به گزارش فارس، هفتهنامه "۹ دی" متن سخنان حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس را منتشر کرد.

متن روایت منتشر نشده " ۹ دی " از این دیدار به شرح ذیل است:

انتشار گزینشی سخنان رهبری به همراه تحلیل های افزوده شده توسط جناب آقای زاکانی مدیر مسئول هفته‌نامه پنجره، بدون انتشار گزارشی که نمایندگان در محضر رهبری انقلاب قرائت کردند، بیشتر با هدف بهره‌گیری از این سخنان در خصوص فضای سیاسی امروز جامعه به ویژه موضوع انتخابات و بحثوحدت بود. این اقدام شائبه‌هایی را در اذهان بوجود آورد، به خصوص که این یادداشت گزینشی در برخی از رسانه های دیگر نیز بازنشر داده شد. هفته نامه ۹ دی بعد از هماهنگی با اعضای ارشد فراکسیون انقلاب اسلامی که متن کامل سخنان رهبری معظم انقلاب را در اختیار داشتند، برای ثبت در تاریخ و جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی، متن کامل گزارش قرائت شده نمایندگان و بیانات پر مغز رهبری انقلاب خطاب در جمع تعدادی از نمایندگان عضو فراکسیون انقلاب اسلامی را به چاپ می رساند، با این تاکید که این سخنان مربوط به تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۸۸ – حدود یک سال و نه ماه قبل – و متناسب با حوادثو اتفاقات آن روز است. بدیهی است که بعد از آن تاریخ، حوادثی در عرصه سیاسی کشور بویژه در مجلس(تصویب وقف دانشگاه آزاد، برخی از مواد قانون برنامه پنجم، طرح نظارت و …) یا در دولت(نحوه برخورد با وزیر اطلاعات، خانه نشینی احمدی نژاد و …) اتفاق افتاد که در متن گلایه نامه نمایندگان در خصوص رفتار برخی از خواص به آن اشاره نشده است اما دقت در بخش های تصریح شده در این گلایه نامه، حکایت از تیزبینی اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی نسبت به حوادثآینده می کند.
در این دیدار اکثراعضای فراکسیون انقلاب اسلامی از جمله حجت الاسلام آقا تهرانی، زارعی، کوچک زاده، ابطحی، کوثری، رسایی، کریمی قدوسی، آلیا، قاضی زاده، شهرزاد، هدایت خواه، بزرگواری و… حضور داشتند که در ابتدا حجت الاسلام آقاتهرانی با بیان گزارشی به برخی از نکات مهم اشاره کردند و سپس دکتر زارعی متن ذیل که جمع بندی نقطه نظرات نمایندگان بود را در محضر رهبر انقلاب قرائت کردند و پس از آن، معظم له بیانات مهمی را که قطعا برای همه ما راهگشا خواهد بود بیان کردند. ۹ دی هرچند متن مدیر مسئول پنجره را به اجمال در یادداشت اول خود به قلم حمید رسایی و با عنوان «آیا کسی هست به این سؤالات پاسخ دهد؟» مورد نقد قرار داده است اما امیدوار است انتشار متن کامل این دیدار که توسط مسئولان فراکسیون انقلاب اسلامی جهت انتشار در اختیارمان قرار گرفته، به شفافیت در عرصه سیاسی جامعه کمک کند.

متن گلایه نامه جمعی از نمایندگان فراکسیون انقلاب اسلامی خطاب به مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۱ دیماه ۱۳۸۸

بسم الله الرحمن الرحیم
محضر حضرت آیه الله العظمی امام ای دامت برکاته، رهبر معظم انقلاب اسلامی،

با سلام و آرزوی سلامتی برای حضرتعالی و تعزیت ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین و فرزندشان امام زین العابدین علیهم السلام.
ابتدا از اعطای فرصت شرفیابی به محضرتان تشکر می کنیم و با کسب اجازه مطالب زیر را که جمع بندی نظرات دوستان و دغدغه های آنان در خصوص مسائل مختلف کشور و البته بیش از همه در خصوص عملکرد قوه مقننه است، تقدیم حضورتان می کنیم. لازم می دانیم اذعان کنیم که دغدغه های پیش رو، درد دلی از جانب جمعی از فرزندان و یا شکایت تعدادی از برادارن کوچک از برادران بزرگتر خود در نزد پدری فهیم، عادل، با تجربه و تاثیرگذار بر همه فرزندانش است، فرزندانی که خود می دانند پدر بزرگوارشان نیز یک سینه سخن در دل دارد و شاید نتواند و یا صلاح نداند که همه آنها را با این فرزندانش در میان گذارد. اما پدر جان به فرزندان مطیعتان حق دهید تا حداقل در برابر شما راحت سخن بگویند و سفره دل باز کنند وعقده های خود را بگشایند و امید داشته باشند که دست نوازش کلمات پدرشان، آنها را آرام سازد.
رهبر عزیز!
به عقیده ما علیرغم وجود برخی محسنات در رییس محترم مجلس شورای اسلامی مانند قاطعیت، قدرت اداره جلسات، اشراف بر مسائل کشور، اتخاذ مواضع سیاسی محکم و استوار در خصوص مسانل خارجی، تاثیرگذاری بر زیردستان و برخی موارد دیگر، عملکرد و روحیات خاص ایشان که بر هیات رییسه مجلس هشتم نیز سایه انداخته، موجب برخی اشکالات در عملکرد مجلس اصولگرای هشتم شده است که در ادامه به آن اشاره می کنیم:
جمع حاضر که خود در انتخاب آقای دکتر لاریجانی به عنوان رییس مجلس نقش موثری داشتند بر این گمان بودند که با این انتخاب، برادر علی سابق سپاه و یا آقای لاریجانی صدا و سیما را به کرسی ریاست مجلس می نشانند، همان لاریجانی ای که در دفاع از اندیشه حزب الله و جبهه ولایتمدارن آن چنان پیش رفت که در محافل دگراندیشان اصلاح طلب، علیه او شعار سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد سر می دادند. سوگمندانه این تصور خیلی زود نقش بر آب شد آنگاه که بر پیشخوان دکه مطبوعات، جملات آقای لاریجانی را دیدیم که به تیتر یک نشریات زنجیره ای همسو با خط نفاق جدید بویژه در مخالفت با دولت تبدیل شد و یا در ایام کودتای پس از انتخابات دهم، همواره مواضع دو پهلوی او مورد استقبال آنان قرار گرفت!
متأسفانه استمرار رقابت انتخابات نهم ریاست جمهوری با رییس دولت فعلی در این سال ها و عطش حاکم شدن نظرات و سیاست هایی که از نظر آقای لاریجانی برای اداره کشور موجه جلوه می کند از یک سو و طَمَع استفاده از همراهی جمعیت کوچک اما تاثیرگذار نمایندگان اقلیت سیاسی در مواقع مختلف بویژه در تصویب طرح ها و لوایح و انتخاب هیات رییسه از سوی دیگر، در کنار بهانه قرار دادن این نکته که رییس مجلس باید ارتباطش را فراگیر و نسبت به کل مجلس تعمیم دهد، اندک اندک یک تبانی با جریان اقلیت سیاسی ای را بوجود آورد که به عقیده ما این اقلیت سیاسی در حوادثفتنه سال های پس از ارتحال امام امت، ضمن فاصله گرفتن با خط ایشان از جمله خواص مردود شده اند و هر چند باید با آنها کار کرد و تا وقتی در برابر خط ولایت قرار نگرفته اند، می توانند در اجزای به تناسب توانایی هایشان حضور یابند، اما به دلیل اختلافات مبنایی که بین این دو تفکروجود دارد، بر اساس اساسنامه فراکسیون اصولگرایان، ما باید همواره فاصله خود را با آنها حفظ کنیم.
بر ما نیک روشن شده که وجود روحیه معامله گری در ریاست محترم مجلس، اندک اندک این جایگاه را به وادی تعامل با اندیشه ها و نحله های مختلف فکری و سیاسی در مجلس پیش برده تا جایی که جریان اصولگرایی مجلس علیرغم برخورداری از اکثریت آرا، به اقلیتی متشتت تبدیل شد به طوری که اکنون نمی توان نتیجه تصمیمات مجلس در خصوص حوادثو وقایع مختلف و از جمله درباره طرح ها و لوایح مهم و اساسی کشور را پیش بینی کرد و به همین دلیل تصمیماتی را از سوی مجلس اصولگرا شاهدیم که خود نمایندگان اصولگرا و اکثریت حامیان آنها در جامعه را انگشت به دهان می کند.
تغییر در رفتار ریاست محترم مجلس از همان وقتی برایمان عجیب بود که می دیدیم آقای لاریجانی با استفاده از شیوه هایی خاص به دنبال همراه کردن نمایندگان محترم با خود است. داستان پر سر و صدای اعطای وام صد میلیونی به نمایندگان که متاسفانه به دلیل عدم مدیریت صحیح و با توجه به وجود مشکلاتی که حل آنها وظیفه هیات رییسه بود و نه نمایندگان تا دامن آنها از آلوده شدن به انواع و اقسام اتهامات مصمون ماند و شأن آنها حفظ شود، آغاز ماجرا بود. حاکم شدن خویی اشرافی و ریخت و پاش در بخش های مختلف اداری و ظاهری مجلس، ‌ بر خلاف دوره دکتر حداد عادل و مشی دولت فعلی که توانسته برخی از ارزش های مرده را مجددا زنده کند و همچنین عدم توجه به تذکرات خصوصی و عمومی برخی از نمایندگان، روز به روز این حس را در ما بیشتر تقویت می کند.
متاسفانه علیرغم گذشت بیش از یک سال و چهار ماه از شهریور سال قبل و علی رغم تذکر چندباره نمایندگان، هنوز گزارش عملکرد مالی مجلس در سال ۸۷ و همچنین سال ۸۸ که بر اساس آیین نامه داخلی تا شهریور ماه هر سال باید ارائه شود، ارائه نشده است و از تذکرات چندین باره ما نیز با بی تفاوتی رد می شوند. برغم تاکیدات حضرتعالی مبنی بر تعامل و همکاری سازنده قوای مقننه و مجریه برای حل مشکلات کشور و کمک مجلس به دولت که در تعابیر رسای شما در دیدارهای مختلف از آن به ریل گذاری مجلس برای حرکت سریع و روان قطار دولت و یا همچون رسیدگی به کسی که زیر بار به دوش گرفتن یک بار سنگین است، تعبیر شد، متاسفانه در مقاطع و مسائل مهم، ریاست محترم مجلس در توافقات پشت پرده با برخی جریانات و روسای کمیسیون ها و مراکز تاثیرگذار مجلس، سعی بر تقابل با دولت بجای تعامل با آن دارد.
نمونه ها بسیار است اما به صورت گذرا باید به مواردی همچون زیر و رو کردن قانون بودجه ۸۸ با برنامه ریزی از پیش طراحی شده و اقدامات خلاف آئین نامه آن که باعثکاهش شدید و عدم توازن بودجه و نیز عدم چاره اندیشی برای موارد مهم مانند یارانه برق و سوخت و ایجاد محدودیت های بیش از حد برای دولت گردید، اشاره کنیم و یا در بحبوحه رقابت های انتخابات دهم و در حالی که جریانی به دنبال زمینه سازی برای القای فساد و دروغگویی در دولت نهم بود، شاهد اصرار بر قرائت گزارش اولیه و نهایی نشده دیوان محاسبات در صحن علنی مجلس و طرح موضوع جنجالی گم شدن یک میلیارد دلار بودیم که مورد سوء استفاده وسیع رسانه های بیگانه و جریان های داخلی همسو با آنها گردید.
در جریان رای اعتماد به کابینه دهم، آن هم پس از خنثی شدن نقشه ابطال انتخابات و تلاش برای عدم برگزاری مراسم تحلیف و تنفیذ توسط عده ای که عصبیت های سیاسی کورشان کرده بود و نهایت امیدشان به عدم تشکیل کابینه بود، شاهد تلاش برخی از همکارانمان برای رای عدم اعتماد تعداد قابل توجهی از وزیران پیشنهادی بودیم که در نهایت با درایت شما این مشکل نیز برطرف شد.
در همین ایام هم شاهد بودید که مانع تراشی و تعلل فراوان در جریان تصویب لایحه هدفمندسازی یارانه ها چه بر سر اعصاب و روان مردم و مجریان این قانون آورد که سال هاست به دلیل تعلل مسئولان محترم قبلی در قانون برنامه خاک می خورد و کسی دغدغه اجرایش را نداشت.
متاسفانه جدال با دولت پرکار و انقلابی آقای احمدی نژاد آن چنان در نگاه برخی از دوستان ما به ارزش تبدیل شده که رسما اعلام می کنند برای مقابله با خودکامگی موجود در نهاد دولت باید در برابرش ایستاد، غافل از این که همین ویژگی و نگاه باندی، خود جبهه ای از خودکامگی را در درون آنها تشکیل داده و کار رسیده به جایی که در مجلس با اکثریت اصولگرا، دفاع از عملکرد دولتی با شاخص های اصولگرایی، انقلابی، زنده کننده جوهره حقیقی انقلاب و مورد حمایت رهبری به ضد ارزش تبدیل شده و نمایندگانی که بنا به تاکید رهبرشان بر تعامل سازنده و حمایت از این شاخص های دولت اصرار داشته باشند از سوی جبهه خودی با انگ وکیل الدوله و نیروهای مستحیل شده در دولت و افراد تندرو، مورد طعنه قرار می گیرند به طوری که در مواقع انتخاب بین یک اصلاح طلب تشکیک کننده در آرمان های انقلاب و نماینده حامی دولت انقلابی، ایما و اشاره این دوستان اصولگرا به سمت گزینه ای می رود که برای زمین زدن این دولت کمر همت بسته و تلاش می کند.
متاسفانه این نگاه بغض آلود نسبت به حامیان منطقی و منتقدان دلسوز دولت تا جایی پیش رفته که همه می دانند در مواقعی فرصت استفاده از تذکر آیین نامه ای حتی اگر تذکر بر اساس آیین نامه باشد بر ما حرام می شود و در مواقعی حتی اگر بر خلاف آیین نامه باشد، ‌ بر منتقدین غرض ورز دولت حلال می شود. واقع بینانه می گوییم که انتقادناپذیری و عدم اعطای فرصت و همچنین خودکامگی در رای و تصمیم، مشکل اکثر مسئولان ماست. خوشبختانه تنها مدیر عالی کشور که همواره و به شکل حقیقی، آغوشش در برابر منتقدان باز است، همین فرزانه ای است که اکنون در حضورش هستیم و از قضا هم مظلوم ترین فرد در این باره هم اوست. متاسفانه بخش عمده ای از اشکالات موجود به دلیل عدم فعال بودن فراکسیون اصولگرایان به عنوان عقل جمعی در مجلس هشتم است. در آغاز به کار مجلس هشتم ما که به دنبال شایسته سالاری در انتخاب رییس خود بودیم، ناگهان با ارائه طرحی از سوی آقای لاریجانی مبنی بر تشکیل فراکسیون اصولگرایان بر اساس سهمیه استانی و نه بر اساس ظرفیت ها و توانمندی ها و ایستادگی افراد بر اصول و آرمان ها مواجه شدیم.
این تصمیم را می توانیم آغاز انحراف فراکسیون از اهداف خود و وارد شدن آن در جاده انفعال و بی تاثیری بدانیم چرا که اکثریت نمایندگان اصولگرا پذیرفتند به جای شایسته سالاری و پویایی و تحرک، سهمیه سالاری و قدرت طلبی حاکم باشد. به همین دلیل نیز در حال حاضر در شورای مرکزی اصولگرایان در بعضی موارد شاهد حضور برخی نمایندگان بی تفاوت، منفعل و حتی همسو با اقلیت سیاسی و به اصطلاح اصلاح طلب هستیم تا جایی که در انتخابات دهم ریاست جمهوری عده ای ستاد انتخاباتی اصولگرایان حامی کاندیدای فتنه را راه انداختند.
متاسفانه فراکسیون اصولگرایان که باید به عنوان قلب تپنده مجلس هشتم بر اساس انتخاب اکثریت مردم، نبض تصمیمات صحن علنی را به عهده بگیرد به دلیل اصرار آقای لاریجانی بر یکی بودن رییس مجلس و رییس فراکسیون، نتوانست نقش خود را به خوبی ایفا کند. وقتی رییس فراکسیون را در خصوص برخی تصمیماتش مورد انتقاد قرار می دهیم، در پاسخ بهانه رییس مجلس بودن وی را می شنویم.
سوگمندانه باید بگوییم که همکار گرامی ما آقای لاریجانی، رییس فراکسیون اصولگرایان را رقیب خود می داند به همین دلیل همواره و با استفاده از ابزارهای مختلف حاضر به جدایی این دو عنوان حقوقی از یکدیگر نیست. برداشت ما از عملکرد یک سال و چند ماه گذشته ایشان این است که متاسفانه هیچ قدرتی را در کنار خود تحمل نمی کند تا جایی که پس از یک سال و هفت ماه، هنوز هیات ناظر بر عملکرد اعضای فراکسیون اصولگرایان که متشکل از پنج روحانی است، تشکیل نشده!
عدم استفاده از ظرفیت مساعد فراکسیون اصول گرایان در جهت حل مشکلات کشور و تقویت جریان اصول گرایی و دولت برخاسته از متن آن و عدم پاسخگویی به مطالبات و انتظارات مردم از مجلس در طول یکسال و نیم گذشته، وضع را به آنجا رسانده که در بسیاری از موضوعات مهم و حساس، ابتکار عمل در اختیار اقلیت سیاسی مجلس بود که فتنه را پمپاز می کرد و یا این ابتکار عمل در اختیار هر کسی است که از لابی بیشتری برخوردار باشد و تنها چیزی که نمایان نیست خرد و تصمیم جمعی مبتنی بر اصولگرایی است. از جمله مواردی که هزینه های بسیاری به ما تحمیل کرد، علاوه بر برگزاری همایش سی سال قانون گذاری در مجلس و با دعوت از برخی مطرودین نظام، ‌ مواضع غیرشفاف و دوپهلویی بود که به نام این فراکسیون و اعضای آن در انتخابات دهم و حوادثفتنه گون پس از آن در جامعه منتشر شد. در ماجرای انتخابات دهم، علیرغم صف آرایی یک جریان خاص که از همان ابتدا مشخص بود رهبری نظام را هدف گرفته است، افراد موثر در رأس فراکسیون اصولگرایان، ‌ تمام راهکارها را بکار بردند تا این فراکسیون را از اعلام نظر در خصوص انتخابات باز دارند که در نهایت با پیگیری جداگانه برخی از نمایندگان انقلابی و صریح در مقابله با فتنه، ‌ بیانیه ای تهیه و نظر اکثریت نمایندگان اصولگرا در حمایت از کاندیدایی که همسو با ولایت بود، به جامعه اعلام شد.
به جرات می توان گفت که نام فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم – و نه اکثریت اعضای آن – از جمله خواص مردود در حوادثپس از انتخابات دهم ثبت شد و این نبود الا به دلیل مواضع دوپهلو، غیرشفاف، تردیدافکنانه و طرح کننده مسائل فرعی در مواقعی که جامعه نیاز به شفافیت و تعیین تکلیف در مسائل اصلی داشت.
در حقیقت این رفتار از جانب جریان تردید که همواره از سوی عوامل بیرونی تحریک و مدیریت می شد، ‌ موجب مشروعیت بخشیدن غیرمستقیم به آشوب ها و اعتراضات غیر قانونی و متهم کردن صدا و سیما، نیروی انتظامی، شورای محترم نگهبان و نهادهای در برابر جریان فتنه و البته به اسم اصولگرایی از تریبون های رسمی بود. در این اواخر نیز علی رغم درخواست مکتوب حدود ۱۴۰ نماینده مجلس برای تغییر فردی از ریاست دبیرخانه دفاع از فلسطین مجلس شورای اسلامی که در برابر شعار نه غزه نه لبنان هیچ موضعی نگرفت و حتی کمیته صیانت از آرا و القای شبهه تقلب توسط وی، برخی از کاندیداها را به غلط و توهم انداخت، رییس مجلس مقاومت کرد و حتی از پشت تریبون مجلس هزینه این ابقا را به دوش حضرتعالی انداختند که این شخص با نظر رهبری در این جایگاه ابقا شده است!در کنار دغدغه هایی که در خصوص جهت گیری ها و مواضع رییس مجلس شورای اسلامی برشمردیم، لازم است به عنوان حامیان دولت به نکاتی در خصوص تعامل خود با ریاست محترم جمهوری اسلامی نیز اشاره کنیم. ما در طول یک سال و هفت ماه گذشته از عمر مجلس هشتم، همواره بر اساس رویکرد انقلابی و ارزشی رییس دولت و همچنین به دلیل حمایت رهبرمان از این رویکرد و شاخص های مهم، اصل را بر همکاری و مساعدت همه جانبه نسبت به دولت قرار دادیم اما متاسفانه در مواردی شاهد رفتارهای غیراصولگرایانه از سوی آقای احمدی نژاد بوده ایم که تحمل آن برای همه ما سخت می نمود. وجود برخی اشکالات در ایشان به همان اندازه ای است که در هر انسان عادی دیگر است اما ارادت ایشان به برخی از نزدیکان و بویژه آقای مشایی تا جایی است که نحوه عملکرد آقای احمدی نژاد با مرقومه ای که خیرخواهانه به دست مبارک شما نگارش یافته بود، هنوز هم که هنوز است، ‌ بذر تردید و اما و اگر را در دل نیروهای مخلص بدنه جریان ولایی کشور نسبت به ایشان کاشته است. در کنار این موضوع، ‌ نحوه برخورد با برخی خادمان دلسوز و در خط ولایت مانند برخورد با آقای ذوالقدر، صفارهرندی، لنکرانی و… سبب شده تا برخی از دوستداران ایشان همواره با نگاه تردید درباره همکاری با دولت تصمیم بگیرند و میدان برای افرادی که قلبا اعتقادی به جهت گیری ها و سیاست های دولت ندارند و از شاخص های مورد نظر حضرتعالی بهرمند نیستند، ‌باز شود.
مشکل تعامل و حتی می توان گفت لجبازی دولت با مراجع قم، نقطه قوت این دولت را به نقطه ضعفش تبدیل کرده و ما را به عنوان حامیان ایشان در برابر سئوالات بی پاسخ قرار داده. سوگمندانه اما با قطع و یقین احساس می کنیم که دستی به دنبال قرار دادن دولت در برابر علمای دینی و حتی جایگاه رهبری است و در مواقعی این اشکال ما را به آنجا می رساند که دیگر تذکر غیرعلنی را – که بر اساس فرمایشات و رهنمودهای شما برگزیده ایم - کافی نمی بینیم و احساس می کنیم که از این پس باید علنا در این خصوص متذکر دولت شویم.
متاسفانه تجربه نشان داده که انقلاب اسلامی اگر چه از سوی شخصیت های حقیقی و حقوقی ای که آن را یاری کرده اند، ‌رشد و نمو داشته است اما در سال های اخیر ثابت شده که به دست آقازاده های نااهل و مسئولان دفاتر ناشناخته اما موثر بر روسای خود، دچار حادثه های جبران ناپذیر شده است که نمونه هایی از آن را در دو قوه مقننه و مجریه شاهدیم.
در پایان یادآور می شویم که قطعا این عریضه بویژه در خصوص عملکرد ریاست محترم مجلس، برداشت ما بر اساس عملکرد ایشان در مقاطع حساس و ناظر بر رفتارهای علنی و غیرعلنی است. هر چند این را هم می دانیم که قطعا این موارد نظر اکثریت نمایندگان مجلس هشتم نیست اما بی شک نمایندگان محترم دیگری هم هستند که با ما در این خصوص هم عقیده اند اما به دلایلی موفق به حضور در این جمع نشدند. با این وجود که ما خود می دانیم در اقلیت هستیم، معتقدیم که بر حق باید پای فشرد و بر آن اصرار ورزید چرا که انجام وظیفه ای که می فهمیم تکلیف ماست ونه نتیجه ای که می خواهیم.
یادآوری دو نکته دیگر، که در صورت صلاحدید رهنمودهایی نیز در این باره بفرمائید:
تا کنون سیاست بصیرت دهی به جامعه و صبر، از طرف حضرتعالی واقعا کارگشا بوده است و ما خدا را بر وجود رهبری با این درجه از بصیرت و صبر شکر گزاریم. اما اماما پس از حوادثفتنه گران در روز عاشورا که قلب همه را به درد آورد و غیرت دینی مردم را به جوش آورد که در ۹ دی ظاهر شد، چنانچه در برخورد با سران فتنه تعلل شود، این نکته در جامعه القا می شود که نظام از برخورد با آنها ناتوان است. رهبرا انتظار ما اینست که چنانچه عمار شما نیستیم - که البته این ویژگی لیاقت خاص می خواهد - حداقل توصیه های لازم برای مشی و حرکت بر اساس شخصیت حضرت عمار را به ما یادآورشوید. ای پدر! آنچه گفتیم بر اساس تکلیفی بود که احساس می کردیم باید با مراد و رهبر واجب الاطاعه خود در میان بگذاریم والبته همواره در کنار نقد خود را موظف به حفظ شئونات مسئولان نظام می دانیم. با این همه در آخر سخن تصریح می کنیم که رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن…
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
دوشنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۸۸

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از نمایندگان فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم
۲۱/۱۰ / ۱۳۸۸
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوشحالیم از اینکه شما دوستان عزیز اینجور صریح و بی‌ابهام مسائلی را که مورد نظرتان بود، در این نوشته‌ای که آقای دکتر زارعی خواندند، بیان کردید. البته من تا آن حدودی که با مجلس و گذران امور در مجلس آشنا هستم، شبیه همین مواضع را در نطق‌هایی که‌ می‌شود، در اظهاراتی که در روزنامه‌ها منعکس می‌شود، از بعضی از دوستانی که اسم شریفشان در ذهنم مشخص و بارز است، می‌شنوم. خوب، اینجا هم که آقایان به طور کامل عدالت را رعایت کردند، هم به قوه مقننه، هم به قوه مجریه علی‌السواء اعتراض کردند، که از این جهت هیچگونه بی‌عدالتی‌ای در این زمینه نشود. خیلی متشکریم.
من اول یک جمله در باب مجلس عرض بکنم. این مَنشی که شما دارید - یعنی احساس تکلیف، شناخت تکلیف، و بعد پای فشردن برآنچه که احساس شده لازم است و وظیفه شماست و ملاحظه‌ چیزی را نکردن - جوهر نمایندگی است؛ این خیلی چیز باارزشی است. البته این کار در یک شرائطی آسان است، در یک شرایطی هم سخت خواهد بود. مواضعی که امروز شما ابراز می‌کنید - که همین پافشاری بر مبانی انقلاب و اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب و اینهاست - اکثریت عظیمی از مردم طرفدار این هستند. حالا ممکن است سلائقی مخالف باشند، لیکن حرف دل عامه مردم و توده مردم و بسیاری از خواص، همین مبانی اصولی و ارزشهای اصولی است. گفتن اینها آنچنان پر هزینه نیست. البته گاهی چرا، به قول شما ممکن است به شما وکیل‌الدوله و چه و چه هم بگویند و از این حرفها بزنند؛ اینها خیلی چیزهای مهمی نیست و هزینه زیادی ندارد. یک وقت همین موضع، ‌ هزینه‌های زیادی را بر انسان تحمیل می‌کند؛ ‌باید برای آن شرایط هم آماده بود. من آینده‌نگری نمی‌کنم، نمی‌خواهم هم بکنم، نمی‌توانم هم آینده‌نگری بکنم؛ ‌ اما شما برای همه شرایط آماده باشید و بیمناک از این نباشید که حالا اگر ما احساس تکلیفی کردیم و عملی انجام دادیم یا حریفی زدیم، ‌این موجب می‌شود که فلان هزینه بر ما تحمیل شود؛ خیلی خوب، بشود؛ دیگر زندگی همین است؛ ‌ زندگی مجاهدانه همین است. اهمیت مجلس هم به خاطر همین است که می‌تواند تعیین کننده باشد؛ می‌تواند در امروز و فردای کشور تأثیرگذار باشد.
من یادم هست در آن وقتی که بنا بود انتخابات ریاست جمهوری انجام بگیرد، بنده و یکی دو نفر دیگر از دوستان رفتیم قم خدمت امام. یادتان هست که انتخابات ریاست جمهوری اول انقلاب قبل از انتخابات مجلس برگزار شد. یعنی در زمستان سال ۵۸ انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، بعد در بهار سال ۵۹ انتخابات مجلس انجام گرفت. اوقاتی که انتخابات ریاست جمهوری بود، خدمت امام رسیدیم و غرضمان این بود که از ایشان درخواست کنیم از نامزدی که مورد نظر ما بود، حمایت کنند؛ یا کمک کنند یا راهنمائی کنند. بالاخره می‌خواستیم نظر خود را با ایشان مطرح کنیم. آن نامزد هم آقای بهشتی بود. یک جلسه کوچک چهار پنج نفری تشکیل شد؛ ‌ مرحوم حاج احمد آقا هم بود. نشستیم توی آن راهروی بین اتاق بیرونی و اندرونی ایشان، یک مقداری صحبت کردیم. صحبتهای خوبی آنجا شد که حالا تفاصیلش مورد نیاز این جلسه نیست. آن بخشی که مورد نیاز این جلسه است، این است که ایشان گفتند شما بروید مجلس را بگیرید؛ مهم مجلس است. خوب، آن وقت دوره انقلاب بود، اول انقلاب بود، همه کشور انقلاب بود. ایشان به ماها که یک مجموعه‌ای بودیم، مثلاً فرض کنید کسانی بودیم که احساس می‌شد به ایشان نزدیکتریم، توصیه می‌کردند که بروید مجلس را بگیرید. پیش‌بینی می‌کردند که ممکن است اوضاع و احوال جوری بشود که نیاز به چالش و درگیری و اینها پیش بیاید؛ لذا یک سنگر مهم لازم است.
مجلس اینقدر مهم است. یعنی واقعاً در همه اوضاع و احوال، ‌ پایگاه مجلس را باید حفظ کرد. من سالها در قوه مجریه بودم، قبلش در قوه مقننه بودم. با ارتباط با این قوای گوناگون، ‌می‌دانم اوضاع و احوال چگونه است. دست قوه مجریه باز است. چه جوری باز است؟ خوب، پول در اختیارش هست، امکانات در اختیارش هست. با توجه به همه اینها، من عرض می‌کنم قوه مقننه یک نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد و اگر چنانچه قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی بتواند آنچنان که شایسته انقلاب است، به وظایفش عمل کند، مطمئن باشید که همه چیزها - ولو به تدریج، ولو با کُندی - به سمت درستی خواهد رفت.
خوب، توی مجلس آدمهای جورواجوری هستند؛ هر دوره‌ای هم که پیش می‌آید، وضع خاصی پیدا می‌کند؛ لیکن وقتی یک هسته‌ای مثل شماها، یک مجموعه‌ای مثل شماها در مجلس وجود دارد، این پایداری، این ایستادگی، ‌این پافشاری بر مبانی، خیلی چیز خوبی است؛ اینها به عنوان یک سنتهایی در مجلس‌ها می‌ماند و به پیشرفت مجلس کمک می‌کند. بنابراین از اصرار بر امر صحیح و حق، ولو با هزینه‌هایی هم همراه باشد، شما هرگز نبایستی پشیمان باشید؛ ‌ که البته می‌دانم که پشیمان نیستید. بحث، ‌ بحثاثبات و تثبیت آن حقی است که این کشور و این ملت برای آن قیام کرده. خوب، قبل از انقلاب، در دوران مبارزه و نهضت هم همین‌جور بود. یک عده‌ای بودند که حرف را قبول نداشتند، یک عده‌ای قبول هم داشتند - یا اجمالاً یا تفصیلاً - لیکن آماده نبودند بیایند توی میدان. آن وقت انسان به خاطر اینها خون دل می‌خورد. اینها می‌فهمیدند هم که دستگاه، دستگاه ظالمی است و باید در مقابل او ایستاد و باید مبارزه کرد؛ اما نمی‌آمدند دیگر، حاضر نبودند دردسرهایش را قبول کنند. امروز هم همین جور است؛ ‌خیلی‌ها هستند حرفها را قبول دارند، منتها حاضر نیستند بیایند توی میدان و دردسرهایش را قبول کنند، تحمل کنند. اگر چنانچه کسی احساس می‌کند که واقعاً توی میدان است و با آن جبهه‌ای که به نظر او جبهه‌ ناحق و باطل است، دارد می‌جنگد و مبارزه می‌کند، باید افتخار کند، باید خدا را شکر کند، باید این توفیق را مغتنم بشمارد و نگه دارد. این مطلب اول. خوب اشکالاتی که اینجا ذکر شد؛ چه به رئیس این قوه، چه به رئیس آن قوه، اینها درد دلهایی است که ممکن است بعضی‌اش مورد تأیید بنده هم باشد، بعضی‌اش هم نباشد؛ بعضی‌اش را ندانم، بعضی‌اش را بدانم؛ لیکن باید دید حالا در مقابل اینها چه باید کرد؟ چگونه باید عمل کرد؟ علاج چیست؟
یک مطلب کلی را ما باید همیشه در نظر داشته باشیم و آن این است که توقع کم‌گذاشتنِ در کفه حق را از همه کس باید داشت؛ یعنی انسان نباید بی‌توقعی‌اش بشود. انسان کامل و بی‌عیب و نقصی که آدم هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد، پیدا نمی‌کنیم؛ بجز معصومین. باید یک مقداری آماده بود برای آنچه که انسان آن را کوتاهی بنامد، جفا بنامد، بی‌وفائی بنامد. بالاخره واقعیت عالم این است. حتی در میان نزدیکان به امیرالمومنین(ع) ‌ هم چنین کسانی بودند. در روایات بعد از رحلت پیغمبر، درباره بعضی از بزرگان آمده است: «حاص حیصة ثمّ رجع»؛ یعنی خیلی از آن خوبها یک تکانی خوردند. بعد البته گذر زمان و هدایتهای نفسِ‌گرمی مثل امیرالمومنین اینها را به راه برگرداند؛ ‌ والّا اینجور نبود که انسان خیال کند حالا همه آن اصحابی که از نظر ما اینها ستاره‌های درخشانی هستند - و واقعاً هم هستند - بی‌عیب و بی‌نقص بودند؛ نه، بالاخره از اینجور اشکالات را باید انتظار و توقع داشت؛ پیش می‌آید. یک مقداری باید تحمل کرد، یک مقداری بایستی پذیرفت؛ والّا انسان اگر چنانچه با دیدن یک ناهنجاری‌ای در یک عملکردی، ‌ در یک شخصی، آنچنان بهم بریزد که دچار یأس بشود، دچار آشفتگی بشود، دچار افسردگی بشود، در اینصورت کار نمی‌گذرد. بنابراین انسان بایستی تحمل کند. بله، این اشکال وجود دارد؛ ‌ اگر نداشت، ‌ بهتر بود. حالا که اشکال وجود دارد، ‌ ما چه کار باید بکنیم؟ مبنای عملکرد باید این باشد. آرمان‌گرایی باید ما را به سمت بالا بکشاند. جوری نباشد که به خاطر دیدن برخی از ناهنجاری‌ها که با آرمان گرایی ما مخالف است، حرکت ما دچار توقف بشود، یا دچار اشتباه و انحراف بشود، یا از آن مسیری که دارد، به جای دیگری سرش گرم بشود و مشغول بشود. با این دید نگاه کنیم.
حالا من چه کار می‌توانم بکنم با این دو بزرگواری که اسم آوردید؟ نصیحت کنم؟ سفارش کنم؟ یک بابی از این قبیل هست. اگر چنانچه نسبت به من پیشنهادی وجود داشته باشد، آقایان بگویند، ما استفاده می‌کنیم. ما به این آقا چه بگوئیم، یا چه جوری با او عمل کنیم؟ به آن آقا چه بگوییم؟ چه جوری با او عمل کنیم؟ البته تا آن حدی که به ذهنمان می‌رسد و می‌فهمیم که می‌شود کرد و باید کرد، برخی از کارها را می‌کنیم؛ اما اگر آقایان هم پیشنهادی دارند، به من پیشنهاد کنند؛ که الان توی این نامه، ‌به خصوص پیشنهادی به من نبود.
اما اینکه شما چه کار کنید، به نظر من قضیه را دو بخش کنیم؛ ‌ یکی نسبت به دولت، یکی نسبت به مجلس. در مورد دولت، خوب، این اشکالاتی که شما گفتید، ‌ ممکن است بعضی‌اش وارد باشد؛ منتها باید جمع‌بندی کرد. من این را بارها گفته‌ام؛ اثبات و نفی ما نسبت به اشخاص، ‌ ناشی است از جمع‌بندی‌ای که ما نسبت به این آدم یا نسبت به این دولت یا نسبت به این جریان داریم. این به معنای این نیست که هیچ نقطه‌ منفی‌ای در این جائی که ما داریم تأییدش می‌کنیم، ‌ نیست؛ خوب، چرا، نقطه‌ منفی هم هست؛ منتها من وقتی مقایسه می‌کنم بین آن نقطه‌ منفی و آن نقاط مثبت، ‌‌‌ می‌بینم که آن نقاط مثبت ترجیح پیدا می‌کند. خوب، نتیجه جمع‌بندی می‌شود این. به نظر من باید اینجوری عمل کرد. شما هم تذکراتتان را بدهید. اگر منکری می‌بینید، نهی از منکر کنید؛ اگر چنانچه معروفی هست که زمین مانده، امر به معروف کنید؛ اما این موجب نشود که آدم این منکر را یا این نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند، یا فرض کنید که فاصله ایجاد شود، یا تعارض کند، یا تخریب کند؛ کمااینکه بعضی‌ها هم همین‌جورند. از همه جا به بنده مراجعات گوناگون هست؛ بعضی می‌آیند یک نقطه‌ منفی را در یک شخصی، ‌ در یک دولتی می‌گیرند، آن را مستمسک و دلیل قرار می‌دهند برای اینکه باید با او معارضه کرد، باید با او مخالفت کرد، باید با او دشمنی کرد، باید چه کرد. این درست نیست؛ باید جمع‌بندی کرد؛ بله، این اشکالات، برخی هست؛ برخی کوچک هم نیست، ممکن است بزرگ هم باشد؛ منتها در عین حال باید در جمع‌بندی ملاحظه کرد، دید که این جمع‌بندی نتیجه‌اش چه می‌شود. به نظر ما در این جمع بندی، آن نقاط مثبت غلبه دارد بر نقاط منفی. آنی که ما تا حالا فهمیدیم، این است. خوب، دارد کار می‌شود، دارد زحمت کشیده می‌شود، ‌ دارد شعارهای انقلاب گسترش پیدا می‌کند؛ اینها چیزهای خوبی است؛ ‌ اینها چیزهایی است که کشور به اینها احتیاج دارد؛ اگرچه چیز منفی‌ای هم ممکن است باشد و هست.
در مورد مسائل داخل مجلس و رئیس خودتان، به نظر من این اشکالات را تذکر بدهید، مانعی ندارد؛ منتها اینجا هم شما سعی کنید بیش از آن مقداری که حد و حق این اشکالات است، برایش حساب باز نکنید. اولاً‌ راه حمل بر صحت را به کلی و در مواردی نبندید؛ چون ممکن است واقعاً در برخی از این چیزهایی که آقایان گفتند، راه‌های حمل بر صحت وجود داشته باشد. انسان کاری را انجام می‌دهد؛ ممکن است یک تحلیلگری از دور بنشیند این کار را تحلیل کند، بگوید بله، هدف این بود و با این نقشه انجام گرفت، که در واقع این نباشد. در مورد خود ماها هم این مسئله مشاهده می‌شود. آدم یک چیزی می‌گوید، یک حرکت کوچکی انجام می‌دهد، می‌بینید تحلیلگرهای آن طرف دنیا می‌گویند که بله، هدف این بود. ما می‌بینیم که نه، این نبوده؛ منتها خوب، تحلیلگر تحلیل سیاسی می‌کند. بنابراین گاهی اینجوری است؛ یک چیزی است، یک حرکتی است، یک حرفی است، کاری است، کسی انجام می‌دهد و از روی یک غفلتی است، از روی یک اختلاف در دیدگاهی است که این انجام می‌گیرد، ‌نه اینکه از روی غرضی یا روی نقشه‌ای باشد. پس راه حمل بر صحت را نباید بست؛ ‌ باید این راه را باز گذاشت.
ثانیاً این مجموعه اصولگرا و انقلابی که امروز در مجلس هستند و بحمدالله در کشور هم اکثریت قاطعی دارند - به دلیل همین انتخابی که انسان می‌بیند انجام گرفته؛ خوب، این نشانه این است که مردم این جهت‌گیری و این راه را دوست می‌دارند - حتی المقدور نگذارید متشتّت شود. این وحدت مهم است. البته ما در سطح کشور هم معتقد به وحدتیم، در این مجموعه معتقد به ارزشها و اصول هم معتقد به وحدتیم؛ این را باید حفظ کرد، ولو با یک اغماض‌هایی. بعضی از اغماض‌ها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند؛ خوب، بکند؛ ولی آدم باید ببیند حق چیست. یک جاهایی باید برخی اغماض‌ها را برای یک مصلحت بزرگتری انجام داد؛ که حالا در این مورد بحثما، مصلحت اتحاد و اتفاق و با هم بودن و یک حرف زدن و یک صدا داشتن و اینهاست. در سایه همین یک صدا داشتن، ای بسا بتوان همان کسی را که شما می‌گویید این مواضع را گرفته - که نباید می‌گرفت - نزدیک کرد به مواضعی که مورد نظر شماست. البته ما هم یک مواردی که به نظرمان رسیده، سفارش می‌کنیم. البته من در مورد لوایح دولت که به مجلس می‌آید، یک اعتقاد اصولی دارم که حالا نمی‌دانم این اعتقاد اصولی چقدر با قوانین تطبیق می‌کند. من بارها این نکته را به بعضی از همین آقایان هم گفته‌ام. بنده معتقدم لایحه دولت را باید گرفت؛ اگر اشکالی دارد، اشکال را به دولت گفت تا خود دولت برطرف کند و مجدداً لایحه را بیاورد و تصویب شود. این حرفی که دولت می‌زند و می‌گوید لایحه من را می‌گیرند و یک صددرصد را تبدیل می‌کنند به پنجاه درصد، شصت درصد، به اعتقاد ما این اشکال واردی است، این اشکال درستی است. حتی در مورد وزرا هم اعتقادم همین است. یک وقتی هم اینجا گفتیم، آقایان هم بودند؛ رؤسای سه قوه همه‌شان بودند، جماعت دیگری هم بودند. بعضی‌ها گفتند آقا دولت خودش ناسازگاری می‌کند، شما هم یک حرفی می‌زنید. گفتم این اعتقاد من است. واقعاً اگر چنانچه رئیس جمهور هیئت وزیران را به مجلس بیاورد و مجلس بگوید نه، من به خاطر این یک نفر، هیئت وزیران را قبول نمی‌کنم؛ برگرداند، او ترکیب را هر جور که می‌خواهد درست کند، مجدداً بیاورد؛ این برای دولت و مجلس بهتر است تا اینکه بگیرند وزرا را یکی یکی تکه پاره کنند. البته باید طبق قانون عمل کرد. شما نگاه کنید ببینید قوانین چه جوری است؛ طبق قوانین باید عمل کرد؛ لیکن این اشکال در مواردی بر مجلس وارد است. یا مثلاً فرض بفرمائید تحمیل یک قانونی بر دولت، در حالی که امکانات لازم برای اجرای آن قانون در اختیار دولت قرار داده نشده - که آقایان دولتی‌ها مواردی را مثال می‌زنند - یا کشاندن وزرا بیش از اندازه لازم به مجلس، به مناسبت سؤالها و این چیزهایی که انجام می‌گیرد، یا وقتها را گذراندن به بحثهای زیادی. به نظر من از این چیزها می‌شود صرف نظر کرد. می‌شود مجلس را کاری‌تر، و ارتباط با دولت را فعال‌تر و نزدیکتر و صمیمانه‌تر کرد. باید هم ان‌شاء‌الله همین جور انجام بگیرد. البته استقلال مجلس هم باید محفوظ باشد؛ این هم عقیده ماست. بنده اعتقاد دارم که مجلس بایستی استقلال خودش را حفظ کند؛ منتها با روشی که به معنای دخالت کردن در کار قوه مجریه و معطل نگهداشتن قوه مجریه نباشد.
این قضایای اخیر هم که در نامه اشاره‌ای شده - که خوب، درست هم هست - برای کشور و برای خود نظام امتحان بزرگی بود؛ در واقع مثل یک رزمایش بود. گاهی اینجور است که تا وقتی اتفاقی نیفتد، انسان نقاط ضعف خودش را و نقاط توجه دشمن را متوجه نمی‌شود و نمی‌فهمد. این قضایا مغتنم بود؛ تجربه‌ بزرگی بود که برای کشور پیش ‌آمد. عبور از این جریان هم برای نظام کاملاً ممکن است. یعنی این تصور که حالا کسی خیال کند نظام جمهوری اسلامی گیر افتاد، ابداً چنین چیزی نیست. نظام الحمدلله خیلی ریشه‌دارتر و خیلی قوی‌تر است؛ ‌ که خوب، یک جلوه‌اش را شما در روز چهارشنبه نهم دی دیدید. حالا سعی می‌کنند هی کوچکش کنند، ناگفته بگذارند، مسکوتش بگذارند؛ اما حادثه نهم دی واقعاً خیلی حادثه بزرگی بود. مردم اینجور بیایند توی صحنه، ‌ اینجور دفاع کنند؛ ‌ همه جور آدم از همه قشرها، از خواص و عوام بیایند توی صحنه و بگویند ما پای انقلاب و ارزشهای انقلاب و شعارهای انقلاب ایستاده‌ایم؛ ‌این خیلی چیز مهمی است. من پریروز در اینجا صحبت داشتم،(۱) گفتم واقعاً هیچ جای دنیا چنین چیزی امکان ندارد که یک فراخوان مختصری بشود و جمعیتی عظیم بیایند توی صحنه. هیچ دولت و هیچ حکومتی در دنیا چنین چیزی را ندارد؛ کمااینکه اتکای به مردم در جشنهای انقلاب هم خودش را نشان می‌دهد. ما در دنیا انقلابی نداریم که در بیست و پنج سالگی یا در سی‌سالگی، جشن سالگردش با حضور مردم در خیابانها اتفاق بیفتد؛ در حالی که انقلاب اولش با حضور مردم شده - حالا آنجاهایی که انقلاب است؛ آنجاهایی که کودتاست، بحثی نداریم؛ اسمش را انقلاب می‌گذارند - همان جایی که واقعا مردمی است و انقلاب است، بعد از گذشت یک سال، دوسال، مراسم سالگرد انقلاب می‌شود یک مراسم تشریفاتی و صوری؛ عده‌ای را دعوت کنند، یک خطابه‌ای بخوانند، سخنرانی‌ای بکنند، و چائی و شیرینی به یک عده معدودی بدهند. مردم اصلاً‌ شاید نمی‌فهمند که تاریخ سالگرد پیروزی انقلاب فرا رسیده؛ با برگزار شدن رژه‌ای در خیابان، متوجه چنین روزی می‌شوند. در دوره حکومت شوروی اینجوری بود؛ ‌ رژه‌ای می‌گذاشتند و سران کشور آنجا می‌ایستادند و سلام می‌دادند و از مردم هم خبری نبود. این مخصوص انقلاب اسلامی است که جشن سالگرد انقلاب با حضور مردم است؛ این خیلی چیز عجیبی است. هیچ مراسم رسمی‌ای وجود ندارد؛ مراسم مردمیِ عظیم است. اینها نشانه‌های خیلی مهمی است، اینها نشانه‌های خیلی پرمعنایی است. این موضوع، ریشه در اعتقاد و ایمان دینی مردم دارد. اینها را بایستی دید، اینها را بایستی قدر شناخت. عده‌ای این چیزها را نمی‌بینند و نمی‌فهمند. این قضایا، قضایای گذرایی است؛ منتها گذرا بودن یک قضیه معنایش این نیست که برای عبور از آن، تدبیر و تمهید لازم نیست؛ نه، تدبیر لازم است. بالاخره گردنه سختی است. می‌گویید ما از این گردنه قطعاً عبور خواهیم کرد. اما این عبور آن وقتی است که با چشم باز، با توجه، با دقت و با حزم لازم انجام بگیرد. باید با تدبیر حرکت کرد. حالا تا آن حدی که آدم می‌فهمد و می‌داند، می‌بیند مسئولینی که دارند صحنه‌ها را طراحی می‌کنند - در قوه مجریه، در قوه قضائیه، در جاهای مختلف - با حزم دارند حرکت می‌کنند؛ آدم می‌فهمد درست دارند حرکت می‌کنند. قطع نظر از برخی خطاهایی که یک جاهایی اتفاق می‌افتد - که قابل پیش‌بینی هم هست - مجموعاً حرکت، حرکت درستی است. این هم که فرمودند اگر چنانچه سران فتنه چه نشوند، مردم به تردید می‌افتند، نه، اینجوری نیست. انسان وقتی که به صحنه نگاه می‌کند، بایستی ببیند که الان اولویت چیست؛ آن را رعایت کند. ما اگر در قضایای هجده تیر سال ۷۸ درست عمل کرده بودیم، دستگاههای ما درست عمل کرده بودند و قوه قضائیه آن کاری که باید می‌کرد، کرده بود، و اطلاعات آن کاری که باید بکند، کرده بود، مطمئناً امروز ما این قضیه را نداشتیم؛ آنجا کوتاهی شد. ما نگاه کنیم ببینیم الان اولویت دستگاه چیست. اولویت، مواجهه با آن جریانی است که با سوء استفاده از یک حرف به ظاهر قانونی - که البته ضد قانون بود - آمدند یک دعوای انتخاباتی را تبدیل کردند به دعوای با نظام. این یک جریان خاصی است، جریان جدیدی است؛ این را باید شناخت. اگر ما این را مخلوط کنیم با جریان راهپیمائی‌ای که روز بیست و پنج خرداد در خیابان اتفاق افتاد، اشتباه کردیم. آنها روز بیست و پنج خرداد یک راهپیمائی راه انداختند؛ اما این جریانی که روز عاشورا توی خیابان می‌آید، یا در شانزده آذر توی خیابان می‌آید، آن جریان نیست. اگر ما اینها را باهم مخلوط کردیم، دچار اشتباه می‌شویم. خیلی‌ها از آن جریان، توی راهپیمایی روز چهارشنبه نُه دی حضور داشتند. اینی که بنده عرض می‌کنم، حدس نیست؛ اطلاع دارم. خبرهایی به من رسیده که می‌دانم افراد شاخصی هستند که در این راهپیمائی عظیم حضور پیدا کردند. خوب، این خیلی اهمیت دارد. ما این را نباید با آن مخلوط کنیم؛ آن یک چیز دیگری بود، یک تحلیل دیگری دارد، استنتاج دیگری بر آن بار است. امروز ما بایست مواجه بشویم با این چیزی که توی کف خیابان است؛ ببینیم این چیست؟ اینها از کجا دارند الهام می‌گیرند؟ کی دارد اینها را هدایت می‌کند؟ ‌ چه جوری دارند هدایت می‌کنند؟ این اولویت دستگاه است. خوشبختانه می‌بینم که هم دستگاه قضائیه، هم دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی دارند به این مسئله می‌پردازند؛ یعنی متوجه این هستند و دارند رویش مطالعه می‌کنند. آن جریانِ دیگر همیشه قابل دسترسی است؛ آن از دست نمی‌رود. بالاخره یک کسی جرمی مرتکب شده و حرفی زده؛ باید مسئولیت حرفش را بپذیرد. از حرفهایی که آقایان می‌زنند، این است که بین معترض و اغتشاشگر بایستی فاصله قائل شد. بله، معترض معنایش این نیست که مسئول نیست؛ معترض هم مسئول است. بالاخره حرفی زده، اعتراضی کرده، باید پایش بایستد و مسئولیت آن را قبول کند. اگر بر اعتراض او یک چیزی بار شده که آن چیز مسئولیت قانونی دارد، آن را باید متحمل شود. نمی‌شود بگوید که من همین طور یک سنگی انداختم. خوب، این سنگ زد شیشه‌ای را شکست؛ این شیشه را باید شما جبران کنید. معترض را از اغتشاشگر جدا می‌کند، منتها این معنایش سلامت معترض نیست؛ ‌ معترض هم باید مسئولیت اعتراض خودش را تحمل کند و بپذیرد. منتها این دو جریان را باید تفکیک و جدا کرد. جریان عامل مقابله با نظام، یک جریان است؛ جریانی که برای این بستر ساخته - ولو ناخودآگاه - یک جریان دیگر است؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. به هر کدام باید در زمان خودش و در ظرف خودش رسیدگی کرد.
به هر حال شما دعا کنید که خدای متعال همه‌مان را بر آن صراطی که ان‌شاءالله صراط مستقیم است و امیدواریم که از ما دستگیری کند، حفظ و تثبیت کند. خودتان هم مراقبت کنید. این مسئله تبیین و بصیرت‌دهی هم خیلی مهم است؛ این را فراموش نکنید. به نظر من حضور شماها، حالا در حوزه‌های انتخابیه، در بخش‌های گوناگون، چه در دانشگاه‌ها، چه در محیط‌های جوان به هر شکلی، و صحبت کردن و تبیین کردن و مسائل را منطقی و قانع‌کننده برای ذهن مخاطب بیان کردن، خیلی تأثیر دارد؛ این نورافکن انداختنِ توی آن محیطی است که سعی کرده‌اند تاریک باقی بماند. وقتی نورافکن می‌اندازیم، همه توطئه‌های آنها با همین کار باطل می‌شود. نورافکن بیندازید و به مردم بصیرت بدهید. ان‌شاءالله خداوند شما را، ما را، همه را کمک کند تا بتوانیم به وظائفمان عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته