كيهان:اميرعباس فخرآور مدتي است كه به خاطر بازگشت توام با رضايت برادرش به ايران و مصاحبه با سيماي جمهوري اسلامي درباره مسائل پشت پرده اپوزيسيون زير علامت سؤال گروههاي ضدانقلاب قرار گرفته است. اما او مي گويد پاپوش دوختن براي وي از زمان دردسرسازي فردي به نام ناصر زرافشان در زندان عليه وي آغاز شده است. وي در اين باره نوشت: دستگاه اطلاعاتي ايران به طور ويژه از برخي افراد نفوذي بهره برده است. پروژه تخريب كانون نويسندگان با استفاده از زرافشان و تخريب جنبش دانشجويي با كمك دفتر تحكيم و احمد باطبي در نقش خبرچين صورت گرفت. به من مي گويند از نام زنانه استفاده مي كردم. من پس از تيرماه ۷۸، تصميم گرفتم از اسم مستعار سياوش براي مصاحبه با رسانه هاي خارجي استفاده كنم. وقتي انجمن قلم روز نويسنده زنداني را در سال ۲۰۰۴ به نام من ثبت كرد، ناصر زرافشان مثل مرغ سربريده بالا و پايين مي پريد و نامه نوشت تا نام مرا از اين روز حذف كنند، نيك آهنگ كوثر هم همين طور. زرافشان حتي دست به حيله اي كثيف زد و در بين رفقايش در زندان با استفاده از اسم پريوش به جاي سياوش (اسم مستعار من) تلاش مي كرد عقده هايش را عليه من خالي كند.

فخرآور برای اثبات مزدوری خود می نویسد: ویزای آمریکای من در همان پاسپورت خورده است و مطمئنا به دور از چشم تیزبین سازمانهای امنیتی آمریکا نبوده است. لازم است یادآوری کنم که اینجانب با دعوتنامه رئیس انستیتوی امریکن اینترپرایز که اصلی ترین انستیتوی تشکیل دهنده دولت وقت ایالات متحده آمریکا بود برای سخنرانی در سنای آمریکا به واشنگتن آمدم و تمام امور صدور ویزای من حتی یک هفته نیز طول نکشید. معاون وزیر دفاع آمریکا[ریچارد پرل] شخصا به استقبالم آمد. همان زمان باطبی سر دخترخانم وکیلی به نام لیلی مظاهری را کلاه گذاشت تا برایش راه ورود به آمریکا را هموار کند و وقتی پا به آمریکا گذاشت با کمک همکار و رفیق کلاهبردارش مهدی سنجری باف(کیانوش)، این دختر بیچاره را ناجوانمردانه به دادگاه کشاندند با این ادعا که دختر بیچاره دزد است و پولهایشان را ربوده است.

فخرآور در نوشته خود، از زرافشان به عنوان يك توده اي تواب ياد كرد، حال آن كه وي قبل از انقلاب در زندان با ساواك زد و بند و همكاري داشت.