چرا استفاده از گزینه‌ی نظامی یک لاف سیاسی است؟

به گزارش افکارنیوز، رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان و فرهنگیان فرمودند: «همین چند روز گذشته دو مسئول رسمی آمریکا تهدید کردند که حمله‌ی نظامی می‌کنیم. اولاً که غلط می‌کنید. ثانیاً من در زمان رئیس‌جمهور قبلی آمریکا که تهدید می‌کرد هم گفتم که دوران بزن‌ودررو تمام شده است.» در اینجا منظور رهبر انقلاب، اظهارات مسئولان آمریکایی در یک ماه اخیر و به‌طور خاص دو تن از مسئولان آمریکایی، یعنی جان کری و جو بایدن، به‌ترتیب وزیر خارجه و معاون اول رئیس‌جمهور آمریکاست.

کری در اظهارنظری در تاریخ ۹ اردیبهشت بیان داشت: «اگر دیدیم که آن‌ها به‌سمت آن(سلاح هسته‌ای) حرکت می‌کنند که ما حتماً[قادر] خواهیم بود به اول بازگردیم و تحریم‌ها را اگر خواستیم، بازگردانیم یا فوراً به‌دنبال گزینه‌ی نظامی برویم.»[۱] جو بایدن نیز چند روز پیش بیان داشته بود: «حمله به ایران امری ساده، حداقلی یا قابل پیش‌بینی‌ نیست، اما این اتفاق اگر لازم باشد، رخ می‌دهد. این ریسکی است که هنوز امکان دارد انجام آن را بپذیریم تا جلوی دستیابی ایران به بمب اتمی را بگیرد.»[۲]

اما سؤال اساسی این است که آیا آمریکایی‌ها توان حمله‌ی نظامی علیه ایران را دارند یا خیر؟

در این یادداشت، به مسائل نظامی و تکنولوژی نظامی‌گری نمی‌پردازیم. آنچه در این یادداشت در پی آن هستیم، مسائل سیاست کلان و تکیه بر سطح واحد و منطقه است. لذا از مواردی شبیه به قابلیت‌های نظامی پهپادها، موشک‌ها، کشتی‌ها، هواپیماهای جنگی، قایق‌های تندرو و… پرهیز می‌کنیم و برای مثال، صرفاً از توان تسلیحاتی ایران به‌عنوان عنصری ناشناخته یاد می‌کنیم. نیز از مسائل جمعیت‌شناختی مثل بافت سنتی قبایل و استحکام هویتی اقوام ایرانی پرهیز می‌کنیم و صرفاً به ویژگی‌های دموگرافیک یا جمعیت‌انگاری بسنده خواهیم کرد.

۱.توان تسلیحاتی ناشناخته‌ی ایران:درست چند ماه پیش در مانوری که سپاه در سواحل جنوبی ایران برگزار کرد، از سلاحی جدید پرده برداشت که از دریا به هوا شلیک می‌شد و کمتر اندیشکده‌ی نظامی در غرب تحلیل درستی از ویژگی‌ها و مختصات آن ارائه داد. توان ایران در مهندسی معکوس تسلیحات نظامی پیشرفته از یک‌سو و توان ساخت برترین تکنولوژی‌های نظامی از سوی دیگر سبب شده است نیروی نظامی ایران به دلیل عدم ارتباط با غرب، کمتر شناخته‌شده باشد. ایران برخلاف بسیاری از کشورهای عربی همسایه‌اش، بسیاری از سلاح‌های نظامی خود را به‌صورت بومی تولید می‌کند و همین سبب شده است که اطلاعات نظامی افشاشده‌ای نداشته باشد و به‌صورت خودکار این موضوع به نقطه‌ی قوت ایران تبدیل شده است.

بر این اساس، به‌علاوه‌ی اینکه بسیاری از دستاوردهای تسلیحاتی ایران اصلاً رسانه‌ای نمی‌شود، شناخت تسلیحات و توان نظامی این کشور پیچیده‌تر می‌‌گردد و همین خود به‌عنوان عامل بازدارنده برای کشورهای متخاصم برای شروع حمله‌ی نظامی محسوب می‌شود.

۲.چین و روسیه؛ متحدان ایران: به‌عنوان شرکای سیاسی ایران طی دهه‌ی اخیر معرفی می‌شوند. این گزاره که این دو کشور از ایران به‌عنوان یک کارت بازی در نظام بین‌الملل استفاده می‌کنند و تا زمانی که منافعشان اقتضا کند، همراه ایران هستند و زمانی که مناسبات قدرت اقتضا کند، اصطلاحاً منافع را بر اتحاد سیاسی ترجیح می‌دهند، از بنیان، استدلال اشتباهی است. بدیهی است که دولت‌ها در نظام بین‌الملل، به‌دنبال منافع و قدرت خویش هستند و به‌خاطر معمای امنیت موجود در این نظام، تلاش برای افزایش قدرت، همیشه حکم‌فرماست، اما این در صورتی است که منافع عدم اتحاد، بیشتر از منافع اتحاد باشد.

روسیه و چین از ائتلاف با ایران منافع بیشتری کسب می‌کنند. وجود بازار هشتادمیلیونی، فرصت‌های سرمایه‌گذاری، موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوکالچر ایران(به‌خصوص برای روسیه) به‌عنوان رهبری جهان تشیع در منطقه و به‌عنوان کشوری با نخبگان و رهبرانی میانه‌رو در منطقه، به‌مراتب از عدم ائتلاف با آن، منافع بیشتری برای روسیه و چین دارد.

خصوصاً اینکه این کشور در بلوک غربی قدرت(اگر فرض را بر مخالفت روسیه و غرب در نظام بین‌الملل بگذاریم) در نظام بین‌الملل قرار نمی‌گیرد و پیدا کردن متحدی که به‌صورت خودکار در کنار روسیه و چین و در برابر غرب قرار گرفته است، به‌راحتی ممکن نیست. در چنین فضایی، استفاده از گزینه‌ی احتمالی نظامی، به این سهولتی که آمریکایی‌ها از آن صحبت می‌کنند، ممکن نخواهد بود.

۳.وسعت سرزمینی و موقعیت جغرافیایی ایران: یکی دیگر از دلایل پیچیده بودن حمله‌ی نظامی به ایران، وسعت سرزمینی این کشور است. اسرائیلی‌ها و بعضاً آمریکایی‌ها ادعا کرده‌اند که صرفاً تأسیسات اتمی ایران را بمباران می‌کنند و به این ترتیب به اهداف خویش دست می‌یابند و ایران فرایند غنی‌سازی اورانیوم را کنار خواهد گذاشت.

به نظر می‌رسد چنین تصوری، ساده‌لوحانه و با نیت اثرگذاری صرف بر فضای رسانه‌ای است. ایران مثل قطر، بحرین، امارات و حتی کشورهای اروپایی محیطی بسته و محدود ندارد که شمال تا جنوب آن در کسری از ساعت قابل دسترس باشد. ایران کشوری بزرگ با وسعت جغرافیایی عظیم، اقلیمی ناهموار و در مجموع غیرقابل دسترس است. سوای از اینکه موانع جغرافیایی فراوانی دارد، به دلیل تحریم، اطلاعات آماری کمتری از این کشور در مراکز اطلاعاتی غرب ثبت شده است و این فضا، بر پیچیدگی استفاده از گزینه‌ی نظامی بیشتر صحه می‌گذارد.

۴.ژئوپلیتیک غرب آسیا:منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا، منطقه‌ی آشوب و پیچیده است. در این منطقه، نوعی نظم بی‌ساختار شکل گرفته که این بی‌ساختاری به‌واسطه‌ی نظام آنارشیکی است که بر آن غالب شده است که هریک از کشورها به‌واسطه‌ی معمای امنیت حاکم بر این نظم، به‌دنبال قدرت افزون‌تر و امنیت‌جویی بیشتر هستند.

این منطقه بازیگران غیردولتی فراوانی از جمله گروه‌های تروریستی فراوانی دارد که این منطقه را درگیر در مسائل امنیتی فراوان کرده‌اند. وجود چنین فضایی، حمله به ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین واحد دولت - ملت منسجم و سازمان‌یافته و عاقل‌ترین بازیگر منطقه را با مشکل و تردید همراه می‌کند. منطقه‌ی غرب آسیا منطقه‌ای درگیر مشکلات امنیتی است. تهدید نظامی در این منطقه به‌راحتی نمی‌تواند اتفاق بیفتد و اگر اتفاق بیفتد، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «دوران بزن‌ودررو تمام شد. این‌جور نیست که شما بگویید می‌زنیم و درمی‌رویم. نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال می‌کنیم. این‌جور نیست که ملت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملت ایران تعرضی بکند. ما دنبال خواهیم کرد. این معنا را همه توجه داشته باشند.»
[۳]
۵.بازدارندگی مثلثی و متحدان آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا: بازدارندگی یکی از مکانیسم‌های ایجاد ثبات در محیط منطقه‌ای و بین‌الملل است. این مکانیسم به‌همراه موازنه‌ی قدرت عمل می‌کند. در بازدارندگی یک طرف با تهدید نظامی، طرف مقابل را از اقدام احتمالی آینده منصرف می‌کند. بازدارندگی مؤلفه‌هایی دارد از جمله عزم و اراده برای دفاع، اعتبار کشور تهدیدکننده، توان نظامی تهدید، پذیرش توان کشور بازدارنده و قاطعیت در واکنش نظامی. جمهوری اسلامی ایران به‌لحاظ توان تسلیحاتی، هم اعتبار بین‌المللی شناخته‌شده‌ای دارد و هم توان نظامی آن توسط آمریکایی‌ها به رسمیت شناخته شده است. تمام این عوامل سبب می‌شود ایران توان استفاده از مکانیسم بازدارندگی و اقدام متقابل را داشته باشد.

اما منظور ما در اینجا، این مورد نیست. جمهوری اسلامی از توان بهره‌وری از بازدارندگی مثلثی(سهیم کردن متحدان منطقه‌ای آمریکا) برای بازداشتن آمریکا از حمله نیز برخوردار است. منطقه‌ی غرب آسیا سوای از موقعیتی که برای منافع ملی آمریکا دارد که تهدید آن چیزی کمتر از تهدید یکی از ایالت‌های آمریکا نیست، دربردارنده‌ی برخی متحدان ایدئولوژیک و اقتصادی - استراتژیک این کشور نیز هست. در صورت هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، اسرائیل به‌عنوان جفت جدانشدنی آمریکا در منطقه، روی ثبات را به خود نخواهد دید. این همان موضوعی است که رهبر انقلاب نیز پیش‌تر آن را مطرح کرده بودند: «رژیم غاصب صهیونیستی در حدواندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به حساب بیاید. اگر غلطی از آن‌ها سر بزند، جمهوری اسلامی ایران، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد. ایران، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.»[۴] *

پی نوشت ها

[۱]. https: / / www. bostonglobe. com / opinion / ۲۰۱۵/۰۴ / ۲۸ / john - kerry - reality - check - iran - nuclear - talks /
OxeXEhehIbQF۱UKHT۱nXLP / story. html? comments = all&sort = NEWEST _ CREATE _ DT
[۲]. http: / / www. washingtoninstitute. org / policy - analysis / view / ۳۰th - anniversary - gala - dinner
[۳]. http: / / farsi. khamenei. ir / speech - content? id = ۲۹۶۳۹
[۴]. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=۲۲۲۲۹