او البته در صحبت‌های خود این معنا را نیز مورد اشاره قرار داده است که «باید از نفوذ غرب نگران بود از نفوذ شرق هم باید نگرانی داشت. البته استقلال به معنای قطع ارتباط با دیگر کشورها نیست، زیرا ارتباط و تعامل با نظام بین‌الملل با حفظ اصول و رعایت عزت می‌تواند در راستای منافع ملی باشد»

 

 

*تقلیل معنای نفوذ به کلمات و جملاتی اینچنینی و معرفی «ابلیس» بعنوان نفوذی اصلی! سبب گمراهی طیفی می‌شود و مصداقی از به خرج ندادن تقوای جمعی است.

همچنین اگرچه «نفس» در ماجرای نفوذ نقشی مهم را بر عهده دارد اما مشکل اصلی دیگری در این میان وجود دارد و آن اختراعات شخصی نفوذی‌ها و ادراکات غلطی است که سبب پیشبرد پروژه نفوذ می‌شود.

مثلاً اینکه جریانی در داخل ایران معتقد به کرنش ذلیلانه در مقابل آمریکاست و یا جریان دیگری معتقد به ولایت مطلقه فقیه نیست و برای نبود دولت لیبرال در ایران صراحتاً ابراز تأسف می‌کند؛ جملگی در حیطه اختراعات شخصی جای می‌گیرند و در حیطه کلاس‌های تخصصی ابلیس هم حتی شاید نمی‌گنجند.

و ایضاً بایستی در نظر داشت که این اعتقادات و خط مشی‌ها که به برخی حرکات جمعی و وقوع فتنه نیز منجر شده‌اند؛ تماماً خدمت بی‌جیره و مواجب به پروژه نفوذ است و جالب آنکه کمتر ردّ پایی در میانه‌ی این تفکرات از دشمن و نقشه‌های وی دیده می‌شود.

فی‌الواقع ما در حال صحبت بر روی مسئله‌ای هستیم که اگرچه در حیطه هشدارهای پیرامون نفوذ مطرح می‌شود اما ایجاد آن حتی در رده توانایی‌های دشمن هم نیست و صرفاً یک آرزوی کاملاً مطلوب برای دشمن تلقی می‌شود که البته گویا در مقاطعی نیز جامعه عمل به خود پوشیده است.

بدیهیست که فهم صحیح از مسئله نفوذ و تلاش برای رسیدن به دیدگاه صحیح در این رابطه نیز، مؤلفه‌ای است که سبب مصون‌سازی تفکرات طیف‌های مختلف سیاسی می‌شود.

گفتنیست، عبدالله نوری پس از فتنه سال 88 بر اقناع چیزی به نام جنبش سبز در عملکرد اصلاح‌طلبان نیز تأکید داشته است.

او مدتی قبل هم طی سخنانی گفته بود:‌اینکه اصلاح‌طلبان نخواهند سرمایه سیاسی‌شان را پشت سر آقای روحانی جمع بکنند، حرف غلطی نیست!