیز همراه بود. به همین دلیل هم مهاجرانی مجدداً در وبلاگ مکتوب - و نه سایت جرس - نمونهای از فساد خاندان حسنی مبارک را به نقل از اسناد و مطبوعات مصر منتشر کرد.
رئیس حلقه لندن مینویسد: میخواهم به یک نمونه اشاره کنم، که هم سند آشکاری از وابستگی سیاسی مصر و هم دلیل روشنی بر فساد مالی مبارک و خاندان اوست. در ماه ژانویه سال ۲۰۰۵ یک قرارداد فروش گاز مصر به اسرائیل امضا شده است. اطلاعات این قرارداد پس از سقوط مبارک در اختیار مردم مصر قرار گرفته است. مطابق قرارداد، اسرائیل سالی ۱/۷میلیارد مترمکعب گاز از مصر میخرد. قرارداد پانزده ساله امضا شده است. اسرائیل روزی ۱۳ و نیم میلیون دلار به مصر میدهد و روزی ۳ میلیون دلار هم کمیسیون به جمال مبارک و علا مبارک و حسین سالم! حسین سالم پدیده قابل تاملی است. هفتاد و پنج ساله است. با امواج
تظاهرات از مصر گریخت. قبلا مامور امنیتی بوده است و پس از آن رفیق گرمابه و گلستان مبارک… پنج درصد کمیسیون سهم جمال بوده است و به حسین سالم و علا مبارک پسر کوچک مبارک هم نفری دو ونیم درصد رسیده است. چرا اسرائیل این کمیسیون هنگفت را پرداخت کرده است؟ دلیلش روشن است چون گاز را به قیمت بسیار نازل خریداری میکرده است.
وی میافزاید: از این موارد تقریبا هر روزه میتوان در روزنامههای مصر دید. مستند اصلی روزنامههایی مثل الاهرام هم همین اسناد بخش اطلاعات و امنیت مصر است. سخن بر سر مباحثتئوریک استقلال و وابستگی نیست. سخن بر سر این است که مبارک و خاندان او ثروت ملی مصر را این چنین غارت میکردند و به ثمن بخس به اسرائیل میفروختند و از سوی دیگر سالی یک و نیم تا دو میلیارد دلار از دولت آمریکا نواله میگرفتند و عزت و شرف ملی مردم مصر را میفروختند. بیهوده نبود که بنیامین العاذر وزیر تجارت و صنعت اسرائیل سال گذشته گفت «مبارک گنج استراتژیک اسرائیل است».
مهاجرانی در پایان نوشت: با این وجود، مصرشناسان صدای آمریکا - قناریهای سبز سینه سرخ - در همان هفته نخست که امواج مردم مصر میدان تحریر را پر کرده بود، گفتند «مبارک با اقتدار بر اوضاع مسلط میشود» دراین باره بسیار میتوان نوشت. این یادداشت تنها اشارهای بود که بحثوابستگی و استقلال بحثی امروزین است و از مقوله داد و ستد تجاری نیست.
آقای مهاجرانی در این میان چند سوال کوچک را بیپاسخ گذاشته است ۱ - اگر وزیر اسرائیلی میگوید «مبارک گنج استراتژیک اسرائیل است»، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم گفته بود «سران جنبش سبز در ایران بزرگترین سرمایه اسرائیل هستند» و شیمون پرز رئیس این رژیم نیز تصریح میکند «جنگ با جمهوری اسلامی از درون مرزهای ایران آغاز میشود و اپوزیسیون سبز به نیابت از ما با رژیم اسلامی میجنگند». به نظر آقای مهاجرانی میان آن «گنج استراتژیک» و این «سرمایه بزرگ» چه سنخیت و نسبتی وجود دارد؟!
۲ - حسنی مبارک به اعتبار مزدوری، پشتوانه اسرائیل در سرکوب ملت مسلمان فلسطین به ویژه در غزه بود و دست اندرکاران فتنه سبز در ایران شعار دیکته شده وزارت خارجه رژیم صهیونیستی را تکرار کردند و گفتند نه غزه، نه لبنان. روز ۲۵ بهمن نیز این جریان شکست خورده تلاش کرد با حادثه سازی مصنوعی در تهران، اذهان را از قاهره و دیگر کشورهای اسلامی ناآرام منحرف کند، شاید که آمریکا و رژیم صهیونیستی از عهده قیامها برآیند. چرا؟
۳- تکلیف رشوهها و مواجبی که انبوهی از مدعیان اصلاح طلبی از محسن کدیور تا عبدالکریم سروش و اکبر گنجی و شیرین عبادی و مجید محمدی و محسن مخملباف و صدها نوچه جزء و کل دیگر. به ویژه طی یک دهه اخیر به اسم جایزه و دستخوش و مزد و... از دولتهای غربی و سرویسهای جاسوسی و رسانهای آنها گرفتند چه میشود؟
شناسه خبر:
۲۱۴۳۷
وقتی چوپان دروغ گو از رو میرود!
دیروز بیبی سی فارسی در ادامه آبروریزیهای پی در پی چند هفته اخیر مجبور شد ته مانده دروغهای خود را هم پس بگیرد. پس از ماجرای روز ۲۵ بهمن که در آن موسوی و کروبی با مشارکت در پروژه اسرائیلی «ناآرام سازی ایران» به طور صددرصد به جرگه ضدانقلاب پیوستند، مسئولان امنیتی گام اول در برخورد با این افراد را که قطع ارتباط آنها با بیگانگان بود برداشتند.
۰