این امامزاده تقلبی است شفا نمی دهد

به گزارش افکارنیوز، مهرداد بذرپاش در جلسه هفتگی انصار حزب الله صحبت کرد. متن سخنان وی به شرح زیر است:

پس از روی کار آمدن دولت جدید، در ابتدا توقعی نمی‌رفت که خیلی سریع وارد این موضوع شود؛ چرا که مقدمات خیلی از مباحثکه می بایست طی شود اتفاق نیافتاد. همیشه مطرح بود که ملت ما به آمریکا بی‌اعتمادند. این مسئله دارای گزاره‌هایی در جامعه ماست و حسب یک تجارب تاریخی تلخ است که مردم می‌گویند ما به آمریکایی‌ها بی‌اعتمادیم.

برخی از تحلیلگران سیاسی می‌گویند درست است که به ایران ستم شده، ولی این مربوط به گذشته است و در حال حاضر صدق نمی‌کند و دوم اینکه راه حل جایگزین برای مشکلات نداریم. گذشته از اینکه آمریکا از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ شصت سال می‌گذرد و اخیرا اعتراف کردند که مستقیما در این کودتا نقش داشتند. این در حالی بود که در گذشته هر چه راجع به این موضوع می‌گفتیم، جواب می‌دادند که شما توهم توطئه دارید و تحت این عنوان می‌خواهیدمشکلات خودتان را پوشش دهید، هرچند عده‌ای هم این کار را بکنند ولی این در همه موضوعات جای و ساری نخواهد بود.

اولین تحریم ایران توسط غرب

اولین تحریمی که کشور ما با آن دچار شد در زمانی بود که مصدق صنعت نفت را ملی اعلام کرد، در حالی که اصلا مصدق به هیچ عنوان ادعای تشکیل دولت اسلامی و جمهوری اسلامی نداشت و بعضا معروف به آدمی با یک سلیقه خاص بود.

در زمان انقلاب اسلامی، اصلی‌ترین تحریم‌هایی که علیه کشور ما اعمال شده است از کی بوده و چرا اتفاق افتاده است؟ بعضی چنین وانمود می‌کنند که چون آقای احمدی‌نژاد در خارج از کشور موضوع هولوکاست را مطرح کرده است و بعضی دیگر هم می‌گویند چون او گفته تحریم‌ها کاغذپاره است، بیشتر تحریم شدیم. بعضی هم می‌گویند به خاطر فعالیتهای هسته‌ای است و بعضی حقوق بشر را مطرح می‌کنند البته باید سهم و وزن هر یک را مشخص کنیم؛ منتها تحریم‌های اخیر را باید بررسی کنیم که از چه زمانی تشدید شد و سرعت فزاینده‌ای به خود گرفت. اینجاست که نقش خیلی‌ها مشخص می‌شود و باید پاسخگو باشند.

پیشینه تشدید تحریم‌ها و علل آن

یکی از دلایل اینکه بعضی فریاد می‌زنند به خاطر آن است که نقش خودشان فراموش شود. در سال ۱۳۸۷ خاویر سولانا از طرف ۱ + ۵ مسئول پرونده بود سولانا به ایران آمده بود و ایران هسته‌ای را پذیرفته بودند در نتیجه یک پیشنهاد فریز تو فریز مطرح کرد؛ یعنی اینکه ما فعالیتهایمان را متوقف کنیم، آنها هم تحریم‌ها را متوقف کنند.

این یک گام اساسی برای ما بود. آن زمان ما تقریبا قبول کردیم و قرار شد که در مذاکرات بعدی این، موضوع اصلی باشد.

بعد از قبول پیشنهاد خاویر سولانا، خبری غیررسمی پیچید که یک پیشنهاد از طرف اوباما برای مذاکره با ایران آمده است. و طی یک نامه به رهبری این پیشنهاد آمده بود. سال ۸۸ که آن اتفاق در کشور افتاد و بعضی از نقاط کشور ما دامنگیر آشوب ناجوانمردانه و فتنه بزرگ شد، اوباما سه یا چهار ماه بعد به جمع رسانه‌ها آمد و گفت ایران به لحاظ سیاسی در موضعی قرار ندارد که با او مذاکره کنیم.

وزیر خارجه آلمان هم مصاحبه کرد و گفت باید تحریم‌ها را علیه ایران تشدید کنیم و تا مردم در خیابان حضور دارند، کار حکومت را یکسره کنیم. وزیر خارجه انگلیس هم چیزی شبیه به همین را گفت و این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۸۹ قطعنامه ۱۹۲۹ سازمان ملل علیه کشورما صادر شد.

در قطعنامه ۱۹۲۹ بندی را آورده بودند مبنی بر اینکه دولتهای عضو شورای امنیت می‌توانند هرگونه اقدامی را برای نگه داشتن ایران از حرکت به سوی ایران هسته‌ای انجام دهند و بعد حسب آن کنگره آمریکا قانونی وضع کرد که رئیس جمهور آمریکا می‌تواند همه‌گونه تمهیدات را بیندیشد. تاهرگونه همکاری با ایران هسته‌ای متوقف شود.

از آن مقطع به بعد به صورت پیاپی ده‌ها دستور اجرایی رئیس جمهور آمریکا صادر و تحریم‌هایی که الان شاهدش هستیم وضع شد.

نقش فتنه و مسببان داخلی در تشدید تحریم علیه ایران


باید حواسمان باشد عده‌ای که این بلا را به سر کشور ما آوردند، الان فریاد «بدو بدو آی دزد» سر می‌دهند(!) تا اینکه مردم فراموش کنند چه کسانی باعثو بانی این اتفاق بودند.

به فرض اگر الان تمام تحریم‌هایی که از سال ۸۸ گذاشتند را بردارند، تازه مثل سال ۸۷ می‌شویم. برآورد ما این است تحریم‌هایی که برداشتند ۵ درصد هم نیست. اتفاقات سال ۸۸ تحریم‌ها را به کشور تزریق کرد و تازه تا اسمی از فتنه می‌بریم می‌گویند شما دعوای حیدری نعمتی راه انداخته‌اید!

اینکه ما می‌گوییم در فتنه نباید با کسی شوخی داشته باشیم، برای همین است. فتنه که دعوای احمدی‌نژاد و موسوی نبود، بلکه جمهوری اسلامی را چندین پله در نظام بین‌الملل به عقب برد و فشار اقتصادی را به زندگی مردم بیشتر کرد. جمهوری اسلامی که در خیلی از کشورها در اوج عزت بود را متوقف کرد.

دوستان بنده که در خارج از کشور تحصیل می‌کردند تعریف می‌کردند که در سال ۸۷ به چنان عزتی رسیده بودیم که با من دانشجوی ایرانی همه رقابت می‌کردند تا رفیق شوند و از سال ۸۸ به بعد که این اتفاق افتاد گویی که آب سردی بر سر اینها ریخته شده است و قضیه کاملا برعکس بود یعنی رقابت بر سر این بود که از ما فاصله بگیرند!

حالا باید چه کسی پاسخگو باشد؟ حالا می‌گویند سوءتفاهمی بوده صلواتی بفرستیم تمام شود(!) ما که با صلوات مشکلی نداریم، صلوات می‌فرستیم.

برخی دلایل بدبینی ما نسبت به آمریکا


نکته دوم اینکه در چند سال اخیر عملیاتهای اطلاعاتی گسترده و ویروس استاکنس که به تاسیسات هسته‌ای ما فرستادند و مواد اولیه آلوده‌ای که وارد کشور کردند و تاسیس بیش از ۱۲۰ شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان علیه جمهوری اسلامی ایران در پنج سال اخیر این به قول معروف کدخدای جهان بود.

رئیس میز ایران در پنتاگون در مقاله ای اعتراف کرد که برای سال ۸۸ ایران ما از ۶ سال قبل کار می‌کردیم. اخیرا هم که دوباره به ملت ایران توهین کردند و جان کری گفت مردم ایران فریبکار هستند. معاون وزیر خارجه سابق آمریکا گفت که باید ریشه ایرانی‌ها را بکنیم. یا اینکه اعلام کردند گزینه نظامی برای ایران روی میز است که این جزء توهین‌آمیزترین عبارتها در نظام بین‌الملل نسبت به یک کشور دیگر است.

آمریکا ۱۴ سال پیش افغانستان را اشغال کرد، الان آمار تولید مواد مخدر در این کشور ۲۰ برابر شده است و کشت و کشتاری که به بهانه تروریسم در خاک این کشور و کشورهای همسایه رخ می‌دهد را به وضوح شاهد هستیم.

در کنار افغانستان، در عراق و سوریه و مصر و کشورهای دیگر هم وضعیت تروریسم بدتر شده است. این بخشی از دلایل بدبینی ملت ما نسبت به آمریکایی‌هاست ولی در کشور ما عده‌ای به ما می‌گویند اینهایی که شما نسبت به آنها بدبین هستید، تندروهای آمریکا هستند ولیکن آمریکا یک قشر معتدل هم دارد که اتفاقا حرف ما سر این معتدل‌های آمریکاست که مدام تحریم علیه کشور ما وضع می‌کنند و مرتب ما را محدود کرده و از طرفی دیگر در کشور ما ترویسم را تقویت می‌کنند. نباید با این حرفها گول بخوریم.

ایرادات ما به دوستان مذاکره کننده


در توافق ژنو ما دو تا حرف مشخص داشتیم یکی اینکه وقتی پای مذاکره می‌رویم، پس باید حداقل با ژست کدخدایی برویم. ما که نمی‌توانیم بگوییم دست خالی آمدیم آی کدخدا تو چیزی بده! چنین چیزی امکان ندارد.

یکی از ایراداتی که ما به دوستان مذاکره کننده داریم و مرتب به ما توهین می‌کنند که شما نمی‌گذارید مشکلات معیشتی مردم حل شود این است که ما می‌گوییم وقتی برای مذاکره می‌رویم باید دستمان پر باشد، اینکه بگوییم خزانه خالی است جور درنمی‌آید؛ هر چند که خزانه هم خالی نیست و این حرف خلاف و اشتباهی است.

خزانه بانک مرکزی ۱۰۰ میلیارد دلار موجودی دارد و موجودی صندوق توسعه ملی بیش از ۵۴ میلیارد دلار سرمایه است، در ضمن خزانه عمومی ما که پول نفت و مالیات به آن می‌رود و منظور دوستان از خزانه همین است، در زمان تحویل دولت ۱۸۲۰ میلیارد تومان موجودی داشته است.
این موضوع را از خزانه‌دار کل سوال کردیم که در حالت عادی باید چقدر موجودی می‌داشته که الان این قدر است، گفت: نه، در حالت عادی هم همین مقدار بوده است.

در زمان مشابه سال گذشته موجودی صندوق یعنی در ۱۲ مرداد سال ۹۱ مبلغ ۶۲۰ میلیارد تومان بوده است. من نمی‌دانم کدام خزانه خالی است؟ اگر توقع این است که در خزانه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان پول باشد که این یک چیز غیر عادی و غیرمرسوم است. ولی به فرض اگر خزانه خالی هم باشد ما حق نداریم زمانی که می‌خواهیم مذاکره کنیم، این سخن را به میان آوریم.

بحثبه رسمیت شناختن حق غنی‌سازی


بحثاصلی توافقنامه ژنو بود که حق یک ملت توسط آنهایی که ما را تحریم کرده‌اند، به رسمیت شناخته شود. اینکه می‌گوییم انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست، یعنی داشتن فناوری غنی سازی پس از آن استفاده از این موارد در مصارف لازم، حق مسلم ماست نه اینکه برویم نیم کیلو از کشور ثالثبخریم و به کشور بیاوریم.

در این متن این حق دیده نشده است. بعد ما از مسئولین سوال کردیم، گفتند: ما این را دیده‌ایم. گفتیم این باید در متن توافقنامه بیاید. نکته دوم این که، طرفی که ما با او مذاکره می‌کنیم، به حق ما اعتراف کند که این نه در متن آمده و نه آمریکایی‌ها اعتراف می‌کنند بلکه تکذیب می‌کنند. بعد که از دوستان سوال می‌کنیم می‌گویند لازم نبوده که بیاید چرا که در بند چهارم ان‌پی‌تی آمده بود. پس این همه برو و بیا برای چه بوده است؟!

چرا که ۱۴-۱۵ سال است که عضو ان‌پی‌تی هستیم، اصلا با این همه رفت و آمد پول هواپیمایتان درآمد؟ آمریکایی‌ها خودشان می‌گویند ما حق‌ غنی‌سازی را به ایران ندادیم و در متن توافقنامه هم نیامده است، شما می‌گویید طبق بند ۴ ان‌پی‌تی ما حق غنی‌سازی داریم. اگر چنین است این همه مذاکره برای چیست؟ دوم اینکه کلی عبارات تفسیرپذیر در متن آمده است! چند روز گذشته ۱۹ تن از اشخاص حقیقی و حقوقی ما تحریم شدند!

اخیراً مجمع عمومی به بهانه حقوق بشر قطعنامه صادر کرد ما پیگیری که کردیم، گفتند: مربوط به گذشته است. پس با این همه مذاکرات اینها به بهانه‌های دیگر از جمله مربوط به گذشته است یا موضوعات حقوق بشر یا تروریسم هم می‌توانند تحریم اعمال کنند. در صورتی که چندین نفر از کسانی که تحریم شده‌اند، به بهانه هسته‌ای بوده است.

این در حالی بوده که در متن توافقنامه صریحا ذکر شده که کنگره و دولت آمریکا از تاریخ عقد توافقنامه به بعد تحریمی را راجع به فعالیتهای هسته‌ای ایران اعمال نخواهند کرد، در حالی که چند تا از اینها راجع به فعالیتهای هسته‌ای اعمال شدند.

فارغ از این اینها از الان به بعد تحریم غیرهسته‌ای و موشکی هم می‌توانند وضع کنند یعنی دقیقا وارد یک بازی بی‌پایان شده‌ایم.

آقای وزیر خارجه در فیسبوکش نوشته که من جواب منتقدان را خواهم داد. من در دانشگاه گفتم: چرا ایشان جواب ما را بدهد، چرا که ما از منظر دلسوزی صحبت می‌کنیم جواب ملت ایران که با خون دل تا به این جای کار رسیده‌اند را بدهند.

نکته بعدی اینکه میزان وزنی که ما به همدیگر می‌دهیم، چقدر است؟ ما از دوستان سوال کردیم که چه چیزی می‌خواهیم بدهیم؟ چرا که اصل تحریم‌های ما هنوز برداشته نشده است.

همین تحریم‌های انگشت‌شمار در توافقنامه هم که حالا حالاها برداشته نمی‌شود؛ چرا که اتحادیه اروپا که قرار بود برداشتن تحریم‌ها را از حدوداً دو هفته پیش شروع کند، رسما اعلام کرد که فعلا موانع غیرقابل عبور داریم و شروع نمی‌کنیم و البته ایران همه تعهدات را انجام داهد تا ما سپس شروع به تعهدات خود کنیم! از طرفی آمریکا هم که تحریم‌های جدید وضع کرده است!

اینکه آمریکایی‌ها مدام می‌گویند امنیت همپیمان‌های ما در منطقه اولویت ماست یعنی چه؟ همزمان با این هم حقوق بشر را مرتب مطرح می‌کنند. آمدن هیئت اروپایی به ایران را نباید ساده انگاشت. درخواست آنها این بود که با میرحسین و کروبی و ستوده ملاقات کنند و نماینده معترضین سال ۸۸ را ببینند! دیدیم که رسماً در سفارت یونان رفتند با دو فتنه گر ملاقات کردند و جایزه ساخارف که به براندازان می دهند در خاک جمهوری اسلامی ایران به آنان هدیه دادند، بعد هم با مقامات رسمی ما دیدار کردند و در آخر گفته مهمترین دیدار ما با ستوده و پناهی بود نه با مسئولین رسمی کشور. پس معلوم است برای چه آمدند و رفتند؟

ضرورت هوشیاری بیش از حد مسئولان


این در حالی است که ما به عنوان هیئت پارلمانی به کشوری می‌رویم فقط اجازه می‌دهند از ۵۰ کیلومتری زندان گذر کنیم! حتی به وزیر خارجه ما اجازه ملاقات از محل نگهداری از جامعه معلولین آن کشور را نمی‌دهند! ما به دوستان مذاکره کننده عرض کردیم که اگر حواستان نباشد و محکم نایستید، در مرحله بعدی دوگزینه حقوق بشر و امنیت همپیمانان آمریکا و تا شرط سنگین در قبال برداشتن تحریم‌های اصلی ایران که نفت و بانک است، پیش روی شما خواهند گذاشت!

این غیر از برچیدن تاسیسات هسته‌ای است. البته یک سوال جدی هم از دولت داشتیم که چرا قبل از مذاکرات فعالیت های هسته ای را کاهش داده اید و این موضوع طبق گزارش رسمی آژانس اعلام شد؛ این کار با چه مجوزی و با چه تحلیل سیاسی و بین المللی صورت گرفت.

اعتقاد ما این است که اگر حواسمان جمع نباشد هم زندگی مردم متوقف می‌شود و هم سانتریفیوژها. ما که پای میز مذاکره می‌رویم اگر بگوییم دستمان خالی است طرف حتما به ما امتیازی نخواهد داد. آن هم با یک مشت موجودات عجیب وغریبی که خداوند در عالم خلق کرده که حرف حسابی متوجه نمی‌شوند.

نکته دوم اینکه در مرحله اول اگر ما مواد و تجهیزات را بدهیم برود و از مواد و تجهیزات دستمان خالی می‌شود و هم گفته‌ایم وضع کشور خراب است و هم مواد و تجهیزات نداریم.
موضوع سوم، محل غنی‌سازی است. اگر فردا به ما گفتند اصلا شما نیازی ندارید و تنها رآکتور بوشهر نیاز شما را تامین می‌کند. محل غنی سازی کشوری دیگر باشد؛ خواستید بیایید آنجا باهم بحثکنیم.

باید و نباید پروتکل الحاقی

نکته نهایی اینکه زیر بار پروتکل الحاقی نمی‌رفتیم؛ چرا که در آن شرطی آمده بود مبنی بر اینکه هر کجا و هر وقت به طور نامحدود بتوانند بازرسی کنند. ولی الان این شرط را پذیرفته‌ایم. سوالی که مطرح می‌شود اینکه انرژی هسته‌ای ما که یک تکه آهن و یا فقط سایت نطنز نیست و اصل آن دانش است که در ذهن بچه‌های ماست و شرکت‌هایی که تجهیزات ما را تامین می‌کنند مثل امثال شهید احمدی‌روشن‌ها که با مدیریت زنجیره‌ تامین نیاز ما را تامین می‌کنند.

اگر همه اطلاعات شرکتها و هم مختصات ساختمانی مربوط به فعالیتهای هسته‌ای به طرف‌های مذاکره اعلام شود اصلا خود به خود دانش هسته‌ای برچیده می‌شود. آن موقعی که ما اطلاعات را رسما نمی‌دادیم، چقدر از جوانان ما را هدف قراردادند، حالا که خودمان رسما دودستی تقدیم می‌‌کنیم؛ دیگر چه چیزی خواهد ماند؟ و خیلی‌ها دیگر به خاطر خطری که جانشان را تهدید می‌کند، کار را تعطیل می‌کنند.

در این بازرسی ها که حدود ۵ نوع بازرسی را پذیرفته ایم که هیچ شاخصی برای اتمام آن وجود ندارد و طرف می تواند هیچ وقت مهر تایید نزند و ما را وارد یک بازی کند که نه تنها تمامی نخواهد داشت بلکه بهانه های واهی نیز بدست آنها می دهیم.

ما در حوزه فتنه به خصوص فتنه سال ۸۸ با دولت مفاهمه نداریم؛ چرا که آن اعتقادی که ما به فتنه داریم؛ آنها ندارند. بعضی از دوستان دولت، فتنه را دعوای حیدری نعمتی می‌دانند و بعضا با تعبیر سوءتفاهم سال ۸۸ از آن یاد می‌کنند.

من نمی‌دانم چطور یک دولت و یک شورای نگهبان در سال ۸۸ یک انتخابات برگزار می‌کند نظام متقلب خوانده می‌شود؛ ولی باز همان دولت و همان شورای نگهبان در سال ۹۲ یک انتخابات دیگر برگزار می‌کند، انتخاباتی در تراز ملت ایران می‌شود. بله، همان طور که این انتخابات در تراز ملت ایران بوده انتخابات سال ۸۸ هم در تراز ملت ایران بوده است. یک بام و دو هوا که نمی‌شود. این که نمی‌شود هر چه مطابق میل آقایان باشد انتخابات درست و صحیح و در تراز ملت ایران است و اگر غیر از این باشد نیست!

موضوع دیگری که باید جدی گرفت و به آن پرداخت موضوع توجه به داخل است و حداکثر تدابیر را به کار گرفتن برای رهایی جستن از اقتصاد متکی به نفت که الحمدلله در چند سال اخیر با رشد درآمدهای مالیاتی کشور و درآمدهای ناشی از صادرات غیرنفتی و رسیدن به حدود ۴۳ میلیارد دلارنشان می دهد که با یک عزم جدی به تولید داخل این رقم و نیز درآمدهای مالیاتی کشور به عددی خواهد رسید که اتکای ما به نفت در مصارف جاری به صفر می رسد ما اگر بتوانیم با طرح جامع مالیاتی که اکنون در مجلس است به دولت جهت افزایش درآمدهای مالیاتی از اقشار و کسب و کارهایی که مالیات نمی دهند کمک کنیم و هزینه های جاری کشور را از این محل تامین کنیم و تراز جاری کشور را به وضع مطلوبی برسانیم آن وقت می بینیم که مشکلات به راحتی قابل حل است مهم اینست که بدانیم این امامزاده تقلبی است ، شفا نمی دهد و باید بیش از پیش به داخل توجه کنیم و از اینکه جامعه اجتماعی را شرطی کنیم که راه حل خیلی از مشکلات حل موضوع با آمریکاست دست برداریم و آنوقت می بینیم نیروهای داخل آزاد خواهند شد و کشور چندین مرحله جلو خواهد رفت.