سرلشگر پاسدار سید یحیی رحیم صفوی از پرورش یافته‌گان مکتب علمی و اخلاقی زنده یاد سید علی اکبر پرورش به شمار می‌رود.

وی در ادوار پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از خرمن دانش و معرفت آن بزرگ خوشه‌ها چیده و خاطراتی بدیع از وی در ذهن دارد. در گفت‌وشنودی که پیش روی دارید، شمه‌ای از این خاطرات بیان شده اند.

 

*جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با آقای پرورش آشنا شدید و چه خصالی را در شخصیت وی برجسته دیدید؟

بخشی از آشنایی بنده با این استاد عالی‌مقام، به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌گردد. در آن دوره بنده در اصفهان دوران دبیرستان را می‌گذراندم و با سخنرانی‌های او در کانون توحید و جاهای دیگر مانوس بودم، ولی قسمت اعظم آشنایی بنده با این شخصیت مؤمن، انقلابی، شجاع، خردمند و متقی، به ماه‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در اصفهان و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران و در دوران مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و سال‌های دفاع مقدس و پس از سال‌های جنگ تحمیلی مربوط می‌شود.

به نقش آقای پرورش در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره بفرمایید؟ وی تا چه حد در بالا گرفتن حرکت‌های انقلابی در اصفهان و نیز صیانت از آن در ماه‌های اولیه پس از پیروزی، نقش داشتند؟

در اصفهان، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل کمیته دفاع شهری و بعد هم تأسیس سپاه پاسداران، همین کافی است که اشاره کنم مرحوم آقای پرورش مربی اغلب جوانان انقلابی بود که مبارزه با محور عقلانیت را محور کار خود قرار داده بودند.

انقلاب اسلامی ایران با همه انقلاب‌های دنیا متفاوت است و بزرگ‌ترین وجه ممیزه آن از سایر انقلاب‌ها، وجه آرمان‌گرایانه و ایدئولوژیک و نیز مردمی بودن آن است. نکته برجسته در انقلاب اسلامی این است که تا پیروزی انقلاب به یمن درایت و هوشمندی رهبران انقلاب، به‌ویژه حضرت امام تعداد شهدا بسیار کم بود و انقلابیونی چون مرحوم آقای پرورش در این قضیه نقش برجسته‌ای داشتند که انقلاب با حداقل خسارت و آسیب به پیروزی برسد. مرحوم آقای پرورش در تدوین قانون اساسی و اصل 150 آن که مربوط به تشکیل سپاه پاسداران می‌شد، نقش محوری داشت. بنی‌صدر و طیف‌های لیبرال و ملی‌گرا با تشکیل سپاه به‌طور جدی مخالف بودند و می‌گفتند: ارتش هست و نیازی به تشکیل سپاه نیست!این بحث‌ها به شکل مفصل در صورت مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی آمده است. مرحوم آقای پرورش خودش دوره سربازی را، به عنوان افسر وظیفه در رژیم سابق در ژاندارمری گذرانده بود و سابقه کار با اسلحه را با مبارزان مسلح قبل از پیروزی انقلاب داشت، لذا ضرورت تأسیس سپاه را که باید از دستاوردهای انقلاب اسلامی دفاع می‌کرد، به‌درستی می‌شناخت و بنابراین دفاع منطقی و بسیار هوشمندانه‌ای از این اصل کرد و به اصطلاح «سنگ تمام» گذاشت.

همان‌طور که اشاره کردم مرحوم آقای پرورش در کنار کارهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی قبل از انقلاب، با گروه‌های مسلحِ مجاهد و حزب‌اللهی که بر ضد رژیم شاه مبارزه می‌کردند، نقش فعال داشت. دو برادر بنده سید سلمان صفوی و سید مصطفی صفوی به همراه عده دیگری از جوانان انقلابی، گروه مسلح توحیدی صف را تشکیل دادند و سلاح و مواد انفجاری در اختیار داشتند که اگر در دوران شاه دستگیر می‌شدند، قطعاً اعدام می‌شدند! مرحوم آقای پرورش در تهیه و تدارک این سلاح و مهمات به این جوانان کمک می‌کرد و با کسانی که قصد جهاد مسلحانه داشتند جلسات مخفی می‌گذاشت و این روحیه را داشت که در کنار کارهای عادی جلسات مخفی سیاسی، انقلابی و جهادی را هم سازماندهی و مدیریت کند.

*طبعا دوران دفاع مقدس نیز دشواری های خودش را داشته است. نقش آقای پرورش را در مدد رسانی به رزمندگان وتلاش برای کاستن از این دشواری ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

ایشان در دوران جنگ هم از هیچ حمایتی دریغ نکرد. بنی‌صدر حاضر نبود به سپاه پاسداران و بسیجیان اسلحه بدهد و مثلاً سلاح‌هایی مثل آر.پی.جی را که در آن مقطع بسیار برای ما مهم بود، در اختیارمان قرار نمی‌داد! از جمله افرادی که در آن مقطع به‌شدت از تجهیز سپاه پاسداران حمایت می‌کردند، مقام معظم رهبری و مرحوم آقای پرورش بودند و اولین محموله آر.پی.جی هفتی که خریداری و تحویل سپاه پاسداران شد، به همت این دو بزرگوار بود که آن را دو قسمت کردند. یک قسمت را به سپاه و یک قسمت را به ارتش دادند. یادم هست در اوایل شروع جنگ تحمیلی در خوزستان عراقی‌ها تا نزدیکی‌ اهواز آمده بودند، ولی ما به اندازه انگشتان یک دست هم آر.پی.جی 7 نداشتیم. پاسدارها و بسیجی‌ها شب‌ها می‌رفتند و خود را به تانک‌های دشمن هم می‌رساندند، اما وسیله‌ای نداشتند که آنها را منهدم کنند و صبح با عصبانیت پیش من می‌آمدند و ژـ3های خود را روی زمین می‌کوبیدند و به من که فرمانده عملیات بودم می‌گفتند با این اسلحه که نمی‌شود تانک را منهدم کرد. بنابراین تجهیز شدن به آر.پی.جی در آن برهه بسیار مهم بود و مرحوم آقای پرورش در تدارک اسلحه برای بسیج و سپاه، نقش بسیار مهمی داشت. قابل ذکر است که ایشان در جهاد سازندگی هم نقش محوری داشت.   

 

*آقای پرورش در شورای عالی دفاع هم عضویت داشتند. در این مسند، به چه اموری توجه داشتند و چگونه جریان جنگ و نیروهای خودی را کمک می کردند؟

بنی‌صدر در سال 1358 به عنوان اولین رئیس‌جمهور ایران برگزیده شد و حضرت امام حکم فرماندهی کل قوا را در اسفند آن سال به او دادند. هنگامی که جنگ شروع شد، هفت ماه از ریاست جمهوری او می‌گذشت. جنگ که شروع شد، دو تفکر مختلف در مورد اداره جنگ وجود داشت که به دو خط سیاسی مربوط می‌شد. یکی از آن دو خط به سردمداری بنی‌صدر، در پی کنار آمدن با امریکا و خط سازش بود. بنی‌صدر اعتقاد داشت که ما قادر نیستیم عراقی‌ها را از خاک خود بیرون کنیم و باید از طریق مذاکرات و گفت‌وگوهای سیاسی به راه‌حل دست یابیم. خط دیگر، خط امام بود که معتقد به مقاومت و پایداری و مقابله شجاعانه تا پای جان بود. آن‌طور که یادم مانده است سه نفر به‌طور شاخص در برابر تفکر بنی‌صدر ایستادند و اعلام کردند: ملت ما ظرفیت مقابله با دشمن را دارد و می‌تواند تحت لوای پرچم امام و با تکیه بر فرهنگ شهادت و جهاد فی سبیل‌الله موفق شود. مقام معظم رهبری که در آن زمان به اتفاق شهید چمران نمایندگان حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند و شهید منتظری و مرحوم آقای پرورش به عنوان نمایندگان مجلس شورای اسلامی در شورای عالی دفاع حضور داشتند، با همه اعتقاد و ایمان خود از این خط دفاع می‌کردند و سخت بر این موضع پای می‌فشردند که با جهاد، می‌توان عراقی‌ها را از کشور بیرون راند.

*از نقش مرحوم آقای پرورش در شکست حصر آبادان چه خاطره‌ای دارید؟با عنایت به اینکه ایشان در آن دوره درجریان ذیز مسائل دفاع مقدس بودند وبه نفع نیروهای مخلص جنگ فعالیت می کردند؟

آن روزها بنده فرمانده عملیات جنوب بودم و طرح شکستن حصر آبادان را تهیه کردیم و به شورای عالی دفاع که در پایگاه شکاری دزفول تشکیل جلسه داده بود، بردیم. در آن جلسه بنی‌صدر به عنوان رئیس‌جمهور، شهید فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش، مرحوم ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش، شهید فکوری فرمانده نیروی هوایی و وزیر دفاع، آقای هاشمی رفسنجانی، مقام معظم رهبری، شهید چمران و شهید محمد منتظری حضور داشتند. قبل از رفتن، مرحوم آقای پرورش با یک کیف بزرگ آمد. پرسیدم: «این چیست؟» جواب داد: «این را از تهران برای شما هدیه آورده‌ام، ولی نمی‌دانم داخل آن چیست!» کیف را باز کردم و دیدم موشک دراگون است! دراگون نوعی موشک ضد تانک بود. اوایل جنگ بود و خود این موشک دراگون و همین‌طور دوربینی که در آن وجود داشت، سئوال بزرگی بود. نمی‌دانم این را از کجا پیدا کرده یا چه کسی به او داده بود؟ در هر حال این موشک را به ما هدیه داد و به جلسه شورای عالی دفاع رفتیم و در آنجا بود که طرح شکستن حصر آبادان با کمک مقام معظم رهبری و مرحوم آقای پرورش تصویب شد. بنی‌صدر مخالف بود و استدلال‌هایی هم برای علت مخالفتش آورد که کسی قبول نکرد. مرحوم آقای ظهیرنژاد یا که فرمانده نیروی زمینی بود، می‌گفت: این طرح متعلق به سپاه است و باید با لشکر 77 خراسان که مسئول منطقه است هماهنگ و بعد اجرا شود، ولی به هر حال این طرح تصویب شد و پس از فرار بنی‌صدر، در 5 مهر سال 1360 با همبستگی ارتش اجرا و منجر به شکستن حصر آبادان و آزادسازی این منطقه شد. غرض اینکه مقام معظم رهبری و مرحوم پرورش بسیار مقاومت کردند و در برابر خط بنی‌صدر ایستادند و موجب شدند این طرح تصویب شود و با هماهنگی سپاه پاسداران و لشکر خراسان و به فضل الهی، اولین پیروزی بزرگ ما که شکستن حصر آبادان بود به دست آید.

*ویژگی‌های برجسته اخلاقی و شخصیتی مرحوم آقای پرورش چه بودند و این ویژگی‌ها در تصمیم‌گیری‌های کلان او چه تأثیری داشتند؟

مرحوم آقای پرورش از خرد سیاسی، عقلانیت و دوراندیشی بسیار بالایی برخوردار بود که ریشه در مبانی اعتقادی عمیق و اصیل ایشان داشت. ایشان در تفسیر قرآن و معارف اسلامی که تدریس می‌کرد، روحیه انقلابی را می‌دمید و مخاطبان جوان خود را به مبارزه و پایداری دعوت می‌کرد، اما این آموزش‌ها همواره همراه با عقلانیت، دوراندیشی و احتیاط بود و به هیچ‌وجه دست به اقدامات رادیکال و همراه با تندروی نمی‌زد. به همین دلیل هم همواره با کمترین خسارت بیشترین نتایج را به دست می‌آورد.

*یکی از فرازهای زندگی وی پس از انقلاب، نقش‌آفرینی در تشکیل شورای سپاه پاسداران در اصفهان است. شنیدن شرح این ماجر از زبان شما، در این مقام مغتنم است؟

مرحوم آقای پرورش در تشکیل کمیته دفاع شهری در خیابان کمال اسماعیل اصفهان که بعد به تشکیل سپاه اصفهان انجامید، نقش محوری داشت. عده‌ای از جوانان انقلابی اصفهان در روز 22 بهمن ساواک اصفهان را تسخیر کردند و کمیته دفاع شهری را تشکیل دادند. سه چهار ماه که گذشت، عده‌ای از تهران آمدند تا این کمیته را به سپاه پاسداران تبدیل کنند و مرحوم آقای پرورش در تعیین شورای سپاه اصفهان پررنگ‌ترین نقش را داشت. وی حجت‌الاسلام و المسلمین سالک را به عنوان فرمانده سپاه، بنده را به عنوان فرمانده عملیات سپاه، شهید مهندس حبیب خلیفه‌سلطانی را به عنوان مسئول آموزش سپاه، آقای حسین رضایی را به عنوان مسئول واحد تبلیغات، حاج‌آقای ابطحی را به عنوان مسئول امور مالی و آقای ناصر مددیان را به عنوان مسئول تدارکات معرفی کرد. آقایی هم که بعدها مشکلاتی را آفرید و به همین دلیل تمایل ندارم اسمش را ببرم، هم مسئول اطلاعات شد. مرحوم آقای پرورش و اولین استاندار اصفهان، مرحوم واعظی این اعضا را تأیید کردند و همین شورا بعداً شورای سپاه پاسداران اصفهان شد. این شورا انصافاً از افرادی تشکیل شده بود که عمیقاً به خط امام ایمان داشتند و دارای بینش سیاسی بالایی بودند. به همین دلیل هم سپاه پاسداران اصفهان یکی از مستحکم‌ترین سپاه‌ها بود. مرحوم آقای پرورش دائماً به این سپاه سر می‌زد و محور حمایت‌های مادی و معنوی از آن بود.

*رابطه مرحوم آقای پرورش و شهید آیت الله بهشتی یک رابطه قدیمی و طولانی بود. شما در این زمینه، چه اطلاعات و خاطراتی دارید؟

یادم هست هر وقت شهید بهشتی به اصفهان می‌آمدند و به منزلشان در خیابان شاپور آن موقع می‌رفتند، من و آقای پرورش در آنجا خدمتشان می‌رفتیم. در زمانی هم که در دانشگاه تبریز دانشجو بودم، گاهی که به تهران می‌آمدم و می‌خواستم با شهید بهشتی ملاقات کنم، از طریق مرحوم پرورش وقت می‌گرفتم. احساسم این بود که رابطه بسیار صمیمی و نزدیکی بین این دو بزرگوار برقرار بود. در سال 1359 هم که در جنگ کردستان در آن منطقه مشکلاتی داشتیم و قاضی و دادگاهی هم نداشتیم که مسائل و مشکلات قضایی را به‌وسیله آنها حل کنیم، باز از طریق مرحوم آقای پرورش خدمت آیت‌الله بهشتی می‌رفتیم که در آن مقطع رئیس دیوان عالی کشور بودند. در آن دوره هنوز قوه قضائیه وجود نداشت.

خاطره‌ای هم در باره آیت‌الله بهشتی یادم آمد که بد نیست در اینجا ذکر کنم. قبل از انقلاب از دانشگاه تبریز آمده بودم و زنگ زدم که خدمتشان بروم. گفت: از ساعت یازده تا یازده و نیم به منزل بیایید. منزل وی در شمال تهران بود و تا برسم ده دقیقه دیر شد!ّ خودشان در را باز کردند. آن قامت بلند و چهره نورانی را هرگز از یاد نمی‌برم. فرمودند: «جناب آقای صفوی! ده دقیقه دیر آمدید. اگر مشکلتان در ظرف 20 دقیقه حل می‌شود، بفرمایید!» گفتم: «چشم، سعی می‌کنم در 20 دقیقه باقی‌مانده عرضم را تمام کنم» و رفتم داخل و گفتم: «آقا! ما یک عده از دانشجویان دانشگاه تبریز هستیم که می‌خواهیم دست به مبارزات مسلحانه بزنیم، آیا شما اجازه می‌دهید؟» جواب دادند: «تا مرحله جمع‌آوری سلاح و مهمات و آمادگی برای هر نوع عملیات نظامی و انفجار و همه مهارت‌های رزمی و نظامی مجاز هستید، ولی اگر خواستید عمیلات کنید باید با مجوز آیت‌الله خمینی باشد» عرض کردم: «آقا! ما که به ایشان دسترسی نداریم.» فرمودند: «من دسترسی دارم، بیایید و از من بپرسید» و این‌طور با قاطعیت و شفافیت گفت: هر نوع آمادگی رزمی، نظامی، تأمین و تدارک اسلحه مجاز است، ولی برای انجام عملیات باید امام دستور بدهند. بعد پیش مرحوم مهندس بازرگان رفتم که یک شرکت مهندسی در خیابان آزادی (شاهرضای آن موقع) داشتند و همین را از ایشان پرسیدم. گفتند: «این چه فکر خامی است؟ تدارک اسلحه و مهمات برای چه؟ بروید معلم شوید و خوب تدریس کنید. هر وقت توانستید یک کلاس را درست اداره کنید، بیایید تا به شما بگویم چه کار کنید!»

این قضیه مربوط به سال 1356 است. یک نوع تفکر مثل تفکر مرحوم  بهشتی است که در پی آمادگی برای مقاومت و پایداری و یک نوع تفکر مربوط به مرحوم بازرگان است که اساساً مقاومت در دستور کارش نیست. مرحوم آقای پرورش هم همین‌گونه بود و در کنار آموزش‌های دینی و عقیدتی، معتقد به تجهیز رزمی و نظامی و آمادگی برای نبرد مسلحانه با رژیم شاهنشاهی و سرنگونی آن بود. مرحوم آقای بازرگان مرد متدین و مؤمنی بود، ولی اساساً به مبارزه مسلحانه اعتقاد نداشت و تصور می‌کرد با این دشمنان غدّار می‌توان فقط با گفتگو به نتیجه رسید، در حالی که حکایت کشورهای تحت ستم و استکبار جهانی حکایت گرگ و بره است.

*به نقش وی در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی هم اشاره‌ای کنید؟

مرحوم آقای پرورش، شاید جوان‌ترین عضو آن مجلس بود که با اطلاعات دینی و سیاسی وسیع و با پایبندی عمیق به ولایت فقیه در آنجا حضور یافت و در برابر لیبرال‌ها و ملی‌گراها و مخصوصاً بنی‌صدر که به‌شدت با تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی مخالف بودند، در کنار شخصیت‌هایی چون شهید آیت‌الله دکتر بهشتی و مرحوم آقای آیت به دفاع از این اصل پرداخت و در به تصویب رساندن این طرح نقش مهمی داشت. ایشان بعدها در عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری هم نقش برجسته‌ای داشت.

*از سابقه ارتباط ایشان با مقام معظم رهبری چه می‌دانید؟

مقام معظم رهبری نماینده مردم تهران در مجلس و نیز نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند. ایشان و مرحوم آقای پرورش در مجلس برای حمایت از رزمندگان، پاسداران، بسیجیان و حمایت از خط امام با یکدیگر همکاری‌های ارزشمندی داشتند. این بخش از تعامل این دوبزرگوار را ،من خودم شاهد بودم ودرپاسخ به سوالات قبلی هم به آن اشاراتی کردم.

*شاید بتوان برجسته‌ترین نقش مرحوم آقای پرورش را نقش معلمی ایشان دانست. از نقش‌آفرینی ایشان در این جایگاه برایمان بگویید؟

نقش عرفانی و معنوی مرحوم آقای پرورش، به‌ خصوص در مقام معلمی و در جایگاه تعامل با نسل جوان،کم‌نظیر بود. این‌گونه ویژگی‌ها را معمولاً نمی‌توان درست توصیف کرد. ایشان یک انسان واقعاً مخلص و متهجد بود. تفاسیر قرآنی ایشان همراه با احادیث و روایاتی که بیان می‌کرد، بسیار بدیع و تازه بودند. هرگز در طول عمر شریفشان نشانه‌ای از تکبر و غرور در ایشان ندیدم. ایشان مبانی عرفان اسلامی را عمیقاً می‌شناخت و همان‌ها را هم در کردار و گفتار رعایت می‌کرد. نورانیت خاصی در صورت و سیرت آن بزرگوار وجود داشت و بنده افتخار می‌کنم با اینکه ایشان معلمم بودند و اگر هم توانستیم در انقلاب یا در دوران جنگ خدمتی کنیم، حاصل آموزش‌ها و زحمات ایشان است. مرحوم آقای پرورش نفوذ معنوی فوق‌العاده و گسترده‌ای داشت. بنده در تهران هم که بودم، گاهی خدمت ایشان می‌رسیدم و در باره مسائل سیاسی دوره جنگ و پس از آن با ایشان صحبت می‌کردم. ایشان آینده‌نگری و اخلاص عجیبی داشت و به همین دلیل با آن قلب نورانی خود می‌توانست بعضی از رویدادها را پیش‌بینی کند. رحمت الله علیه.