به گزارش افکارنیوز، در ادامه چند فراز از صحبت های وی را می خوانید:


۱ _ برخی آسیب های اجتماعی از جمله طلاق در سطح کشور افزایش نگران کننده ای دارد.

۲ _ نرخ رشد آسیب های فرهنگی و اجتماعی در جامعه به شدت در حال افزایش است.

۳ _ آمار مصرف مردم از جمله جوانان از فیلم ها و موسیقی های منفی به صورت نگران کننده ای در حال افزایش است.

۴ _ روابط میان اعضای خانواده بسیار کمرنگ شده است.

۵ _ میزان تعامل در بین افراد خانواده به ۲۰ دقیقه در طول روز کاهش یافته به ویژه جوانان که تمایل به ارتباط گیری با هم سن و سالان خود دارند تا اعضای خانواده.

۶ _ در حال حاضر تولیدات فرهنگی ما مصرف کننده ندارد.


*همانطور که واضح است، نمی توان علت و انگیزه اینهمه سیاه نمایی عموماً غیر مستدل درباره فضای جمهوری اسلامی ایران را؛ آنهم توسط یک مقام دولتی فهمید!

جامعه تصویر شده در صحبت های صالحی امیری، اساساً جامعه ای مضمحل شده است و ممکن نیست که بتوان با این مؤلفه ها؛ آن جامعه را حتی زنده و یا لااقل صاحب قانون فرض کرد.

در صحبت های صالحی امیری اگرچه مقولاتی مثل افزایش نسبی نرخ طلاق یک حقیقت واضح است که باید با آن مقابله شود اما سایر صحبت های وی مبنی بر اینکه تولیدات فرهنگی مصرف کننده ندارد، روابط اعضای خانواده کمرنگ شده، نرخ رشد آسیب های اجتماعی به شدت! در حال افزایش است و غیره تماماً مشتی نظرات شخصی وی هستند که آمارهای رسمی نه تنها آنها را تأیید نمی کنند بلکه در عمده موارد نقض آنها را بیان می‌کنند.

صالحی امیری چندی قبل هم در جلسه ماهیانه بنیاد باران مدعی «شکل‌گیری اتفاقات جدید در زیر پوست جامعه»، «وجود شکاف بین ساختار رسمی و ساختار غیر رسمی کشور» و «خفته بودن جنبش قومی در ایران»! شده بود.

این در حالی است که مقام معظم رهبری همواره تأکید دارند که مسئولان کشور به پیشرفت ها و ظرفیت های کشور در کنار وجود نقاط ضعف توجه کنند و آنها را مورد اشاره قرار دهند.

در اشاره به سخنان صالحی امیری؛ ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که هنگامی که از شاکله دولت اظهاراتی مثل «هنری ارزشی و غیر ارزشی نداریم»، «خزانه خالیست» و «باید جهانی سازی را باور کنیم» شنیده می شود و بر مقولاتی مثل ترویج ماهواره و شبکه های اینترنتی غیر مجاز، با تلمیح تأکید می شود! بدیهیست که برخی آسیب ها اگرچه به صورت محدود اما رخ‌نمایی خواهند کرد.

گفتنیست در دولت قبل و در جریانات مربوط به حلقه انحرافی نیز تفکری وجود داشت که با توجه به وجود برخی معضلات و مشکلات همیشگی؛ مسیر پیشرفت حرکت انقلاب اسلامی را در نقطه انتهایی فرض می کرد و مدعی بود که این مسیر هم اکنون وارد شیب پایینی خود شده است!

این تفکر بر همین مبنا وارد تحلیلهایی همچون دولت آخرالزمانی! بسته بودن سرنوشت کشور و انقلاب به سرنوشت دولت دهم و ضرورت ادامه راه توسط خود احمدی نژاد یا مشایی شده بود.

اخیراً عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات در یک سخنرانی با ذکر چند مثال عنوان کرده است که جامعه ما یقیناً از آرمان های شهدا فاصله گرفته است و نمی تواند داعیه دار حرکت در راه امام(ره) را داشته باشد!

احمد پورنجاتی، فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در یک مصاحبه از ضرورت رخ نمایی بدنه اجتماعی اصلاح طلبان! سخن گفته است.