کلید روحانی به برخی از قفل‌ها نمی‌خورد

به گزارشافکارخبر، مهم‌ترین محورهای گفت‌وگوی حجت الاسلام رسول منتجب‌نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی با خبرنگاران به شرح زیر در ادامه می‌آید:

*حزب اعتماد ملی هم با توجه به مبانی فکری و سلسله معیارهایی که دارد آماده است تا در صحنه انتخابات بدرخشد و فعالیت بیشتری داشته باشد که در همین راستا ساز و کارهای خودش را در سطح کشور و در مرکز فراهم کرده است. جلسات فصلی اعتماد ملی هر ۲ ماه یکبار برگزار می‌شود البته ممکن است در آینده جلسات خیلی زودتر و منسجم‌تر برگزار شود تا بتوانیم به وظیفه تاریخی خودمان عمل کنیم.

*شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان سابقه ۲۰ ساله در راستای هماهنگی اصلاح طلبان دارد. رسالت شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان همگرایی احزاب و نزدیکی دیدگاه‌ها در همه صحنه‌هاست.

* کمیته راهبردی رسالتش ایجاد وحدت و اجماع اصلاح‌طلبان است البته از مسیر خودش عدول کرد و در آینده مشکل آفرین می‌شد.

* تشکیل کمیته انتخابات شورای هماهنگی و برگزاری جلسات آن هر ۲ هفته یکبار است

* تصویب شده که در هر استانی کمیته انتخابات شورای هماهنگی احزاب اصلاح‌طلب از مدیران احزاب استانی تشکیل شود. بعلاوه اینکه شخصیت مؤثر استانی هم در این کمیته حاضر باشند تا کمیته انتخابات در همه استان‌ها شکل بگیرد.

*تنها کمیته انتخاباتی شورای هماهنگی کار اجرایی می‌کند و کمیته راهبردی تعطیل شد

*هنوز تعیین تکلیفی برای دفاتر و اعضای کمیته راهبردی در استان‌ها گرفته نشده است؛ کمیته انتخابات می‌تواند نامزد انتخاب کند

* شورای مشورتی ترکیبی از اغلب دبیران احزاب به اضافه چهره‌های شاخص سیاسی و بعضاً مدیریتی بوده که جمعاً ۸۰نفر است. ممکن است در میان آنها کسانی باشند که جزو کابینه دولت باشند اما قطعاً‌ به عنوان نماینده دولت حضور ندارند.

* نباید فرد یا افراد را جایگزین احزاب کنیم. ما که دم از دموکراسی، جمهوریت، اسلامیت و گسترش احزاب می‌زنیم نباید فردیت را جایگزین احزاب کنیم و این کار بسیار اشتباهی است

*ما باید به زیرمجموعه‌ بها دهیم. ما نمی‌توانیم شخصیت‌ها را جایگزین‌ احزاب و تشکل‌ها کنیم تا آنها تصمیم بگیرند.

* شخصیت‌ها و نقطه نظرها و رهنمودهایشان برای ما قابل احترام هستند اما به هیچ‌وجه شخصیت‌ها را جایگزین احزاب نخواهیم کرد. برخی تحت عنوان احزاب و تشکل‌ها مسیر انحصارطلبی و استبداد و دیکتاتوری را دنبال می‌کند این به زیان کشور است، باید به مردم بها دهیم.

* امروز عارف به دنبال وحدت و انسجام اصلاح‌طلبان است.

* «اصلاح‌طلبان اعتدالگرا» اگر خوب مدیریت کنند می توانند اکثر کرسی‌های مجلس را تصاحب کنند

*قرار نبود پارلمان اصلاحات رسانه‌ای شود

*برگزاری جلسه پارلمان اصلاحات هر هفته با حضور نماینده ۸۰ حزب و شخصیت‌های اصلاح‌طلب

*پارلمان اصلاحات با طرح سال ۸۷ نجفی متفاوت است

*اثرگذاری کارگزاران با وجود قدرت و امکانات با یک حزب متوسط عضو شورای هماهنگی، یکسان است. به عنوان یک حزب جایگاه ویژه‌ای برای کارگزاران قائل نشده‌ایم.

* اصلاح طلبان نسبت به روحانی و دولت ایشان انتقاد دارند. وقتی فردی می‌خواهد مستقل باشد جناح‌های مختلف نمی‌توانند ۱۰۰ درصد رضایت داشته باشند لذا انتقاد می‌کنند اما آیا این انتقادهایی که اصلاح‌طلبان نسبت به دولت و شخص روحانی دارند منجر به این می‌شود که جدایی و یا طلاق سیاسی نسبت به دولت صورت بگیرد بحثدیگری است؟ در این مسیر اول باید دید که طلاق دست دولت است یا دست اصلاح‌طلبان؟

* اگر دولت آقای روحانی از مسیر خواسته‌های مردم عدول و خارج شود اصلاح‌طلبان با قامتی برافراشته و فریادی بلند مسیر و راه خودشان را دنبال می‌کنند و هرگز سرنوشت خودشان را با دولت گره نزدند و نخواهند زند. دولت آقای روحانی دولتی مردمی است ولی هیچ کدام سرنوشتشان به هم گره نخورده است.

* اینکه دولت خودش در مسائل انتخاباتی و جناحی ورود پیدا کند به خصوص در دوران انتخابات قابل قبول نیست و هیچ دولتی حق دخالت در انتخابات را ندارد. دولت اگر بخواهد در انتخابات از جناحی دفاع کند و با جناح دیگر مقابله کند نمی‌تواند امین و بی‌طرف باشد.

* دولت و ماهوی دولت نه در شورای هماهنگی، مشورتی و ستادهای انتخاباتی نمی‌تواند نماینده داشته باشد و حق ورود ندارد چون مجری انتخابات است.

*آقای عارف یک اصلاح‌طلب تیر با شخصیت ارزشمند و مورد علاقه‌ عامه اصلاح‌طلبان است طبیعتاً اگر ایشان کاندیدا شود اگر شخص شاخص‌تری نباشد سر لیست خواهد بود و اگر در مجلس برای ریاست مجلس شخص شاخص‌تری نباشد حتماً ایشان صلاحیت دارد.

* آقای ناطق‌نوری، چهره اصولگرا، ریشه دار، با شخصیت‌ و مورد علاقه اصلاح‌طلبان است. اما آقای لاریجانی، ایشان که حتی ویژگی ناطق نوری را ندارد ولی اگر اصلاحات به لحاظ حمایت آقای لاریجانی از دولت برای ائتلاف به جمع‌بندی برسد(هنوز هیچ تصمیم‌گیری و جمع بندی نشده) این به معنای عدول از اصلاح‌طلبی و ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرایان نیست.

*با خارج از مجموعه اصلاح‌طلب و شخصیت‌ها امکان معامله وجود دارد

*حرف‌های کارگزاران باید در مجموعه اصلاح‌طلبان بگنجد؛ باید حرمت اصلاح طلبان را حفظ کنند

*طرح ریش سفیدی در جبهه اصلاحات اجرایی شده است

*انتقادهایی را به صورت خصوصی به دولت روحانی اعلام ‌کردیم، ضعف‌هایی داشته و دارد و بخش زیادی از مردم نسبت به دولت انتقاد دارند که البته بعضی از آنها هم وارد است.

*دوران تبلیغات دوران ارائه ایده‌ها، ایده‌آل‌ها، آرمان‌ها و چیزهایی که می‌تواند برای مردم جاذبه داشته باشد، است. وقتی فردی قصد کاندیداتوری دارد حرفی نمی‌زند که مردم نسبت به آن منزجر باشد حرف‌هایی را مطرح می کند که مردمی و خواستگاه مطالبات و نیازهای مردم باشند.

*رئیس‌جمهور در دوران ۴ ساله ریاست جمهوریش ممکن است حتی نتوانسته باشد ۵۰ درصد از شعارهایش را محقق کرده باشد.

*وعده‌هایی که در تبلیغات انتخابات مطرح می‌شود، نباید انتظار داشته باشیم که صددرصد محقق شود اگر این گونه باشد دیگر معنای تبلیغاتی پیدا نمی‌کند به عنوان مثال اگر از آقای روحانی بپرسند که فلان چیز چه می‌شود و بگوید نمی‌توانم که نمی‌تواند رای بیاورد البته نباید دروغ بگویند و بلندپروازی داشته باشند.

*آقای روحانی فکر می‌کرد می‌تواند با آن کلید مشکلات را حل کند ولی وقتی در عمل وارد شد دید که آن کلید برخی قفل‌ها را باز می‌کند و برخی قفل‌ها زنگ زده یا کلید به آن نمی‌خورد.

* معتقدم بعد از حل مذاکرات، دولت باید به بهره‌برداری صحیح از فضایی که به وجود آمده و به نفع مردم و کشور است، بپردازد به عنوان مثال اگر امروز رفت و آمدی می‌شود و مبادلات وسرمایه‌گذاری صورت بگیرد باید خیلی سنجیده و دقیق باشد و دچار شتابزدگی نشویم.

*امروز اگر بعد از ۱۰ها سال شاهد این هستیم که ۴ نفر از مسئولان کشورهای اروپایی به ایران می‌آیند نباید شتابزده عمل کنیم که نتایج منفی برای نظام در برخواهد داشت. آقای روحانی که آدم اندیشمند و معتدلی است انتظار می‌رود که به هیچ وجه تصمیم عجولانه و غیرکارشناسی نگیرد.

*قطعا رفع تحریم‌ها در رفع مشکلات کشور موثر است اما این نیست که همه مشکلات کشور نیاز به رفع تحریم‌هاست.

* طرح راه‌اندازی مرکز تولید فکر و اندیشه را به روحانی دادم چون امروز به نیروهایی متفکر، اندیشمند از جناح‌های مختلف نیاز داریم

* از دوستان در جناح‌های مختلف تقاضا می‌کنم که دولت را کمک کنند، دولت که عقل‌کل نیست کما اینکه هیچ کدام از مسئولان عقل‌کل نیستند و هر کدام عقل محدودی داریم.

*امروز نظام در خصوص مذاکرات تصمیمش را گرفته و عمل کرده و ما باید کمک کنیم تا نظام کمتر هزینه بپردازد. فرصت را نباید از دست بدهیم و فرصت‌سوزی کنیم. ما در فرصت‌سوزی‌ها تخصصی داریم.

*اگر به جایی برسیم که آمریکا بگوید که نسبت به گذشته می‌خواهد جبران کند و دیگر به دنبال تعرض به ایران نیست ما بگوییم که قصد جنگ داریم!

*خوی استبدادی آمریکا مانع نزدیکی و رفاقت ما با آنها است اما اگر بر فرض محال آمد و آدم شد ما می‌توانیم رابطه داشته باشیم. قرآن کریم هم می‌فرماید اگر در جنگ دشمن شما که اسلحه دارد اسلحه را زمین گذاشت و گفت می‌خواهیم صلح کنید شما هم بپذیر و با آن مذاکره کنید.

*امروز آمریکا و انگلیس و کشورهایی که دستشان در خون عزیزان ما است و این همه جنایت کردند به این نتیجه رسیدند که با جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور مقتدر با آن مذاکره و مسائل را حل کنند ما نمی‌توانیم بگوییم می‌خواهیم با شما بجنگیم.

*تغییر مواضع در خصوص تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را نه قبول داریم و نه می پذیرم

*قبول دارم که بعضی از افراد عدول کردند و دیگاهشان تغییر کرده است. آمریکا چه با ما مذاکره بکند و چه نکند شیطان بزرگ است و درصدد سیطره قدرت خود شده و می‌خواهد آقایی برجهان بکند.

*آمریکا همان آمریکاست و هیچ تغییری در آن حاصل نشده است چه کارتر، ریگان، بوش و اوباما باشد.

*آقای ظریف در همان حالی که با کری مذاکره می‌کند باید بداند که این همان وزیر خارجه‌ای است که اگر دستش برسد تشنه خون همه ما است و کشور ما را یک لقمه می‌کند و همه را می‌بلعد.

*زمانی خود ما با مذاکره کردن مخالف بودیم. در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی، عطاالله مهاجرانی در مجلس گفت ما راهی جز مذاکره با آمریکا نداریم، همه اعتراض و مخالفت خودمان را با صدای بلند اعلام کردیم. مذاکره در آن زمان خیلی قبیح بود ولی امروز مسئولین به جایی رسیدند که چند سال است کنار هم می‌نشینند و مذاکره می‌کنند.

*اولین باری که یکی از اعضای کارگزاران مطرح کرده بود که لیبرال دموکرات هستیم من گفتم واژه‌هایی که مفهومش مشخص نیست، کش‌دار است و معانی مختلفی دارد را به کار نمی‌برم و حاضرم نیستم خودم را منتسب به این واژه‌ها کنم.

*یک سیاسی خط امامی هستم، وقتی می‌گوییم خط امامی امام، ‌خطش و جریانش مشخص است و رهبر ما امروز ادامه دهنده همان راه است ولی می‌گوییم لیبرال اول باید تعریف لیبرال را بدانیم؟ با معنی دموکرات آشنا باشیم و بعد بگوییم لیبرال دموکرات هستیم. این نوع را نمی‌پسندم و مواضع اصلاح طلبان نیست چند نفر از دوستان ما از کارگزاران این واژه‌ها را به کار می‌برند که مورد انتقاد خود اعضای حزب همه قرار می‌گیرند.

* معتقدم که هاشمی، منتقدانش و حامیانش تغییر و در جایگاه های خود همه تجدید نظر کردند و عوض شده‌اند و به تناسب شرایط که بوجود آمده مواضع جدیدی گرفته‌اند. نمی‌شود گفت فقط منتقدین عوض شده اند بلکه مواضع آقای هاشمی در گذشته تا الان خیلی متفاوت است.

*من نشنیدم که امام(ره) مخالف شعار مرگ بر آمریکا باشد، آقای هاشمی کذاب نیست شاید برداشتش اشتباه بود.

* آقای میرولد را آقای رحمانی فضلی به عنوان معاون سیاسی منصوب کرد ولی میرولد بعداز مدتی استعفا کرد و رفت. آقای میرولد به من گفت به دلیل اینکه در آنجا نفوذی نداشته و کاره ای نبوده استعفا کرده است.

*وقتی وزیر کشور معاون سیاسی ندارد مثل کسی است که دست راست ندارد ما بارها خواستار انتخاب معاون سیاسی شدیم. دیدیم که بین رئیس‌جمهور و وزیر کشور اختلاف نظر است وزیر کشور کسانی را می‌خواهد انتخاب کند که با سخنان رئیس‌جمهور با مردم منطبق نبود.

* اگر روحانی به دنبال مدیریت و جهت دادن به انتخابات باشد، خلاف قانون است.

* هیچ ارزیابی از بازگشت حجج‌الاسلام محتشمی پور، موسوی خوئینی‌ها و عبدالله نوری برای انتخابات ندارم. هر کدامشان یک شخصیت سیاسی هستند که شعاع تاثیرگذاری در جامعه دارد. هیچ کدام قصد نمایندگی مجلس ندارد و در شورای مشورتی هم حاضر نیستند.

*هنوز برای کاندیداتوری تصمیم نگرفته‌ام با توجه به فضای پیش آمده امروز باید کشور را به دست جوانان سپرد ولی اینکه شرایط آینده چه اتخاذ می کند باید منتظر ماند و دید.

* اعتداگرایی یک گفتمان، اندیشه و تفکر نیست بلکه یک روش و شیوه است. اما اینکه بگوییم اصلاح طلبی، اصولگرایی و اعتدال گرایی هر کدام یک گفتمان هستند معنی آن این است که اصولگرایان و اصلاح طلبان بی‌اعتدال هستند و از اعتدال خارج شده‌اند و تنها گفتمان جدید راه اعتدال را دنبال می‌کند. این خودش مفهوم نامطلوبی را دارد. در دوره اول مجلس سال ۶۱ اعتدال را خودم مطرح کردم.

* امروز اصولگرایان و اصلاح طلبان باید به مسیر اصلی خودشان برگردند و با حفظ موضع و اندیشه سیاسی که دارند راه اعتدال را دنبال کنند.

*کسی نمی‌تواند و نباید ادعای آقازاده‌سالاری و تبار سالاری کند؛ اینکه چون من در انقلاب بودم بچه های من هم در سیاست شرکت و سهم داشته باشند امر معقولی نیست.

*ریش سفید یک جناح باید پدری کند و نباید به دنبال رفتار مستبدانه باشد بلکه باید میدان و مشورت دهد؛ بین ریش سفیدی و تحکم کردن و دخالت کردن در انتخابات فرق است.