تا پایان دوران سلطنت رضاشاه و آغاز جنگ جهانی دوم، آمریکا روابط گسترده‌ای با ایران نداشت. از برخی مبادلات محدود تجاری و فرهنگی که بگذریم، روابط سیاسی دو کشور هیچ‌گاه اهمیت قابل اعتنایی نیافت. حتی در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه، مدتها روابط سیاسی و دیپلماتیک طرفین در حد بسیار پایینی قرار داشت. با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران از سوی متفقین به تدریج پای سربازان آمریکایی هم به ایران باز شد و تعداد نظامیان آن کشور در ایران به بیش از 30 هزار تن رسید و برخی مبادلات تجاری محدود بین دو کشور برقرار شد. کمکهای مالی اندکی نیز از سوی آمریکا در اختیار دولت‌های وقت ایران قرار داده شد؛ هیئتی به ریاست آرتور میلسپو برای تجدید ساختار مالی ـ اقتصادی ایران به کشور دعوت شد و تعدادی از شرکتهای نفتی آمریکایی تلاشهای ناموفقی برای کسب امتیازات نفتی در ایران انجام دادند.

با این حال هیچ‌یک از این اقدامات و فعالیت‌ها هنوز نشان جدی از گسترش روابط ایران و آمریکا نداشت و گمان می‌رفت آمریکا چندان تمایلی به دخالت در امور داخلی ایران، نشان نخواهد داد. پس از آن که در پی خاتمه جنگ جهانی دوم، نیروهای شوروی در موعد مقرر خاک ایران را ترک نکردند، آمریکا به حمایت از ایران برخاست و ظاهراً نشان داد که طرفدار تمامیت ارضی ایران است. به تدریج امریکا سیاست انزواطلبانه را به کنار نهاد و در مسائل منطقه‌ای و جهانی وارد شد. در این میان تلاش دولتمردان وقت ایران برای جلب حمایتهای مالی ـ سیاسی آن کشور چندان پیشرفتی نداشت. با این حال روابط دیپلماتیک و سیاسی دو کشور حداقل از اواسط دهة 1320 پیشرفت محسوسی کرد و سفارت امریکا در تهران فعال تر شد. در سال 1326 سازمان تازه تأسیس سیا (CIA)، در سفارت امریکا در تهران پایگاهی تأسیس کرد و مأمورانی در آن مستقر شدند.

هم‌زمان با نفوذ تدریجی امریکا در ایران، سیا نیز علاوه بر بسترسازی برای گسترش نفوذ امریکا در ایران، در پی جلوگیری از نفوذ شوروی و طرفداران آن در ایران بود. امریکا و به طور خاص سیا، فعالیتهایش را در شئون مختلف ایران گسترش داد تا ایران را که در همسایگی جنوبی شوروی حدود دو هزار کیلومتر مرز مشترک (و در منطقه‌ای بسیار استراتژیک) با آن کشور داشت به پایگاهی مطمئن برای تحکیم نفوذ و منافع امریکا در خاورمیانه تبدیل کند. همگام با آن نیز دولت امریکا به جد بر آن شد تا از ایران و سایر کشورهایی که کمربند امنیتی این کشور را در برابر شوروی تشکیل دادند، حمایت کند. این سیاست از اوایل دهة 1330ش. به جد مورد توجه سیاستگذاران امریکا و سیا قرار گرفته و به سرعت دنبال شد.

در دوران نخست‌وزیری مصدق هم مهمترین اهداف امریکا در ایران جلوگیری از نفوذ شوروی و کمونیسم و نیز یافتن راه‌حلهایی برای تقسیم دوباره نفت و سهیم شدن شرکتهای امریکایی در عایدات سرشار نفت ایران بود. در دوران نخست‌وزیری مصدق عوامل سیا با همراهی و همکاری MI6 و عوامل داخلی خود، اساساً مقصدی جز تعقیب این دو مهم را دنبال نکردند و نهایتاً به دستاویز جلوگیری از گسترش کمونیسم و نفوذ شوروی در ایران دولت مصدق را سرنگون کردند. سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و امریکا در واقع طرفداران و مجریان اصلی کودتای 28 مرداد 1332 بودند.

پا به پای این علایق مشترک امریکا و شاه، این کشور به سرعت به تقویت حکومتهای پس از کودتا پرداخت و با کمکهای مختلف مالی، اطلاعاتی و نظامی، استواری هر چه بیشتر آن را وجهه همت خود قرار داد. در این میان سیا، به ویژه در سرکوب مخالفان سیاسی حکومت و نیز پایان بخشیدن به ناآرامیها و نارضایتیهای پراکنده در نقاط مختلف کشور کمکهای باارزشی در اختیار حکومت قرار داد. امریکا به خوبی درک می‌کرد که به سقوط کشانیدن دولت مصدق در مخالفت آشکار با خواست مردم ایران صورت گرفته، اما برای تحکیم موقعیت خود در ایران چاره‌ای جز از میان برداشتن مخالفتهای اکثریت مردم را نداشت. امریکا پس از کودتا، بیش از 25 سال از حکومتی حمایت کرد که آشکارا در برابر خواسته‌های مشروع مردم قد علم کرده بود. حکومت پهلوی شیوه و روش استبدادی و خودکامه را پیشه خود ساخته بود. در این راستا سیا نقش برجسته و انکارناپذیری برعهده داشت.

پس از کودتای 28 مرداد 1332، مخالفان حکومت با راهنمایی‌های اطلاعاتی سیا دستگیر و تحت تعقیب قرار گرفتند. طرفداران مصدق در کشور به انحاء گوناگون از سوی سیا تحت فشار قرار گرفتند و در برابر کودتا مقاومت جدی از خود نشان ندادند. در همان حال اعضای حزب توده که مورد بغض و کینه سیا و امریکا بودند با راهنماییها و شناسائیهای اطلاعاتی سیا سرکوب شده و از عرصه سیاسی ـ اجتماعی کشور کنار گذاشته شدند. فرمانداری نظامی در کشف شبکه نظامی حزب توده در میان ارتش و نیروهای نظامی در درجه اول مدیون سیا بود. ضمن اینکه در دستگیری رهبران گروه فدائیان اسلام و سپس اعدام آنان نیز، بدون تردید امریکا و سیا نقش داشتند. با در هم شکستن مخالفتهای داخلی، دولت زاهدی انتخابات دورة هجدهم مجلس شورای ملی را بدون مواجهه با مشکلی برگزار کرد و راه را برای امضای قرارداد کنسرسیوم هموار نمود و مجلس دوره هیجدهم با اکثریت قاطع به کنسرسیوم رأی مساعد داد. شواهدی وجود دارد که ثابت می‌کند سیا در جریان انتخابات دوره هجدهم مجلس شورای ملی هم، کمکهای باارزشی در اختیار حکومت کودتا قرار داده و به بسیاری از نامزدهای انتخاباتی آن دوره کمک مالی کرده است.

از مهمترین اقدامات سیا پس از کودتای 28 مرداد 1332 آموزش یگانهای ویژه اطلاعاتی ـ امنیتی فرمانداری نظامی بود که مدت کوتاهی پس از سقوط مصدق وارد تهران شدند. آموزش اطلاعاتی ـ امنیتی این یگانها برای سرکوب مخالفان داخلی حکومت کودتا صورت می‌گرفت که در رأس آنها حزب توده قرار داشت. با این حال دامنه فعالیت این یگانها به شناسایی و شکار حزب توده محدود نشد و سایر گروههای مخالف نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. علاوه بر آموزشهای اطلاعاتی ـ شناسایی، شیوه‌های کارآمدتر بازجویی، مراقبت و امنیت سازمانی و نظایر آن توسط سیا به یگان اطلاعاتی ـ امنیتی فرمانداری نظامی داده شد. همین آموزشهای سیا بنیان اولیه تشکیل ساواک طی چند سال آتی شد.

همگام با سفارت امریکا در تهران که به سرعت به مرکز ثقل تصمیم‌سازیهای مهم سیاسی تبدیل شد، سیا در بسیاری از موارد ریز و کلان داخلی ایران دخالت پیدا و پنهانی داشت و این روند طی سالهای آتی کماکان ادامه یافت. در راستای تحکیم مواضع و موقعیت امریکا در ایران، طی سالهای پس از کودتا قراردادهای متعددی نیز بین حکومت ایران و امریکا منعقد شد. پیمان بغداد (سنتو بعدی) اولین و مهمترین این پیمانها بود که در آن امریکا و انگلیس حضور فعال ولی غیررسمی داشتند و به رغم ظاهر مسالمت‌جویانه آن، محتوایی امنیتی داشت.

*سیا و ساواک

هنگامی که با طراحی و هدایت سیا، ساواک تأسیس شد، حدود ده سال از فعالیت سیا در ایران سپری شده و در این مدت، در عرصة سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران تجارب گرانبهایی اندوخته بود. در واقع سیا، ساواک را هم در ادامه سیاستهای اطلاعاتی ـ امنیتی گذشته خود بنا نهاد تا طی سالیان آینده، دستیاری سازمان‌یافته‌تر در اختیار داشته باشد. طی سالهای پس از کودتای 28 مرداد، سیا برای سازماندهی یگانهای اطلاعاتی ـ امنیتی در ایران در فرمانداری نظامی و شهربانی و برخی دوایر دیگر اقداماتی انجام داد و با ارائه آموزشهای متعدد، به تشکیل برخی گروههای ضداطلاعاتی ـ امنیتی همت گمارد. اما به تدریج آشکار شد که این گونه اقدامات محدود فقط می‌تواند مقدمه تشکیل سازمانی مستقل و منسجم برای انجام امور اطلاعاتی ـ امنیتی و جاسوسی قرار گیرد و در همان حال به شخص شاه القا شد که برای حفظ موقعیت متزلزل خود در رأس حاکمیت، چاره‌ای جز تأسیس این سازمان جدید ندارد.

 

اعضای سازمان سیا در ایران چه کسانی بودند+عکس

 

این سازمان جدید که به نام ساواک مشهور شد، با راهنمایی سیا تحت فرماندهی تیمسار بختیار قرار گرفت که در سالهای پس از کودتا در سرکوب مخالفان حکومت تلاش بسیار داشت.

ایران از معدود کشورهای متحد امریکا در جهان محسوب می‌شد که رؤسای منطقه‌ای سیا ارتباط مستقیمی با رأس حکومت ـ شاه ـ داشتند؛ در این میان سفیر و سفارت امریکا در تهران نقش واسطه‌ای برعهده داشت. در واقع رابطه شاه با رؤسای سیا در ایران از ارتباطش با سفارت امریکا در تهران نزدیکتر بود.

سیا تا پایان دوره پهلوی فعالیت آزادانه‌ای در ایران داشت که در بسیاری موارد برخلاف قواعد و قوانین جاری کشور عمل می‌کرد. حکومت ایران نیز به رغم آگاهی از این اقدامات، مزاحمتی ایجاد نمی‌کرد. شاه هفته‌ای یک بار با نماینده سیا در ایران ملاقات می‌کرد و به مبادلة نقطه‌نظرات خود می‌‌پرداخت و متقابلاً توصیه‌ها و پیشنهادات سیا را مورد توجه قرار می‌داد. حسین فردوست، مهمترین نماینده سیا در تمام دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی را سرهنگ یاتسویچ می‌داند که تجارب و فعالیت گسترده‌ای در امور اطلاعاتی ـ امنیتی داشت. در دوران او بود که نفوذ سیا در ایران و نیروهای انتظامی ـ اطلاعاتی کشور روزافزون شد و رابطة نزدیک اطلاعاتی ـ امنیتی بین دو کشور به وجود آمد..

سرهنگ یاتسویچ رابطه نزدیکی با شاه و دفتر ویژه اطلاعات داشت و هر آنچه نیازمند دانستن بود در اختیارش قرار داده می‌شد. شاه به خواسته‌های سیا در ایران توجه بسیاری نشان می‌داد، برای نمونه هنگامی که سیا درصدد برآمد نفوذیهای حزب توده را در جبهه ملی شناسایی کند، از طریق شاه و حسین فردوست بر این مهم دست یافت. روند همکاریهای نزدیک ساواک و سیا طی سالهای دهة 1340 و 1350ش. گسترش یافت و امریکا به موازات بهره‌های فراوانی که از قبل روابط خود با حکومت پهلوی می‌برد، در حمایت از ساواک و اعطای اختیارات بیشتر به آن چندان محدودیتی ایجاد نکرد. سیا به ویژه در دهه 1350چنان در ارکان اصلی حکومت پهلوی نفوذ کرد که بعضی سردمداران آن رژیم از اینکه حتی در سیا عضو شوند ابایی نداشتند. شاه نیز از عضویت بعضی مقامات دولتی در سیا اطلاع داشت. اعضای سیا در هیات حاکمه رژیم شاه از مصونیت قضایی اعلام نشده برخوردار بودند و در صورت ارتکاب جرم در برابر هرگونه تعقیب مصونیت داشتند. سند فوق که از مجموعه اسناد ساواک است نمونه ای از این مصونیت را نشان می‌دهد.