دیکتاتوری خیابانی چیست؟

 

اما در میان تمام این واژه آنچه که به خوبی آشکار است وجود نارضایتی از شرایط موجود است و اغلب درخواست از مردم برای حمایت ‏از جریان یا حزبی خاص برای رسیدن به قدرت و تعویض حکومت یا حتی حاکمیت موجود است.‏

 

 

لازم به ذکر است که همواره این نوع اعتراضات مردمی در ظاهر در 2 گونه از جامعه شکل می گیرد، این جوامع یا دارای حکومتی ‏عاری از دموکراسی هستند که مردم برای رسیدن به دموکراسی و نقش خود در کشورشان تلاش می کنند که دلایل شکل گیری ‏اینگونه اعتراضات به خوبی مشخص بوده و تفسیر آن توضیح واضحات است.‏

 

اما در حالتی دیگر حضور معترضان در کف خیابان تنها به دلیل کنار گذاشته شدن جریان، حزب یا فردی از قدرت بوده و هدف تظاهرات ‏کنندگان رفع ظلم یا برقراری دموکراسی نیست و به یقین گزاره های دیکتاتوری خیابانی و کودتای مخملین به اینگونه جوامع نزدیک ‏تر از جوامع حالت نخست است که مقصود این گزارش اشاره به چنین اعتراضات و در چنین جوامعی است. ‏

 

هرچند این مسئله تا حدی به رفتار فرد حاکم بر آن حکومت نیز بستگی دارد؛ اغلب اشتباهات (شاید حتی کوچک و ناچیز) فرد حاکم بر ‏رأس حکومت می تواند بهانه را به دست مخالفان و قدرت طلبان داده تا به وسیله آنها بزرگ نمایی شود و بتوان از آن برای اقناع افکار ‏عمومی برای دست زدن به حرکتی نامشروع و قلدر مآبانه استفاده کرد اما نباید از این مسئله نیز غافل ماند که آمار سازی ها و راست ‏جلوه دادن دروغ ها تأثیر بسیار فراتری برای جذب افکار عمومی دارد.‏

 

از سوی دیگر معمولا در این اعتراضات مسائلی نظیر اقتدارگرایی، فقدان چرخش نخبگان، ناکارآمدی در حل مشکلات عمومی و عدم ‏مقبولیت حکومت وقت از سوی معترضان مطرح است که و به ویژه رهبران اپوزوسیون در جریان اعتراضات از آنان برای رسیدن به ‏نتایج مطلوب خود و همراه سازی طبقه نخبگانی جامعه استفاده می کنند.‏

 

برای نمونه زمانی که نتیجه تظاهرات ضد دولتی در مصر پس از انقلاب و دستیابی به حکومت مردم سالار را بررسی می کنیم شاهد به ‏قدرت رسیدن ژنرال عبد الفتاح السیسی وابسته به ارتش و از نظر فکری وابسته به جریان قدرت مصر پیش از مرسی خواهیم بود؛ آن ‏هم در زمانی که تنها یک سال از دوران حکومت رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم می گذشت و در حکومت یکساله خود پس از ‏انقلاب متهم به ناکار آمدی در حل مشکلات از سوی اپوزوسیون مصر شد.‏

 

ضمن اینکه جریان از قدرت کنار رفته و نزدیک به حسنی مبارک در مصر برای مقبولیت خود و جذب افکار عمومی ضد مرسی از آمار ‏سازی ها با عنوان جنبش تمرد و اعلام ثبت نام 15 هزار نفری از مردم در این جنبش خبر دادند که خود تأثیر به سزایی در افزایش ‏مخالفان مرسی در مصر داشت.‏

 

همچنین با مشاهده اعتراضات خیابانی گل رز در گرجستان شاهد وجود حکومت مردم سالار در این کشور هستیم؛ اعتراضاتی که نتیجه ‏آن تنها قدرت طلبی جریان مغلوب در یک سوی انتخابات با استفاده از ادعای واهی تقلب بود.‏

 

اعترضاتی که بر سر انتخابات پارلمانی گرجستان شکل گرفت و مهمترین دلیل آن عدم موفقیت ائتلاف تروئیکای گرجستان به رهبری ‏زوراب ژوانیا رئیس قبلی پارلمان شکل گرفت و در این میان به ریاست جمهوری ساکاشویلی یکی دیگر از رهبران این ائتلاف و به ‏قدرت رسیدن دوباره این ائتلاف در پارلمان منجر شد.‏

 

جالبتر آنکه در گرجستان نیز همانند مصر برای جذب افکار عمومی و اثبات تقلب نیز از آمار سازی های استفاده شد؛ در جریان این ‏اعتراضات میخیل ساکاشویلی ادعا کرد که در این انتخابات‌ها پیروز شده‌است؛ ادعایی که برای اثبات آن از نظرسنجی‌های مستقل کمک ‏گرفته شد و ساکاشویلی و اپوزیسیون متحد از مردم گرجستان دعوت کردند تا در تظاهراتی علیه دولت شواردنادزه شرکت کنند و به ‏نافرمانی مدنی علیه مقامات بپردازند.‏

 

نمونه دیگر از این دست حرکت های سیاسی در اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در ایران صورت گرفت که تنها هدف ‏آن تلاش برای به قدرت رسیدن جریانی بود که پس از مدتها در رأس قدرت بودن تنها برای چهار سال از قدرت کنار گذاشته شده ‏بودند.‏

 

از مهمترین رهبران این اعتراضات می توان به میر حسین موسوی به عنوان نماینده جریان سیاسی چپ و کنار گذاشته شده از قدرت ‏در انتخابات، علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان شخصی که 8 سال در رأس قدرت دولت ایران بود و در انتخابات سال 84 برای ‏بازپس گیری قدرت مغلوب شد و سیدمحمد خاتمی به عنوان یکی دیگر از افرادی که 8 سال ریاست جمهوری این کشور را در دست ‏داشته و در این 4 سال از قدرت به صورت تمام و کمال کنار گذاشته شده بودند، نام برد.‏

 

از سوی دیگر در این 4 سال از هیچ یک از افراد و احزابی که در این 16 سال قدرت را در دست داشتند نظیر جبهه مشارکت، سازمان ‏مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب کارگزاران سازندگی که به طور جدی تری در 16 سال دولت سازندگی و اصلاحات حضور داشتند ‏استفاده نشد و این مهمترین عامل برای آنها شد که دیگر نتوانند خارج از گود سیاست را تحمل کنند.‏

 

همچنین از جمله اقدامات این جریان برای جذب افکار عمومی برنامه‌ریزی پیچیده برای القای تقلب در انتخابات بود که تقریباً از اواسط ‏اسفند 1387 زمزمه‌های ناسالم بودن انتخابات توسط چهره‌هایی نظیر علی اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شد.‏

 

این گونه به نظر می رسد که هدف اصلی طرح زودهنگام بحث تقلب و ایجاد کمیته ای برای صیانت از آرا این بود که با گذشت زمان و ‏جدی‌تر شدن بحث تقلب، افرادی که درگیر انتخابات بودند، از نظر روانی احتمال وقوع موضوع ادعایی تقلب در انتخابات را محتمل ‏ارزیابی کنند.‏

 

همچنین می‌توان به این وسیله جامعه را با احتمال تقلب درگیر کرد؛ تا جایی که در ذهن مخاطبان، دغدغه‌ای ایجاد شود که احتمال ‏تقلب در انتخابات وجود دارد. در این میان طرح این موضوعات سبب می‌شد که عده‌ای پیشاپیش به استقبال تقلب در انتخابات بروند و ‏برایشان قطعی و مسلم شود که در این انتخابات تقلب خواهد شد.‏

 

حال برای اینکه این مقدمات نتیجه‌بخش باشد باید سطح هیجان فضای انتخاباتی تا سر حد یک انفجار اجتماعی بالا می رفت و از ‏سوی دیگر باید احمدی نژاد به حدی تخریب می شد که سبب مظلوم نمایی رهبران جریان معترض شود و به این نتیجه منجر شود که ‏وجود تقلب برای عامه مردم باور پذیر شود.‏

 

حالا با این اقدامات نیاز بود که به مردم تلقین شود که طرفداران این جریان بسیار بوده و به نوعی طرفداران جریان مقابل در نظر عامه ‏مردم کم تلقی شود تا در صورت پیروزی در انتخابات تقلب در ذهن مخاطب متبادر شود.‏

 

برای این منظور از اقدامات این جریان برای «بی شمار» نشان دادن خود و تلاش برای جذب بیشتر، سازماندهی برای ایجاد زنجیره ‏های طولانی بود که می توان به زنجیره میدان تجریش تا راه آهن اشاره کرد و در ادامه‌ی این روند، این جریان در طول رأی‌گیری، به ‏صورت پیوسته، خبر از پیروزی  قطعی میرحسین موسوی می‌دادند. ‏

 

به این ترتیب می توان گفت که دیکتاتوری خیابانی برای به قدرت رسیدن افرادی یا جریانی است که توسط رقیب و انتخابات مردمی از ‏گود سیاست خارج شده اند و قصد دارند قلدرمآبانه به صورت مجدد به قدرت باز گردند این جریانات معمولا با پمپاژ کردن دروغ های ‏بزرگ و یا پروپاگاندای رسانه ای مردم را به خیابان ها کشانده و از این طریق بر جریان رقیب فشار سنگینی وارد می کنند و در موارد ‏بسیاری این فشارها کارگر می افتد.‏