به گزارشافکارنیوز، «اصولگرایان تاکنون نتوانسته‌اند تحلیل درستی از خواسته و تلاش مردم ایران داشته باشند چرا که نمی‌خواهند، بپذیرند جامعه ایرانی حرکت اصلاحی را از دوم خرداد ۷۶ شروع نکرد بلکه خواسته طبقه متوسط بود(که) مشروطه، ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و اصلاحات ۷۶ را پدید آورد»!

او در ادامه افزوده است: یکی از دلایل شکست اصولگرایان در بسیاری از انتخابات‌ها عدم توجه به خواسته طبقه متوسط و رویکردهای این قشر است. اصلاح‌طلبی ریشه در طبقه متوسط جامعه ایران دارد. تا رویکردهای اصلاح‌طلبانه و خواسته‌های طبقه متوسط را درک نکنیم بی‌تردید در درک تحولات سیاسی و نتیجه انتخابات‌ها ناکام خواهیم بود.

نقیب‌زاده همچنین در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز به فتنه سال ۸۸ اشاره کرده و گفته است: حوادث۸۸ اعتراضی بود که به دلیل برخی بی‌تدبیری، غرض‌ورزی‌ها و اشتباهات دو طرف به بحران انجامید!



*نقیب‌زاده پیش از این، صحبت‌های عجیب دیگری را هم درباره قشرهای کم‌درآمد به زبان آورده و در گفت‌وگو با اعتماد اظهار بود:

«توده‌های مردم یکسری مشکلات و خواسته‌هایی دارند که متفاوت از طبقه متوسط است. مشکلات توده‌ها بیشتر معیشتی است و بزرگترین دغدغه‌شان تورم است… بخش توده‌وار جامعه لشکر خوبی برای پوپولیست‌ها و دغلبازان هستند! اما جامعه مدنی(همان قشر متوسط) نوع نگاهش با تجزیه و تحلیل و تفسیر همراه است»

قبل از نقیب‌زاده، یکی دیگر از استادان اصلاح‌طلب یعنی محمود سریع‌القلم نیز طی سخنانی گفته بود:

«تا زمانی که در یک کشور طبقه متوسط شکل نگیرد و تولید ثروت نشود در آن کشور زمینه تشکل‌های سیاسی اهمیت و موضوعیت پیدا نمی‌کند»!

قبل از این دو نفر هم تقی آزادارمکی، از جامعه‌شناسان اصلاح‌طلب در یک مصاحبه با توهین به قشرهای کم‌درآمد اظهار کرده بود: ‌ به نظر من فقرا چون می‌خواهند به آمال و آرزو‌های طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت می‌کنند!

و هم او بود که در صحبت‌های خود طبقه متوسط را روشنفکران و نخبگان و اصحاب هنر، ادبیات، سینما و مطبوعات عنوان کرده بود.

در کنار این افراد، یکی از جامعه‌شناسان اصلاح‌طلب نیز طی مقاله‌ای مطبوعاتی، همانند نقیب‌زاده مدعی شده بود که انقلاب سال ۵۷(که زمانی فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب ابراز کرده بود از آن خاطره خوشی ندارد!) هم کار قشر متوسط بوده است.

در پاسخ به اظهارات نقیب‌زاده چند نکته محل تأمل است:


یکم: اصرار یک جریان سیاسی خاص بر یک تئوری غلط، دلیل این نیست که اصولگرایان فهم ناصحیحی از خواسته‌های مردم ایران دارند!

«فهم ناصحیح»! را جریانی دارد که به دلیل سوء سابقه خود در نزد مردم؛ هم‌اکنون ۱۴ سال است که در هیچ انتخاباتی نتوانسته برنده اکثریتی باشد و ۲ فتنه را نیز در کارنامه خود به ثبت رسانیده است.

در باب اصرار نقیب‌زاده و سایر چهره‌های اصلاح‌طلب مبنی بر مبدأ تاریخ دانستن بورژوازی و انقلاب کردن کفش‌دارها! در سال ۵۷ در ایران نیز باید اذعان کرد که گویا یک تحریف بزرگ در حال رخ دادن است.

وقتی حتی به اذعان چهره‌های اصلاح‌طلب، اوضاع اقتصادی کشور در نیمه‌های دهه ۵۰ از وضعیت خوبی برخوردار بوده است؛ پس چه دلیلی وجود داشته که بورژوازی نیازمند انقلاب باشد؟

همچنین است که باید اشاره کرد جامعه ایران بر خلاف تحلیل جریان خاص، یک جامعه کمونی با نسخه‌های کپی شده‌ی رفتاری از پرولتاریا و بورژوازی غربی و شرقی نیست.

حقیقت آنست که در انقلاب ایران همه اعم از پردرآمد و کم‌درآمد سهیم بودند اما به گواه مستندات تاریخی، حقایق صحنه و صحبت‌های بزرگان، بار اصلی مبارزه بر دوش پابرهنگان و مستضعفان و رنج‌کشیده‌ها بود.

در باب مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز مشخص نیست آقای نقیب‌زاده چگونه یک قدرت به زیر کشنده‌ی استبداد را منقطع از حمایت قاطبه مردم می‌داند و نقش انقلاب خواهی و ضد استعماری عموم مردم ایران را صرفاً به چند محفل بورژوا و فرنگ رفته مرتبط می‌کند؟!

دوم: جریان سیاسی خاص مدت‌هاست که خاستگاه خود را قشر متوسط معرفی کرده و به دلایلی به تملّق‌گویی از «بورژوای ملی» مشغول شده است.

و جالب آنکه در این میان مطالبات خود را نیز به اکثریت مردم(که صد البته شامل بورژوای ملی و لوکس‌زیست‌ها نیستند) مرتبط می‌کند و مطالبات حداقلی خود را به بدنه تمام مردم‌ ربط می‌دهد.

نمایش روحوضی این رفتار جریان خاص با قاطبه مردم ایران تا آنجا ادامه یافته است که یکی از استادان اصلاح‌طلب در یک سخنرانی عنوان کرده است پایین بودن سرعت اینترنت در ایران موجب اعتراض عمومی! می‌شود و یک چهره منورالفکر دیگر از این می‌گوید که بی‌حسّی مردم در قبال توافق بی‌دستاورد لوزان را درک نمی‌کند!

و سوم: اینکه حوادث یا همان فتنه سال ۸۸، اعتراضی بود که به دلیل برخی بیتدبیری، غرضورزیها و اشتباهات دو طرف به بحران انجامید! نیز جملهای است که درستی یا غلطی آنرا به اقتراح مخاطبان عزیز میگذاریم.