نامه‌ای که امام(ره) از تبعید برای فرزندش نوشت

اولیـن سالگـرد قـیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرک امام خمـیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمـیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمـینـى در 4 آبـان 1343 بـیانـیـه اى انقلابـى صادر کرد و درآن نـوشـت : دنـیا بـدانـد که هر گرفـتارى اى کـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمـیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریکاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریکـا خصـوصـا متنفــر است... آمـریکـاست که از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى کنـد. آمریکاست که به اسرائیل قـدرت مـى دهـد که اعراب مسلـم را آواره کند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد.

سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمـیـنى در قـم را محاصره کـردنـد. شگـفـت آنـکه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود.حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنـیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یک فـرونـد هـواپـیـماى نظامى کـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنکارا پـرواز کـرد. عـصـر آنـروز ساواک خـبـر تـبـعـیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.

علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران،تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پـسند زد. اقـامت اجبارى در تـرکیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند.

متن زیر نامه‌ای است که در دوران تبعیدشان در ترکیه برای فرزند خود سید مصطفی نوشته‌اند.

نامه‌ای که امام خمینی از تبعید برای فرزندش نوشت

 

متن نامه امام به سید مصطفی خمینی هنگام تبعید در ترکیه(19 آبان 1343)

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

5 رجب 84

قم ـ به مصطفى خمینى برسد

نور چشمى، بحمداللّه‏ تعالى با سلامت قبل از ظهر روز حرکت از قم وارد آنکارا شدم و له‌‏الشکر حالم خوب است، شماها نگران نباشید. آنچه از طرف خداوند تعالى مقدر شده است، جمیل است. خداوند توفیق خدمت به همۀ ما عنایت فرماید. لازم است در موضوع مادر و خواهرها و احمد و بستگان به شما تأکید کنم، رضاى خداوند و رضاى من در حُسن سلوک با آنهاست. مادر خیلى احتیاج به خدمت دارد، باید از هر حیث مادى و معنوى رضایت او را به دست آورید، نگذارید نگرانى پیدا کند، راحتى او را فراهم کنید.

بناست ما را به «بورسا» که على المذکور یک شهر مذهبى است ببرند، اگر ممکن شد از آنجا هم اطلاع مى‏‌دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد، کتاب‏‌هاى درسى فقه مرا، یعنى مکاسب و حواشى را به وسیلۀ سفارت ایران بفرستید. کاغذ هم لابد به وسیلۀ سفارت باید بنویسید. تتمۀ پول زغال آقاى طباطبایى را بدهید. شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید. از خوراکى، خشکبار از قبیل گز و پسته بفرستید مانع ندارد.

باز هم تکرار مى‏‌کنم که حالم خوب است و محتاج استراحت بوده و هستم. جزئى وجهى به دخترها مى‏‌دادم از وجه خمین و تتمه را از سهم سادات بدهید. شهریۀ مادر را بدهید. احمد را راضى نگه دارید، شهریه‏‌اش را بدهید.

به من در تهران گفتند، اگر خانواده را بخواهید مى‏‌فرستیم، لکن صلاح نیست. اینجا به ایشان بد خواهد گذشت، من هم از ناراحتى ایشان ناراحت خواهم شد. لباس لازم نیست بفرستید، مگر عبا.

در خاتمه سلامت همه را طالب هستم. به همۀ دوستان و اصحاب سلام مى‏‌رسانم و از همه امید عفو دارم. قهراً در وضع تخفیف داده مى‏‌شود. از خداوند متعال، حُسن عاقبت و عافیت براى خودم و شماها خواستارم. والسلام علیکم.

روح‏ اللّه‏ الموسوى الخمینى

به گماشتگان سلام برسانید.

به حضرتین اخوین محترمین لدى الملاقات سلام مخصوص برسانید. والسلام.

*کتاب نهضت امام خمینی، دفتردوم، مولف: سید حمید روحانی