چرا سران فتنه به دروغ‌گویی و اشتباه اعتراف نمی‌کنند؟

تقویم تاریخ تیرماه سال 88 را نشان می دهد؛ کشور بعد از انتخابات ریاست جمهوری در 22 خردادماه روی آرامش به خود ندیده است؛ دو تن از کاندیداهای انتخابات مدعی هستند که در انتخابات تقلب آشکار صورت گرفته و تاکید دارند که حامیانشان تا پذیرفته شدن خواسته شان در خیابان ها بمانند.

آنها یک خواسته دارند؛ ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن با نظارت گروهی بی طرف؛ کروبی و موسوی اما به هیچ کدام از گروه هایی که برای مشخص شدن حقیقت ماجرا، به دیدارشان می روند پاسخ های روشنی نداده و ضمن اینکه هیچ سندی ارائه نمی دهند، باز بر خواسته خود یعنی ابطال انتخابات تاکید دارند.

حامیان دو کاندیدا خیابان ها را ترک نمی کنند؛ نیروهای امنیتی و انتظامی تقریبا هر روز درگیری های پراکنده ای را در خیابان های تهران دارند و همین تداوم تنش، ضریب خطا را در برخی موارد بالا برده است؛ تلاش برای آرام کردن و قانع کردن موسوی و کروبی نه تنها نتیجه ای نمی دهد بلکه آنها با بیانیه های متوالی حامیانشان را به مقاومت دعوت می کنند.

حالا دیگر کنترل احساسات جوانانی که به دو کاندیدا اعتماد کرده و باور دارند که تقلبی بزرگ در انتخابات صورت گرفته دشوار است؛ 18 تیرماه (سالگرد حوادث کوی دانشگاه در سال 78) به عنوان یک نقطه تاکید ضدانقلاب برای تداوم آشوب های خیابانی قرار می گیرد؛ روز 18 تیر درگیری های پراکنده ای در نقاط مختلف تهران به ویژه حوالی میدان انقلاب و بلوار کشاورز رخ می دهد، تعداد زیادی از عوامل میدانی فتنه دستگیر و راهی بازداشتگاه های مختلف قوه قضائیه و ناجا می شوند.

غروب 18 تیرماه سال 88 تماس تلفنی یکی از مسئولان بلند پایه ناجا با دادستانی تهران یک اشتباه بزرگ را رقم می زند؛ تعداد معترضان دستگیر شده زیاد است و بازداشتگاه اصلی تهران یعنی اوین، که هنوز برخی دستگیر شدگان روزهای اخیر در آن تعیین تکلیف نشده اند جای چندانی ندارد و امکان انتقال نیز وجود ندارد؛ دادستانی با انتقال متهمان به بازداشتگاه کهریزک که در اختیار ناجا است موافقت می کند؛ بازداشتگاهی که تا پیش از این برای نگهداری عناصر شرور و اراذل و اوباش استفاده می شد حالا میزبان کسانی بود برخی از آنها تنها دل به ادعای بدون سند موسوی و کروبی داده بودند.

مامورین مستقر در بازداشتگاه اطلاعی از هویت واقعی دستگیر شدگان ندارند و همه آنها را همان آشوب گرانی می دانند که یک ماه است آرامش را از کشور ربوده اند؛ حجم بالای بازداشت شدگان در کهریزک و برخورد های خشن با برخی متهمان، زمینه را برای تکمیل اشتباه دادستانی تهران فراهم می کند.

شورای عالی امنیت ملی گزارش های مشکوکی از جنوب تهران دریافت کرده است؛ گزارش های درباره برخورد خشن و شرایط نامناسب بازداشت شدگان روز 18 تیرماه در بازداشتگاه کهریزک است؛ رهبر معظم انقلاب از طریق شورای عالی امنیت ملی از ماجرا مطلع شده اند و در اوج فتنه و تنش در تهران دستور پیگیری می دهند.

در این میان روایت مستندی نیز وجود دارد که ایشان در پاسخ به سوال یکی از مسئولان مبنی بر اینکه جای مناسب دیگری برای نگهداری متهمان نداریم تاکید کرده اند که «اگر جا برای نگهداری متهمان ندارید آزادشان کنید»

سعید جلیلی 22 تیرماه با مرتضوی دادستان وقت تهران تماس می گیرند و به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی دستور انتقال بازدشگاه شدگان در کهریزک را به وی ابلاغ می کند؛ البته مرتضوی مدعی است که جلیلی حرفی درباره دستور مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیلی کهریزک را به وی ابلاغ نکرده است.

متهمان به مرور به کهریزک منتقل می شوند ولی تبعات اشتباه بزرگ دادستانی تهران و چند مامور ناجا منجر به گسترش ابعاد فاجعه می شود؛ سه نفر از بازداشت شدگان، محسن روح الامینی، جوادی فر و کامرانی بر اثر شرایط بد نگهداری، برخورد خشن و ضعف بدنی جان خود را ازدست می دهند.

شورای عالی امنیت ملی که از ابتدای انتقال بازداشت شدگان به کهریزک روی آن حساس شده و تلاش کرده بود که از تکمیل پازل یک اشتباه بزرگ جلوگیری کند، مراتب درگذشت سه تن از بازداشت شدگان را به مسئولان ارشد کشور اطلاع می دهد؛ در نهایت 6 مرداد ماه سال 88 رسما از سوی دبیر شورای عالی امنیت ملی و کاظم جلالی از مسئولان کمیته رسیدگی به وضعیت بازداشت شدگان اعلام می کند که بازداشتگاه کهریزک به دستور مقام معظم رهبری تعطیل شده است و ایشان دستور رسیدگی جدی برای برخورد با عوامل مقصر در این ماجرا را صادر کرده اند.

اما این پایان ماجرای بازداشتگاه کهریزک نبود؛ با دستور شورای عالی امنیت ملی و در اوج فتنه، قوه قضائیه عوامل میدانی درگیر در رخ دادن اتفاقات کهریزک را بازداشت و محاکمه می کند؛ در ادامه نیز احتمال اهمال دادستان وقت تهران سعید مرتضوی در انتقال متهمان به کهریزک مطرح شده و وی در سال 89 از سمت های قضایی کنار گذاشته می شود تا روند رسیدگی به اتهامات وی آغاز شود.

نامه مرتضوی و جنجال حامیان فتنه و چند نکته

سعید مرتضوی سه روز قبل دست به قلم شد؛ او در نامه ای از وقایع رخ داده در کهریزک عذرخواهی کرد، نامه ای که گمانه زنی های بسیاری درباره آن وجود دارد.

ولی انتشار همین نامه عذرخواهی از سوی سعید مرتضوی به عنوان یکی از متهمان حادثه کهریزک دستمایه ای برای باز شدن تریبون هایی برای حمله به نظام شد؛ حالا رسانه ها و افراد حامی جریان فتنه با انتشار نامه عذرخواهی مرتضوی مدعی هستند که نامه وی در واقع تائید کننده ادعای تجاوز و شکنجه است که از سوی مهدی کروبی مطرح شده است.

ذکر چند نکته درباره این ادعا شاید کمی ماجرا را روشن تر کند.

اول: در کشاکش فتنه سال 88 مهدی کروبی در نامه ای به هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادعا کرد که در بازداشتگاه ها به متهمان تجاوز جنسی صورت گرفته است؛ همان ادعایی که برخی حامیان فتنه مدعی هستند نامه مرتضوی در واقع آنرا تائید می کند؛ بیائید کمی به تاریخ ها توجه کنیم؛ دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک اواخر تیرماه صادر و اوایل مردادماه سال 88 اعلام عمومی می شود؛ مهدی کروبی در تاریخ 18 مرداد 88 ادعای تجاوز به بازداشت شدگان را مطرح کرد، یعنی زمانی که بیش از 20 روز از بسته شدن کهریزک می گذشت.

مهدی کروبی در ملاقات با هیات رسیدگی به وقایع سال 88 و کمیته مجلس هیچ سندی برای ادعای خود ارائه نمی کند و بر اساس گزارش تحقیق و تفحص مجلس که در تاریخ 20 دی 88 قرائت شد مدعی می شود که 4 نفر به او مراجعه مستقیم داشته و چنین ادعایی را مطرح کرده اند؛ درنهایت فقط یک نفر حاضر می شود در برابر کمیته تحقیق و تفحص مجلس قرار گیرد که او نیز ادعای مادرش مبنی بر تجاوز به وی را ساخته و پرداخته ذهن متوهم مادرش می خواند.

دوم: در میان هیاهوهای رسانه های اصلاح طلب و بعضا حامی سران فتنه جای پاسخ به یک سوال بزرگ خالی است؛ چه کسانی معترضان به نتایج انتخابات را به کف خیابان کشید و آنها به آنچه مقاومت می خواند تشویق کرد؟ موسوی و کروبی کدام سند قطعی را برای ادعای تقلب ارائه کردند؟ ادعایی که برخی جوانان را به صحنه ای کشاند که بعضا خشک و تر را با هم سوزاند و خون برخی افراد بیگناه از هر دو طرف را ریخت؛ مگر رهبر معظم انقلاب در خطبه های تاریخی 29 خرداد به طرف های درگیر در ماجرا هشدار ندادند که هرکسی به هر بهانه ای مردم را به هرج و مرج تشویق کند مسئولیت خون هایی که ریخته خواهد شد به گردن اوست؛ « اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج‌ها، آنهایند. من به همه‌ی این آقایان، این دوستان قدیمی، این برادران توصیه میکنم بر خودتان مسلط باشید 29/3/88»

آیا اگر موسوی و کروبی به این تذکر رهبر معظم انقلاب توجه جدی می کردند دامنه تنش ها به 18 تیرماه می رسید تا واقعه تلخی مانند کهریزک به دلیل بالا رفتن ضریب خطا در بین نیروهای انتظامی و امنیتی، رخ دهد؟

سوم: دستور رهبر معظم انقلاب برای پیگیری و بستن بازداشتگاه کهریزک آنهم در اوج فشارهای مختلف امنیتی به نظام جمهوری اسلامی نشانه چیست؟ قطعا در نظام های غیردینی حداقل برای کم کردن فشارها چنین وقایعی را یا اعلام نمی کنند و یا اعلام آنرا آنقدر به تاخیر می اندازند که دامنه تنش ها کاهش یافته باشد ولی رهبر معظم انقلاب و مسئولان ارشد امنیتی کشور بدون مماشات با اشتباه برخی ماموران نیروی انتظامی و مسئولان دادستانی تهران برخورد کردند و دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را صادر کردند.

همین مساله نشان می دهد که ظلم بزرگی که در فتنه به نظام جمهوری اسلامی رفت، حتی در نقطه اوجش نیز باعث نشد که رهبر انقلاب و مسئولان ارشد کشور چشم بر روی ظلم با بازداشت شدگان (که بعضا به اشتباه و با تحریک موسوی و کروبی در برابر نظام صف بسته بودند) ببندند.

چهارم: این روزها افرادی نظیر سعید حجاریان و صادق زیباکلام و برخی رسانه های کشور تلاش دارند عذرخواهی مرتضوی درباره وقایع کهریزک را به اثبات ادعای تقلب در سال 88 نزدیک کنند؛ این ادعا در حالی مطرح می شود که خود سعید حجاریان در مصاحبه با یکی از خبرگزاری ها با عقب نشینی از ادعای تقلب، با یک گام عقب نشینی مدعی شده بود که رویدادهای پیش از انتخابات بر روی رای مردم تاثیر گذاشت؛ از سوی دیگر یکی از چهره های شاخص فتنه، بارها در محافل مختلف تاکید کرده است که ادعای تقلب در انتخابات اشتباه بزرگ موسوی و کروبی بود.

از سوی دیگر باید از حامیان امروز موسوی و کروبی پرسید که چطور با ادعای تقلب و تجاوز و شکنجه به نظام دوباره حاضر شدند در انتخابات های سال 92 مجلس و 94 ریاست جمهوری شرکت کنند و پای همان صندوق های همان نظامی بروند که به آن تهمت تقلب زدند و عده ای از مردم را به همان بهانه راهی کف خیابان کردند؛ آیا موسوی، کروبی، حجاریان، خاتمی، خوئینی ها و ... امروز حاضرند بگویند که ادعای تقلب دروغ بود و به دلیل کشاندن حامیان خود به خیابان عذرخواهی می کنیم؟

این اتفاق رخ نخواهد داد چرا که اگر موسوی و کروبی و حامیان آنها اعتراف به دروغ و اشتباه کنند در اولین گام خانواده کشته شدگان کهریزک گریبان آنها را خواهند گرفت و می گویند که «مگر شما جوان ما را به بهانه دفاع از حقش به خیابان نکشاندید؟ مگر این شما نبودید که گفتید نظام رای آنها را دزدیده و چنان هیجانی به او منتقل کردید که حاضر شد به کف خیابان برود و با نیروهای انتظامی درگیر شود؟

پنجم: برخی رسانه های اصلاح طلب این روزها به سراغ خانواده قربانیان کهریزک رفته اند و با اشاره به نامه مرتضوی از قول آنها تیتر زده اند «نمی بخشیم»؛ با احترام به خون کسانی که در به ناحق در کهریزک جان خود را از دست دادند باید یک سوال جدی را مطرح کرد؛ آیا رسانه های اصلاح طلب و حامی فتنه به سراغ خانواده شهید غلام کبیری و امیرحسام ذوالعلی به عنوان تنها نمونه هایی از شهدای نیروهای امنیتی و بسیجی رفته اند؟ آیا آنها موسوی و کروبی را بخشیده اند؟ احتمالا حامیان فتنه مسئولیت خون این جوانان را متوجه نظامی می دانند که مدعیان تقلب در انتخاباتش، هیچ سندی را برای آن ارائه نکرده اند؟!

ششم: نظام جمهوری اسلامی این شجاعت را داشت که یکی از کارگزاران خطاکار خود را محاکمه کند ضمن آنکه تخلفات مختلف مرتضوی در تامین اجتماعی نیز توسط نیروهای حامی نظام در مجلس شورای اسلامی افشا و تا برکناری وی ادامه پیدا کرد؛ همین مساله نشان می دهد که نظام آنقدر شجاعت داشت که حتی به اتهامات مالی قاضی سابق خود در کنار اتهامات متوجه وی در کهریزک رسیدگی کند ولی حامیان فتنه هیچگاه شجاعت پذیرفتن مسئولیت خود در وقوع اتفاقات پس از سال 88 را حتی به صورت زبانی نیز نپذیرفته و از صبر نظام برای اعتراف فتنه گران به اشتباه سو استفاده می کنند.

پایانی: امروز 7 سال از فتنه 88 می گذرد؛ فتنه ای که رهبر انقلاب و نظام هرکاری کردند که دامنه آن به خشونت و از دست دادن جان مردم بیگناه کشیده نشود؛ مدعیان امروز سعی می کنند سوالات مهم پیرامون فتنه را در بین تیترهای رنگارنگ گم کنند و نقش سران فتنه در فجایع رخ داده در آن سال با منکر شوند.

قطعا حافظه تاریخی افکار عمومی بعدها از خود خواهند پرسید که چه کسانی با ادعای دروغ و بدون سند خود 8 ماه کشور را در تنش غرق کرده و به گفته رهبر انقلاب به لب پرتگاه بردند.