چرا کسی داستان جدید هاشمی را باور نمی کند؟!

گروه سیاسی-اکبر هاشمی رفسنجانی این روزها خود را وقف احراز صلاحیت سید حسن خمینی کرده است، حاضر است انتقاد تندروها را به جان بخرد اما از بیت امام (ره) و آزادی بیان شهروندان دفاع کند، هاشمی تغییر کرده، او دیگر هاشمی دهه 70 و بدتر از آن هاشمی دهه 60 نیست. از تحمیل شرایط سخن می گوید و تاکید می کند اگر رای مردم را نادیده بگیریم "شرارت هایی" پیش می آید. شرارت هایی که به مفهوم دقیق آن نیز اشاره نمی کند. این ها مفاهیمی است که هاشمی علاقه دارد این روزها در اذهان عمومی ملت ایران از خود به جای بگذارد.

 

به گزارش افکارخبر،در یک کلام او می خواهد بگوید من دیگر هاشمی قبل نیستم. از خط تندروها دفاع نمی کنم و خود منتقد درجه یک اعمالی هستم که شما هم نسبت به آن انتقاد دارید.

 

چه کسی اکنون هاشمی منتقد را باور می کند؟

 مردی که برای سه دهه معمار اصلی آن بنایی بود که اکنون منتقد درجه یک آن شده است. او روز گذشته از نحوه احراز صلاحیت داوطلبان انتخابات انتقاد کرد اما مصوبه مجلس برای اصلاح قانون انتخابات در همان مجمعی رد شد که وی ریاستش را بر عهده داشت. حتی انتقاد وی نسبت به عدم احراز صلاحیت سید حسن خمینی هم منطقی دوگانه دارد. او می گوید سید حسن چون شبیه ترین افراد به جدش امام خمینی است باید تایید صلاحیت می شده! با این حساب باید پس از این تصاویر آقا زاده های انقلاب را با جوانی پداران و اجدادشان تطبیق بدهیم تا ببینیم کدامیک شبیه ترند و آنگاه به تقسیم مسئولیت ها بپردازیم! از سوی دیگر به نظر می رسد فریادهای دیروز هاشمی رفسنجانی نه به دلیل اعتراض به رد صلاحیت سید حسن خمینی که به دلیل اعتراض به رد صلاحیت خودش در سال 92 است.

آن زمان او نمی توانست چنین آشکارا درباره رد صلاحیتش اعتراض کند زیرا متهم می شد که برای هوای نفس شورای نگهبان را هدف قرار داده اما حالا رد صلاحیت نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی این فرصت را برای او فراهم کرده است تا انتقام رد صلاحیت خود را هم از شورای نگهبان بگیرد. حالا او می تواند به بهانه دفاع از بیت امام (ره) هر چه می خواهد بگوید. و البته دست آخر تاکید کند که قدرتی ندارد و همه را به خدا واگذار می کند!

خشم دیروز هاشمی نکته دیگری را هم فاش می کند. اینکه فشارهای وی و رسانه های هوادارش بر شورای نگهبان تاثیری نگذاشته و هاشمی در پروژه علامه سازی از سید حسن خمینی برای خبرگان شکست خورده است.

او در قسمت دیگری از سخنانش گفته است: "قبول دارم که نمی‌شود ۱۲ هزار نفر برای مجلس ثبت‌نام کنند و همه با هم در انتخابات به رقابت بپردازند اما راهش این است که پیش از انتخابات قانونی بگذاریم و بگوییم کسانی که می‌خواهند نامزد شوند باید یک‌سری شرایط از جمله تعدادی امضا از برخی علما و مردم داشته باشند و برخی از متخصصین صلاحیت آن‌ها را تایید کنند" باید پرسید پس از دو دوره ریاست بر مجلس شورای اسلامی و دو دوره ریاست جمهوری حالا به این فکر افتاده اید که این شیوه مناسبی برای تایید صلاحیت ها نیست؟

آقای هاشمی اگر در انتقاد خود صادق بود در راس نهاد قانونگذاری کشور فرصت این را داشت که شیوه ناصحیح را اصلاح کند و اگر آن زمان به نتیجه نرسید می توانست هنگامی که رئیس جمهور شد و از قضا رئیس جمهور مقتدری هم بود از سوی دولت برای اصلاح قانون انتخابات لایحه بدهد.

 

هدف دیگر هاشمی مصاف او در خبرگان رهبری است، او می خواهد از طریق این سخنان آتشین آراء خاموش در خبرگان را به سبد خود بریزد و آنگاه ادعا کند که رای مردم دلیل تصدیق سخنان او بوده است. تصور کنید بالاترین رای در تاریخ خبرگان را چگونه می توان جذب کرد؟ اما آیا مردم هم هاشمی منتقد، با این منطق دوگانه و پر از اشکال را خواهند پذیرفت؟