به گزارش شفاف به نقل از نشریه تایم، رحیم مشایی چندین سال است که به عنوان یک شخصیت تفرقه انگیز در ایران محسوب می شود، هم به دلیل رابطه نزدیک با احمدی نژاد رییس جمهور (دختر وی و پسر احمدی نژاد با یکدیگر ازدواج کرده اند) و هم به دلیل عقاید غیر معمول مذهبی اش که باعث شده است برخی از روحانیون ایران او را تهدیدی برای اساس و پایه ایران قلمداد کنند. این در شرایطی است که به نظر می رسد احمدی نژاد در حال روان کردن شرایط برای جانشینی مشایی به جای خود در دوره بعد انتخابات ریاست جمهوری است. مسئله ای که باعث خشم اصولگرایان شده است.

در هفته های اخیر نیز تنش ها میان اصولگرایان در ایران در بالاترین سطح خود قرار داشته است. برخی از وب سایت های حامی اصولگرایان مخالف دولت نامه ای را در مورد دست داشتن رحیم مشایی در اختلاس ۳ میلیارد دلاری منتشر کرده اند. مسئله ای که می تواند منجر به زندانی شدن مشایی شده و در نتیجه مشکلات قانونی جدی برای احمدی نژاد در پی داشته باشد. یکی از نمایندگان مجلس ایران که مخالف سرسخت مشایی است، در اظهاراتی اعلام کرده است که افراد دخیل در اختلاس ۳ میلیارد دلاری باید اعدام شوند. این در شرایطی است که قوه قضاییه به شدت در حال پیگیری این پرونده است، به طوری که یکی از خویشاوندان مشایی به دلیل دخالت داشتن در این اختلاس به تازگی بازداشت شده است.

در شرایطی که اکنون تنش و اختلاف بر سر مشایی به اوج خود رسیده است، به نظر می رسد که احمدی نژاد و مشایی به دو فرد جدایی ناپذیر تبدیل شده اند. مشایی به دلیل در کنار احمدی نژاد جاه طلبی های خود را در قیاس با فروتنی و تواضعش گسترش داده است. وی که متولد رامسر است و در رشته مهندسی برق تحصیل کرده است، پس از پیروزی انقلاب ایران مدتی را در وزارت اطلاعات مشغول به کار بوده است، پس از آغاز جنگ ایران و عراق مشایی به عنوان یکی از جوانان مشتاق ایرانی به کردستان(جایی که گروه های شورشی قصد شورش داشتند) اعزام شد. آن جا یک مکان بسیار خطرناک بود که قانون در آن جا رعایت نمی شد. اگرچه بر اساس اظهارات یکی از اعضای شورشیان منطقه که مشایی را می شناخت، مشایی چندان در جنگ و مبارزات درگیر نشد. در آن زمان بسیاری از مخالفان امروز مشایی از وی حمایت می کردند. این افراد به ویژه بر این باور بودند که مشایی با امام دوازدهم شیعیان ارتباط ویژه ای دارد. در آن جا بود که مشایی احمدی نژاد را ملاقات کرد و از آن زمان مسیر زندگی اش عوض شد. احمدی نژاد در آن زمان استاندار کردستان بود و پس از این دیدار این دو نفر به دوستان صمیمی تبدیل شدند.

پس از جنگ مشایی چندین شغل دولتی را تجربه کرد، اما ارتباط این دو همچنان باقی ماند، تا این که وقتی احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران برگزیده شد، مشایی فرصت فعالیت در معاونت فرهنگی شهرداری را به دست آورد. این آغاز روابط سیاسی نزدیک میان دو طرف بود که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به اوج خود رسید. هوشنگ امیر احمدی رییس شورای ایران و آمریکا در این باره می گوید: هر دو نفر(احمدی نژاد و مشایی) از میان فقرا و پا برهنگان می آیند. آن ها روابط بسیار عمیق و چند جانبه ای با یکدیگر دارند. مشترکات بسیار زیادی نیز میان این دو وجود دارد. این در شرایطی است که افراد دیگر بعد تاریک روابط این دو را در نظر می گیرند. به طوری که کریم سجادپور تحلیلگر موسسه کارنگی در این باره می گوید: مشایی در واقع راسپوتین احمدی نژاد است.



این گزارش در ادامه می افزاید: بحثو ستیزهای پیرامون رحیم مشایی در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد بسیار پر رنگ شده است. وی در سال ۸۰۰۲ در سخنانی مردم ایران و ساکنان سرزمین های اشغالی را دوست هم خواند و در جایی دیگر دوره پیش از اسلام را در ایران ستود. این در حالی است که هر دو این مسائل در ایران یک تابو محسوب می شود. اما مسئله به این جا ختم نمی شد، چرا که مسائل دیگری مانند بحثشرکت در مراسم رقص در ترکیه نیز بر بحران های پیرامون مشایی افزود. وی در عین حال اظهارات جنجال برانگیز خود را تکرار کرد که این مسئله باعثخشم روحانیون شد. با وجود این مشایی هرگز حاضر به کناره گیری از سمت خود نشد و اعلام کرد که قصد دست برداشتن از سمت خود را ندارد.

با وجود همه این مسائل احمدی نژاد در برابر این طوفان ها بر ضد مشایی در کنار وی ایستاده است. مشایی هم اکنون بیش از ۰۱ پست دولتی را در اختیار دارد و معمولا در سفرهای مهم سیاسی احمدی نژاد را همراهی می کند. با وجود این حمایت های احمدی نژاد از مشایی هزینه هایی نیز برای رییس جمهور ایران داشته است. اکنون نیز مسئله اختلاس مشکلاتی را برای رییس دفتر رییس جمهور ایران به وجود آورده است. از سوی دیگر گمانه زنی های زیادی در مورد حضور مشایی در روند انتخابات مجلس و ریاست جمهوری دوره آینده بیان شده است. امیر احمدی در این باره می گوید: احمدی نژاد قصد دارد مشایی را به عنوان رییس جمهور بعدی ببیند. شاید به همین دلیل است که صحبت هایی مبنی بر احتمال حذف مقام ریاست جمهوری بیان شده است.

با توجه به همه این مسائل می توان گفت که مشایی که از سوی هوادارانش به عنوان یک انسان مومن و از سوی مخالفانش به عنوان رهبر جریان انحرافی شناخته می شود، به نوعی راسپوتین احمدی نژاد رییس جمهور ایران محسوب می شود.

راسپوتین کیست؟

گریگوری افیمویچ راسپوتین، راهب ماجراجو و سیاست‌مدار روسی(زاده ۱۸۶۴ درگذشته ۱۹۱۶) است. وی قدرت و نفوذ عجیبی در نیکلای دوم و همسر او داشت، و در اغلب کارهای درباری دخالت می‌کرد. او توسط دو تن از اشراف روسی در آب خفه شد. پیش بینی انقلاب روسیه توسط راسپوتین از معروفترین پیش بینی‌ها در تاریخ به حساب می‌آید. عده‌ای از مردم وی را بعنوان یک قدیس شفا بخش می شناسند و در بین عده‌ای دیگر بعنوان یک موجود شیطان صفت شناخته می‌شود.

در دربار تزار نیکولاس دوم امپراتور روسیه کبیر، از خاندان رومانف‌ها، تنها شاهزاده پسر که قدرت قرار بود پس از شاه به وی انتقال پیدا کند مبتلا به بیماری هموفیلی یا همان مرض خون بود که از مادر فرانسوی تبارش به وی به ارثرسیده بود. پزشکان دربار و بهترین پزشکان کشور از درمان وی عاجز مانده بودند. شاه نیز از ترس اینکه مردم قطع شدن رشته سلطنتی وی را با مرگ احتمالی تنها وارثتاج و تخت روسیه کبیر متوجه شوند، این موضوع را از افکار عمومی بشدت مخفی نگه می‌داشت.

گریگوری راسپوتین یک کشیش و راهب فقیر بود که درحال سفر بی هدف بود. وی از طرف هم روستاییانش بخاطر عقاید متفاوتش طرد شده بود.

راسپوتین در اولین روز ورودش به سنت پترزبورگ در کلیسایی حاضر می‌شود و ادعا می‌کند مریم مقدس او را لمس کرده‌است. پدر روحانی آن کلیسا پس از لمس وی ناگهان در مقابلش زانو می‌زند و از همه افراد حاضر در آن کلیسا می‌خواهد از راسپوتین شفاعت بخواهد که بقیه نیز چنین می‌کنند.

کشیش کلیسا که از معدود افرادی بود که از بیماری الکسی با خبر بود و وی مرتبا در بالین الکسی حاضر می‌شد، راسپوتین را بعنوان فردی مقدس به دربار معرفی می‌کند، بدون اینکه از بیماری الکسی به وی خبر دهد. درواقع ملکه روسیه از راسپوتین دعوت می‌کند که به دربار برود. او با صدای خدمتکار وارد کاخ مجلل تزار نیکلای رومانف شد.

راسپوتین کنار تخت ولیعهد نشست. نگاهی به صورت رنجور الکسی کرد. دستش را به دست گرفت، چیزی زیر لب زمزمه کرد و با دست دیگر موهای الکسی را نوازش کرد. لحظه‌ای بعد خونریزی الکسی بند آمد ازین پس بود که راسپوتین جای تمام پزشکان دربار را گرفت.

راسپوتین دائم الخمر بود. وی همیشه درحال مصرف مشروبات الکلی بود و از موسیقی کولی‌ها نیز لذت می‌برد.

اوائل وی تنها هر از گاهی به دربار رفت و آمد داشت و درباریان وی را به هنگام نیاز از کنار خیابان پیدا می‌کردند. اما پس از چندی راسپوتین جای خود را در دربار باز کرد و از آنجا که درباریان(بخصوص ملکه) آینده تاج و تخت روسیه را از جهت در اختیار قرار گرفتن آن تاج و تخت میان رومانف‌ها در گرو راسپوتین می‌دانستند، راه را برای نفوذ بیشتر وی در سرنوشت روسیه باز کردند. از آنجا که وی از قشر بسیار تهی دست جامعه بود، تقریبا هیچ یک از آداب و رسوم دربار را رعایت نمی‌کرد. در غذا خوردن، لباس پوشیدن، راه رفتن و صحبت کردن طوری بود که شاه به زور و زحمت و به اصرار ملکه حضور وی در دربارش را تحمل می‌کرد.

ملکه پس از چندی خانهای مجلل و زیبا را در اختیار راسپوتین قرار داد، خانهای که بعدا به نوعی شفاعتخانه برای زنان روسیه تبدیل شد. زنان بسیاری از هر سطح و قشر، چه از قشر درباریان و چه از اقشار دیگر، به خانه وی رفت و آمد میکردند تا وی در مورد مسائلی مانند خیانت همسرانشان پیش بینیهایی را انجام دهد (که تمام این پیش بینیها مو به مو درست از آب در میآمد)راسپوتین تقریبا تنها مراجعان خانم را قبول میکرد.