هانی قاسم در مطلبی در روزانامه "الثبات" نوشت:

 

آمریکا به همراه اسرائیل توطئه فتنه مذهبی را برای مقابله با ایران ایجاد کرده اند، زیرا ایران پرچمدار آزادسازی فلسطین، محو کردن اسرائیل از نقشه جهان و حمایت از مقاومت اسلامی لبنان است، مقاومتی که سال 2000 اسرائیل را شکست داد و مجبور به عقب نشینی از لبنان کرد، و تجاوز ژوئیه 2006 این رژیم را نیز دفع کرد. ایران همچنین از گروه های مقاومت فلسطین نیز حمایت می کند. 

برخی از کشورهای عربی خصوصاً عربستان ابزار دست آمریکا و اسرائیل برای ایجاد فتنه مذهبی هستند، و در بحبوحه مناقشات خود با ایران ادعا می کنند که درپی نجات دادن سُنی ها از دست شیعیانند، و جنگ هایی که در سوریه ، یمن و لبنان به راه انداخته اند ، هدفی بجز نجات دادن سُنی ها ندارد! لذا این کشورها به گمراه کردن افکار عمومی ملت های خود پرداختند و علت اصلی مناقشه و نزاع خود با ایران را پنهان می کنند.

اینجا باید پرسید که چرا عربستان با ایران ، سوریه و حزب الله لبنان می جنگد؟ باید این سؤال را پرسید که آیا داعش و القاعده که افکار وهابی و تکفیری دارند و دشمن محور مقاومت می باشند و دست پروردۀ عربستان و چند کشور عرب دیگر حاشیه خلیج فارس هستند، اماکن عبادی و مذهبی را تخریب می کنند، یا تخریب این اماکن کار ایران ، سوریه و حزب الله است؟

چرا عربستان در سال 2008 از اسرائیل خواست با حزب الله لبنان بجنگد و آمادگی خود را برای تأمین هزینه این جنگ اعلام کرد؟ آیا گناه حزب الله این بود که از فلسطین که اکثر جمعیتش سُنی است، دفاع می کند؟ ایران چه کرده است که عربستان با آن دشمنی می کند؟ آیا علت دشمنی عربستان با ایران این است که تهران پرچمدار آزادسازی فلسطین و وحدت ملت های اسلامی است، یا علت واقعی چنین دشمنی این است که برخی از سران عرب چون خودشان پرچمدار آزادسازی فلسطین نیستند، نمی خواهند ایران هم پرچمدار چنین قضیه مهمی باشد. 

نگرانی برخی از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس فقط برگزارکردن کنفرانس و بسنده کردن به محکومیت لفظی جرایم و جنایات اسرائیل است و اصلاً به فکر مبارزه با اسرائیل نیستند ولی مُجدانه درپی به هم ریختن سوریه و یمن و دشمنی با ایران هستند. حقایق نشان می دهد که عربستان و متحدان عربش هرگز دشمن اسرائیل نبوده اند و مدارک و اسناد محرمانه ویکیلیکس و گزارش های محرمانه ای که در آمریکا و اسرائیل درز یافته است، مهر تأییدی بر این حقایق است.

بخشی از این حقایق به شرح ذیل است: 

1- سفر محرمانه شاهزاده بندر بن سلطان به فلسطین اشغالی موسوم به اسرائیل در روز 12 مه 2008 ( با استناد به سایت خبری اسرائیلی فیلکا).

2- مصوبه شماره 5 مورخ 13 ژوئن 1995 دولت عربستان درباره لغو تحریم های درجه 2 و درجه 3 و ابقای تحریم های درجه 1 .

3- دیدار وزیر امور خارجه وقت عربستان با دانی ایالون در حاشیه کنفرانس امنیتی شهر مونیخ آلمان در سال 2010 .

4- گفتگوی عاموس یادلین و ترکی الفیصل، درباره ایران .

5- دیدارهای محرمانه انور ماجد عشقی با دوره گولد مدیر کل وزارت امور خارجه اسرائیل .

6- اولین سفر شیمون پرز رئیس وقت اسرائیل به قطر در سال 1996 و افتتاح دفتر تجاری اسرائیل در دوحه.

دیدارهای آشکار و پنهان سران عرب و اسرائیل که شرکت کنندگان در آنها به موضوع ایران و نحوه مقابله با این کشور بیش از هر موضوع دیگری می پرداختند، نشان می دهد که مناقشه و نزاع عربستان با ایران ربطی به مسائل مذهبی و ادعای رفتارهای ظالمانه شیعیان با سُنی ها ندارد، بلکه این مناقشه و نزاع ریشه در تلاش ایران برای وحدت امت اسلامی و آزادسازی فلسطین دارد، زیرا وحدت امت اسلامی و آزادسازی فلسطین مغایر با سیاست های آمریکا و اسرائیل است و موجودیت رژیم اسرائیل را به خطر می اندازد، رژیمی که از افزایش قدرت حزب الله لبنان نگران است و برخی از کشورهای عربی نیز که همدستی شان با آمریکا و اسرائیل آشکار شده و تنها دغدغه آنها حفظ منافع شان حتی به قیمت تجزیه منطقه و چپاول ثروت های آن است ، با آمریکا و اسرائیل همداستان شده اند.