اگر پاسداران با زبان برجام با آمریکایی ها حرف می زدند...

 روزنامه «جوان»در یادداشتی نوشت: «ما با امریکا قرارداد داریم»؟ و یا «ما امریکایی‌ها را آنگونه با دست‌هایی که بر سر گذاشته بودند، بازداشت می‌کنیم»؟! این دو نقطه جداسازی «تفکر انقلابی» از تفکر«دوستی و سازش با امریکا» است.

دیدار رهبر انقلاب با پاسدارانی که «امریکایی‌ها را آنگونه با دست‌هایی که بر سر گذاشته بودند، بازداشت کردند» پیامی جدی است که «ما با امریکا قراردادی نداریم» تا هرگاه رخدادی بین ما و آنها بود، آن را ببریم ذیل این قرارداد و بازتعریفش کنیم. یعنی اگر اختلافی بین ما و یکی از متحدان منطقه‌ای امریکا بود، بگوییم «ما با امریکا قرارداد داریم و می‌توانیم آن را در چارچوب همین قرارداد رتق‌وفتق کنیم»! یا اگر قایق امریکایی وارد آب‌های ما شد دوباره یاد قرارداد بیفتیم. همچنین است اگر یک امریکایی در عراق یا لبنان یا یکی از کشورهای دوست ایران دچار دردسری شد، امریکایی‌ها و ما هر دو یاد قراردادمان بیفتیم. دیدار رهبری با پاسدارانی که «امریکایی‌ها را آنگونه با دست‌هایی که بر سر گذاشته بودند، دستگیر کردند.»، یک شاخص به ما می‌دهد – هر چند عده‌ای را خوش نیاید و در همین روزها به آن پایبند نبوده باشند - که تراز رابطه ما با امریکا نه آن قرارداد کذا که همین برخورد مستقل است.

این روزها از «معامله برجام» به عنوان الگویی برای روابط داخلی جناح‌های سیاسی(!) یا به عنوان نمونه خوبی که می‌تواند برای گفت و گو با شورای نگهبان و تغییر در تأیید صلاحیت‌ها‌(!) الگو قرار بگیرد، نام برده می‌شود، حتی گاهی که یک مقام خارجی به تهران می‌آید، مقامات اجرایی کشور بلافاصله به او می‌گویند «از برجام می‌توان به عنوان الگو در فلان موضوع برای حل اختلافات استفاده کرد.» این اظهارات به اضافه توهمات شدیدی که نسبت به این «معامله نه چندان پر سود» در میان حامیان دولت و نامزدهای متوهم انتخابات مجلس وجود دارد، نشان می‌دهد که نقشه پس از برجام و پس از تحریم این افراد «تعریف روابط جدید» بین ایران و امریکا بر اساس معامله‌ای است که هنوز از آن درآمدی به جیب واریز نکرده‌ایم با آنکه همه هزینه‌های لازم را پرداخته‌ایم!

کاری که رهبر معظم انقلاب کردند، یعنی تشکر و قدردانی از پاسدارانی که «امریکایی‌ها را آنگونه با دست‌هایی که بر سر گذاشته بودند، بازداشت کردند.»، تا حدودی جبران کم کاری دستگاه‌های امنیتی و اجرایی ما در این باره بود. مملکت مسئولانی دارد که برای بسیار کمتر از این به راه می‌افتند اما ظاهرا آنها پیام امریکایی‌ها را که این روزها از دهان وزیر خارجه سعودی تکرار شده است، بهتر درک می‌کنند: «ایران باید انتخاب کند که می‌خواهد یک حکومت باشد یا یک انقلاب!»

 ما همچنان که یک حکومت هستیم، یک انقلاب هم باقی می‌مانیم. این را استقلال ما ثابت می‌کند، چیزی که برای دولت سرتا پا وابسته سعودی اصولا قابل فهم و تعریف نیست و ما پیام خود را به امریکا پس از «معامله برجام» با حروف «استقلال» تلگراف می‌کنیم.

برجام یک الگو نیست و چیزی را نمی‌توان با آن مقایسه و تعریف کرد. اگر پاسدارانی که با امریکایی‌ها روبه رو شدند، به زبان برجام سخن می‌گفتند، سال‌ها قایق‌ها در رفت و آمد بودند و هر بار حرف تازه و بهانه تازه‌ای می‌آوردند نه اینکه در یک فرصت چند دقیقه‌ای دست هایشان را بر سر بگذارند و یک ساعت مانور ناو هواپیمابر و هواپیماهای جنگنده‌شان، سودی به حالشان نداشته باشد. اینجا معامله‌ای در کار نبود تا سودی عاید شود و اینجا نمی‌توان نسخه برجام را برای اختلاف‌ها پیشنهاد داد.

در این میان رئیس شورای عالی امنیت ملی حاضر به یک تشکر  از این سربازان اسلام نشد اما حضرت آقا این نقیصه را جبران کردند. آقا به نگرانی کسانی که پاسبانی می‌کنند تا چهره امریکا عبوس نشود، افزودند. امید است این عصبانیت در جای دیگری سر باز نکند.

در برابر «معامله برجام» به عنوان الگوی پیشنهادی برخی‌ها، حالا از الگوی دیگری رونمایی شده است که «تقابل قایق‌ها» نام دارد تا برای ایرانی غیور و مستقل و آینده‌نگر، تاریخ قضاوت سرافرازانه‌ای داشته باشد.