به گزارش تابناک، با بالا گرفتن بحث دانشگاه ایرانیان که گروه انحرافی به شدت پیگیر آن است، بررسی ها از نکات جالب دیگری پیرامون این مسئله حکایت دارد.

در این باره دکتر محمدرضا حاتمی رایزن سابق فرهنگی ایران در امارات عربی متحده، در گفتگو با «تابناک» نکاتی را طرح کرده که نشان می دهد، طرح اولیه تأسیس دانشگاه ایرانیان از سوی وی به وزارت علوم داده شده و البته با بی توجهی وزارت علوم مواجه و پس از مدتی به نام و به کام گروه انحرافی سر در آورده است.

اهم نکات طرح شده در این گفتگو به شرح زیر است:

روند آماده شدن و ارائه طرح کامل دانشگاه ایرانیان

تا مهرماه ۱۳۸۹ به مدت سه سال به عنوان رایزن فرهنگی ایران در امارات حضور داشتم وازسال ۱۳۸۸ نماینده شورای عالی ایرانیان هم بودم. پس ازمدت کوتاهی ازآغاز ماموریتم، به این نتیجه رسیدم که یکی از مهمترین مشکلات کشورمان در ارتباطات فرهنگی با امارات، نداشتن راهبردها و زیرساخت های مناسب برای برقراری ارتباطات ماندگارمی باشد.



انجام کارهای متعارف رایزنی ها از قبیل دیدار با مقامات دولتی وبرگزاری مراسم مختلف و نمایشگاه های هنری، شب شعر واعزام گروه سرود وتواشیح را کافی نمی دانستم. بنابراین درکنارفعالیت های عادی، با درنظرگرفتن منافع مشترک وخطوط قرمز درهردوکشور، تحقیقات مفصلی انجام دادم و درنهایت ۱۲ طرح بلند مدت را تهیه وبه مراکز تصمیم گیر علمی وفرهنگی در تهران ارسال کردم.

مراکزی که طرح به آنها ارسال شد

در تابستان ۱۳۸۸ مجموعه ۱۲ طرح را در گزارشی تحت عنوان «نگاهی به روابط فرهنگی ایران با امارات» همزمان برای مقام های ذی ربط نظیرمعاونت بین الملل دفترمقام معظم رهبری، دفتر ریاست جمهوری، سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی(ریاست و۴ معاونت)، سازمان صداوسیما، شورای عالی ایرانیان، سازمان میراثفرهنگی، وزیرعلوم، وزیر بهداشت، رئیس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ارسال کردم که پنجمین مورد از آنها، طرح تأسیس دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان بود که برخلاف برخی اظهارات، هیچ گونه ارتباطی با سفیر وقت کشورمان نداشت. با توجه به مجموع شرایط، پیشنهاد کرده بودم تا یک دانشگاه غیردولتی وغیرانتفاعی با تایید وزارت علوم درکشور امارات تاسیس شود. آموزش عالی درایران پیشرفت چشمگیری داشته است اما درارتباطات فرهنگی با خارج از کشور، این نقطه قوت فراموش شده است.

در این خصوص با دکترلطفی معاون وقت آموزشی وزارت علوم سه بار درتهران و دوبار دردبی جلسه داشتم. البته در جلسات دبی، نمایندگان ۳ دانشگاه ایرانی در امارات نیز حضور داشتند. یک بار هم با دکتر قربانی قائم مقام اموربین الملل وزیر علوم جلسه داشتم و طرح مذکور را مفصلا توضیح دادم.



در ۲۱ مهرماه ۱۳۸۸ طی نامه رسمی طرح تأسیس این دانشگاه را مجددا به وزارت علوم ارسال کردم ودرآن تاکید کرده بودم که شعبه های دانشگاه های معتبر جهانی نظیر سوربن و آکسفورد در امارات فعالیت دارد وحضور داوطلبان ایرانی نیز درآنها مشهود است ولی نظریات غیرکارشناسی درکنسولی وزارت امورخارجه مانع از فعالیت مطلوب دانشگاه های ایرانی درامارات شده است ودر نتیجه سهم ما در جذب وتربیت دانشجویان اماراتی وآموزش مدیران آینده امارات، نزدیک به صفر است.

دغدغه های مد نظر در مورد طراحی این طرح

در روزهای اول ماموریتم شعبه دانشگاه شیراز دردبی به صورت أسف باری تعطیل شده بود وشاهد بودم که دانشجویان بلاتکلیف، برای اعتراض به صورت دسته جمعی به کنسولگری مراجعه می کردند و کسی هم پاسخگوی آنها نبود. ازطرف دیگردانشجویان شعبه های دانشگاه شهید بهشتی وپیام نور، همگی ایرانی بودند واکثر قریب به اتفاق دانشجویان دانشگاه آزاد در دبی هم ایرانی بودند. هرسه دانشگاه هم بامشکلات مختلفی روبرو بودند.

اولا این دانشگاه را برای غیرایرانیان طراحی کردم تا واقعا بین المللی باشد نه مانند سه دانشگاه موجود در دبی، به ایرانیان خارج از کشور اختصاص داشته باشد. ثانیا توضیح داده بودم که این دانشگاه می تواند به عنوان پلی دایمی بین مراکز پژوهشی وآموزشی وصنعتی وپزشکی ایران و موسسات اماراتی عمل کند و تسهیلات لازم را برای صدورخدمات فنی، مهندسی، پزشکی وعلوم پایه فراهم سازد. با توجه به تجربیات قبلی ام در دانشگاه های داخل وخارج ازکشور، یقین دارم این دانشگاه بدون نیاز به هزینه دولتی، فواید زیادی را برای هردوکشور خواهد داشت.

از ابتدا تاکید کرده ام که لازم است دانشگاه بین المللی ایرانیان اولا غیردولتی وجامع باشد ثانیا اعضای هیئت امنای آن از نخبگان علمی و چهره های مقبول در عرصه های بین المللی باشند. دراین صورت شعبه نخست آن در امارات تاسیس خواهدشد و به تدریج شعبات دیگر دانشگاه را می توانیم درسایر کشورها مانند عمان، قطر، سوریه، سودان، ترکیه، عراق، لبنان و بسیاری از کشورهای درحال توسعه در افریقا و آسیا و آمریکای لاتین دایرکنیم و در حقیقت تاسیس این دانشگاه موجب می شود که جوانان غیرایرانی، درکشورهای خودشان با هزینه شخصی در محیط علمی مناسبی تحت آموزش قرار بگیرند و به آنان مدرک معتبر داده ‌شود در نهایت این جوانان که مدیران آینده کشورهایشان خواهند شد همواره نسبت به ایران با دیده محبت واحترام می نگرند.

من حتی نقشه اولیه دانشگاه پیشنهادی را آماده کرده بودم. مثلا درطبقه چهارم این دانشگاه، دفاتر ارتباطات صنعتی، پزشکی، و نانوتکنولوژی ایران و امارات را در نظر گرفته بودم.




این طرح چگونه سر از شورای عالی ایرانیان در آورد؟

به هرحال من هم مثل سایر رایزنان فرهنگی، نماینده شورای عالی ایرانیان در کشور محل ماموریتم بودم و درسازمان فرهنگ وارتباطات به من گفتند که برای انجام طرح های بزرگ، بودجه های مناسبی در اختیار آقای ملک زاده قرار گرفته است. من هم در ادامه پیگیری هایم برای به نتیجه رسیدن تاسیس این دانشگاه، نزد آقای ملک‌زاده دبیر شورای عالی امور ایرانیان رفتم وهمه طرح ها ازجمله طرح دانشگاه را برای ایشان توضیح دادم ایشان نیز از طرح ها استقبال کرد و گفت: «برو جلو ما از شما پشتیبانی می‌کنیم برو و ما را و آقای… را در امارات جا بینداز.»

بنده ازجمله آخر ایشان ناراحت شدم زیرا درتلاش هایم به تنها چیزی که فکر نکرده بودم جا انداختن افراد بود. به هرحال متوجه شدم اهداف ما با هم متفاوت است و این آخرین جمله ای بود که بین ما ردوبدل شد.

خیر موضوع را کماکان پیگیری کردم ولی هیچ‌گاه به بنده اطلاع ندادند که این طرح را به تصویب رسانده اند تا اینکه هفته گذشته وزیرمحترم علوم ومعاون آموزشی ایشان و یکی از اعضای کمیسیون آموزشی مجلس در رسانه ها اعلام کردند که تصویب دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان براساس طرح رایزن فرهنگی در امارات بوده است. بنابراین هفته گذشته با دکترقربانی قائم مقام اموربین الملل وزیرعلوم تماس گرفتم و ایشان به من گفت بله درست است طراح اصلی تأسیس دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان شما هستید ولی ما آن طرح را کمی تکمیل کرده ایم ولی فعلاً این طرح روی هواست. به ایشان گفتم آیا این درست است که بعد ازآن همه تلاش وپیگیری هیچ خبری به من نداده اید و حالا که موضوع، رسانه ای شده است اعلام می کنید این همان طرح است. آیا این رسم جوانمردی است؟ اگر طراح این دانشگاه من هستم و برای تحقق آن با همه موانع و مخالفان درگیر شده ام، جزییات واهداف آنرا بهتر از شما می‌دانم.

این کذب محض است. آخر در کجای طرح من گفته شده که این دانشگاه در داخل کشورتاسیس شود که تهران یا کیش را مطرح کرده اند؟ از آن گذشته من از ابتدا برغیردولتی بودن آن تاکید کرده ام حالا چطور شد که این همه مقام دولتی به عنوان هیئت مؤسس معرفی شده اند؟ طرح بنده را بدون اجازه ام تحریف کرده اند و حالا می گویند که تکمیلش کرده اند.

تحریف طرح

این اولین باری نیست که از طرح هایم سوء استفاده کرده اند. درد من این است که دانشگاهی را که براساس اعتقادقلبی وبا اهداف بلند مدت، طراحی کرده ام، فدای خواسته های چندروزه کرده اند. مطمئن هستم که حضور شخصیت‌های دولتی به عنوان اعضای هیئت مؤسس دانشگاه، موجب می شود تا هیچ کشوری به أن اجازه فعالیت ندهد.

۲۰ سال در دانشگاه‌های مختلف تدریس کرده‌ام و بخشی از عمرم را صرف این گونه طرح‌ها کرده ام آنها را از جایی کپی ‌برداری نکرده‌ام. آرزوی من این بود که استادان و اندیشمندان طراز اول ایرانی، اعضای هیئت موسس آن باشند تا این دانشگاه مقبولیت بین المللی پیدا کند. چرا این طرح را بدون اجازه من تغییر دادند؟ کدام کشور مقامات سیاسی دولتی را به عنوان اعضای هیئت مؤسس یک دانشگاه معتبر بین المللی خواهد پذیرفت؟

در خصوص اینکه امثال مشایی، بقایی و ملک‌زاده این دانشگاه را در دست گرفته‌اند

یادم هست یک زمانی مد شده بود و می گفتند که هیچ کس نباید دوشغله باشد. چون جرم محسوب می شود و هرکس که خدای نکرده این خلاف را مرتکب بشود باید در دادگاه محاکمه شود. حالا نمی دانم بالاخره این آقایان را چه تعداد شغل ومسئولیت و منصب، اشباع می کند؟ یا شاید هم قوانین فقط برای امثال من وضع شده است.

با اين وضعيتي كه براي اين دانشگاه درست كردهاند، حضور در آن را نمی پذیرم، اگر اين طرح به حالت اولیه بر نگردد، دیگرجواب نخواهد داد. رسم جوانمردی حکم می کرد که حداقل ازخودم بپرسند که اهداف و شیوه های اجرایی پیشنهادی ام چه بوده است.