به گزارش افکارنیوز، علی عبدالعلی‌زاده در مصاحبه با سایت پیام نو می‌گوید: باید قبول کنیم دولت در مسائل اقتصادی هیچ برنامه‌ای ندارد و نتوانسته سیاست روشنی در پیش بگیرد که این انتقاد صریح خود من به دولت است. در یک سال گذشته صرفاً به بحثانرژی هسته‌ای و سیاست خارجی بسنده کردیم حتی بقیه شاخه‌های سیاست خارجی را نادیده گرفته‌ایم و برنامه روشنی برای آن نبوده است.

وی می‌افزاید: برای آینده ما، آفریقا، آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و… بسیار اهمیت دارد. خود روسیه نه تنها به لحاظ سیاسی بلکه به دلیل مناسبات وسیع اقتصادی برای ما مفید است. این کشور بازار بسیار بزرگی برای محصولات ماست. اما متاسفانه هیچ نشانه‌ای از برنامه‌ریزی در حوزه‌های دیگر به غیر از ۵ + ۱‍ وجود ندارد.

وی با انتقاد از فرافکنی دولت و تغییر بی‌رویه مدیران گفت: باید بیاموزیم با مدیران پیش از خود هم بتوانیم کار کنیم. اصلاً درست نیست تمام مدیران دوران آقای احمدی‌نژاد را کنار بگذاریم. خیلی از این مدیران اساساً متوجه ماهیت و واقعیت دولت آقای‌ احمدی‌نژاد نبودند. بسیاری از آنها هم، افرادی سالم بودند که به قصد خدمت با دولت کار کردند.

با تغییر مدیران مخالفم، با اینکه بگوییم با این مدیران کار پیش نمی‌رود هم مخالفم. مشکل از آنها نیست، مشکل به این دلیل است که برنامه‌ای به آنها نداده‌ایم تا چگونه رفتار کنند. وقتی فرماندار و استاندار تعیین می‌کنیم و نمی‌گوییم هدف از رفتن وی به آن استان یا شهرستان چه بوده است، یعنی کارها را بدون برنامه به خود وی سپرده‌ایم.

عبدالعلی‌زاده درباره سیاست‌های اقتصادی دولت می‌گوید: در یک سال گذشته سیاست کلی دولت، سیاست رکود بوده است یعنی با رکود اقتصادی، عدد کذایی نرخ تورم را پایین بیاورد که به اعتقاد من بدترین تصمیمی است که می‌شود گرفت. فرصت‌ها را با همین تصمیم از دست داده‌ایم.

از آن طرف در صحبت‌ها همه سنگ رونق اقتصادی را به سینه می‌زنند. از راه افتادن کارخانه‌ها می‌گویند. از ایجاد چندین میلیون شغل می‌گویند. اینها با هم تناقض دارد. در رکود نگه داشتن که برنامه نیست.

عبدالعلی‌زاده در پاسخ این سؤال که این روند مشخصا در حیطه مسکن چه تاثیری گذاشته؟ می‌گوید: بیکاری کارگران نخستین تاثیر این روند تاکنون بوده است. دولت اگر می‌خواهد نمایندگی مردم را واقعاً نشان بدهد، ابتدا باید دیدگاهش را روشن کند؛ دیدگاه باید این باشد که اهمیت حفظ شغل یک کارگر اعم از کارگر ساده یا روزمزد در کارخانه یا کارگر معمولی خدمات و… از شغل مدیر کل و استاندار و وزیر بالاتر باشد.

دود سیاست‌ها به چشم یک کارگر معمولی می‌رود. اولین پیام رکود، بیکاری کارگران در حوزه‌های مختلف از جمله مسکن است. بخش ساختمان مانند سایر بخش‌ها که در رکود است، وضعیت نامشخصی دارد. خیلی با صراحت می‌گویم اولین دغدغه بنده بیکاری کارگران ساختمانی است.

یک کارگر اگر روزی کار نکند، خانواده‌اش یک روز نان برای خوردن ندارد. مسئله دوم این است که بیش از دویست صنعت در کشور، کارش به رونق ساختمان وابسته است. صنایع شیشه، آهن، سیمان، در و پنجره، سرامیک، گچ و… همگی مستقیماً با ساختمان در ارتباط است. صنایع دیگری هم به صورت غیرمستقیم وابسته به ساختمان است. تمام اینها مشکل دارند. دود مشکلات اینها اول از هر چیز به چشم کارگران می‌رود.

وزیر اسبق مسکن در ادامه گفت: رئیس‌جمهور نباید با کسی تعارف داشته باشد. به راحتی باید تیم یا وزیر خود را عوض یا اصلاح کند. اصلاً این‌طور نیست که اگر یک عده به دولت دعوت شدند، رئیس‌جمهور تا آخر پای آنها بایستد. هر کدام موفق نبودند یا برنامه غلط داشتند، بدون تعارف باید کنار گذاشته شوند.

وی درباره فرافکنی برخی مسئولان دولتی نظیر وزیر مسکن و تخطئه صرف گذشته گفت: شاید این رفتار برای دو، سه ماه اول خوب باشد. مردم اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری نسبت به گذشته به دست می‌آورند و اخباری که تاکنون منتشر نمی‌شد توسط اعضای دولت جدید به مردم داده می‌شد اما ادامه این حرف‌ها و این رفتارها وقت تلف کردن و از دست دادن فرصت‌هاست. بیش از این گفتن، و تمام اتفاقات را منتسب به گذشته دانستن، مخفی شدن پشت گذشته است.
یعنی با این کار بی‌برنامگی خود را به گردن گذشته می‌اندازیم.

وی درباره سیاست‌های حمایتی و هدفمندی نیز گفت: در این یک‌سال که هیچ برنامه‌ای در حوزه سیاست داخلی و اقتصاد عملاً اعلام نشده است. به شخصه در این حوزه چیزی از دولت ندیده‌ام. تنها دو برنامه کلی وجود داشت؛ یکی سبد حمایتی که واقعا کور بود و ضد دولت عمل کرد، دومی هم فاز دوم هدفمند کردن یارانه‌ها بود که آقای روحانی در این قضیه واقعاً زرنگی کردند.

طبق قانون اگر بهای حاملهای انرژي زیاد میشد، اضافه بهای آن باید به جامعه برمیگشت و صرف تولید میشد نه اینکه دوباره به مردم یارانه داده شود. آقای روحانی آمدند پیشدستی کنند و خواستند آن ۴۰-۵۰ هزار تومان را ندهند؛ یعنی مردم یارانههای فاز اول را هم نگیرند. مردم به این فکر افتادند نکند این باد کلاه مرحله نخست را بردارد، در این فکر بودند که این رقم دستنخورده میماند و به مردم بازمیگردد اما اتفاقی که در دولت افتاد این بود که قیمت حاملهای انرژي بیش از ۲ برابر افزایش یافت و متاسفانه پول به دست آمده که باید صرف رشد اقتصادی میشد، توسط دولت صرف هزینه جاری شد. در سبد حمایتی کار غلطی از دولت دیدیم. در فاز دوم هدفمندی هم زرنگی دولت نسبت به مردم را دیدیم. که مردم هم خوب متوجه شدند دولت دارد هزینه جاری خود را پوشش میدهد و به فکر مردم و رشد اقتصادی کشور نیست.