برنامه‌های نجفی به مراتب پیچیده‌تر از دوره کرباسچی اجرا می‌شود

عباس سلیمی نمین «مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران» از منتقدان دولت سازندگی و تکنوکرات‌ها شناخته می‌شود. موضوع گفت‌وگو نیز «تکنوکرات‌ها، گذشته و حال» بود. برای گفت‌وگو به دفتر او در جنت‌آباد، دعوت شدیم. او در این گفت‌وگو ابتدا به تبیین گفتمان تکنوکرات‌ها پرداخت و سپس نسبت به حضور آنها در عرصه سیاسی کشور ابراز نگرانی کرد و گفت: «پیش از این تکنوکرات‌ها در عرصه اقتصاد فعال بودند اما هم‌اکنون سایه آنها در عرصه سیاسی نیز دیده می‌شود، به‌طوری که جریان اصلاح‌طلب کاملاً تسلیم تکنوکرات‌هاست.» آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با عباس سلیمی نمین است:

*موضوع گفت‌وگو «تکنوکرات‌ها- گذشته و حال» است، خطرات تفکرات مدیریت تکنوکراتی چیست؟ 

نکته‌ای که امروز خطرناک شده و به نگرانی تبدیل گردیده، این است «تکنوکرات‌ها فقط در عرصه اقتصاد حضور ندارند بلکه در عرصه سیاست نیز توانسته‌اند سایه خود را بر رقابت‌های سیاسی به‌طور پررنگی بیفکنند؛ ازاین‌رو، این نگرانی جدّی است.»

فرض کنید در عرصه صنعت به‌عنوان شاخه‌ای از اقتصاد، تقلید می‌کنید یعنی مرتب خودرو وارد کشور می‌نمایید و به کارخانه‌هایی تبدیل می‌کنید که آنها صرفاً تقلید می‌کنند، ولو اینکه تعدادی از قطعات را در داخل می‌سازیم؛ این نگاه هرگز قدرت عمل نمی‌دهد اما به‌تدریج این نوع نگاه ذهن ما را منجمد می‌سازد در عرصه‌های دیگر هم همین نگاه را خواهیم داشت، این نگاه فقط در عرصه اقتصاد نمی‌ماند، پای آن به مسائل فرهنگی و عرصه‌های دیگر کشانده می‌شود و مخاطرات آن جدّی است. فکر می‌کنم امروز در مرحله‌ای هستیم که از عرصه اقتصاد فراتر می‌رود و سیاست را متأثر می‌سازد.

*به فعالیت‌های تکنوکرات‌ها در عرصه سیاسی کشور پرداختید؛ از سال ۹۲ به بعد ائتلاف و اتحاد بین تکنوکرات‌ها یا همان کارگزاران با اصلاح‌طلبان ایجاد شده است. به‌عنوان کارشناس مسائل سیاسی که شناخت دقیقی هم از تاریخ انقلاب دارید، بفرمائید علت این نزدیکی چیست؟ و آیا قبول دارید اکنون تکنوکرات‌ها بر اصلاح‌طلبان تسلط کامل پیدا کرده‌اند؟ 

 در دهه ۶۰ رهبری انقلاب فرمودند رقابت براساس فکر باشد، خوب است و ایشان نیز استقبال کردند و گفتند: «اشکال ندارد» ضمن اینکه امام(ره) همواره دعوت به وحدت و یکپارچگی می‌کردند اما وقتی به اختلافات فکری رسید، امام(ره) فرمودند: «اشکال ندارد، شما هم روحانیت مبارز و هم روحانیون مبارز داشته باشید، اشکال ندارد» اما امروز بررسی می‌کنید می‌بینید، خیلی کم  در رقابت‌های سیاسی نشان فکر و نشان اندیشه می‌بینید. کاملاً جریان اصلاح‌طلب تسلیم جریان کارگزاران به‌عنوان «تکنوکرات» شده‌اند، یعنی برتری تکنوکرات‌ها را به لحاظ قدرت اقتصادی، رسانه‌ای و تشکیلاتی پذیرفته‌اند. جریان تکنوکرات در دولت هاشمی‌رفسنجانی پا به عرصه وجود گذاشت اما امروز توانست آن دو جریانی که امام(ره) گفتند باهم رقابت فکری کنند را متأثر کند. ابتدا توانست جریان نیروهای چپ را تحت تأثیر قرار دهد و به‌تدریج جریان مقابل را هم به‌صورت غیرمستقیم تحت تأثیر قرار داد. وقتی امروز صحنه انتخابات را بررسی می‌کنیم خیلی نشان از طرح مبانی فکری نمی‌یابیم یعنی این طور نیست که دو جریان فکری خود را عرضه کنند بلکه اکنون  قدرت‌خواهی و قدرت‌طلبی نقش مؤثری در روابط ما دارد.

 قدرت‌طلبی باعث شد جریان اصلاح‌طلب کاندیدای خود را قربانی جریان قدرت کند؛ به‌صراحت بعضی از نیروهای اصلاح‌طلب گفتند: «فکر را قربانی کردیم درحالی‌که اگر جریانی امروز کار فکری کند و دغدغه‌اش به قدرت رسیدن نباشد، طبیعتاً به جامعه رشد می‌دهد اما اگر بگوید من با فلان جریان ائتلاف می‌کنم، این پدیده‌ای نگران کننده است که در حال رشد است. وقتی یک جریان وارد فضای رقابت براساس قدرت شد، آن جریان مقابل هم از این موضوع تأثیر می‌گیرد. جریان اصول‌گرا هم به نظر من تا حد زیادی از تبیین مبانی خود بازمانده یا در این وادی خیلی وارد نمی‌شود. ازاین‌رو در آستانه هر انتخاباتی می‌بینید که عمدتاً بحث بر این است که ما چه امتیازاتی می‌توانیم ارائه دهیم. البته هدف نهایی، رقابت اندیشه‌ها تأمین شرایط بهتر برای کشور است اما یک موقع شما اندیشه را تبیین می‌کنید و بعد می‌گویید: «به این دلایل به جامع، سالم و بهتر خواهیم رسید» یعنی از طریق مبانی اندیشه این مطلب را برای جامعه باز می‌کنید و بعد می‌توانید رأی جامعه را با خود همراه کنید اما وقتی شما سلسله وعده‌هایی را مطرح می‌کنید و با یک مهارت‌هایی جامعه را به این جمع‌بندی می‌رسانید که من بهتر می‌توانم رفاه را تأمین کنم، یا می‌توانم شرایط بهتر را به لحاظ آزادی‌های اجتماعی فراهم سازم در اصل این مهارت است که رأی می‌آورد.» 

*چرا حزب کارگزاران تلاش کرده و می‌کند تابلو و گفتمان «تکنوکرات» به‌نام او شناخته شود؟  

چون آنها هستند که تشکیلات منسجم دارند و امروز علاوه‌بر تشکیلات، دارای قدرت اقتصادی و رسانه‌ای هستند. طبیعی است که آنها به‌عنوان شاخص در این زمینه ارزیابی شوند. ما در دورانی تکنوکرات‌هایی داشتیم که در محدوده‌ای تأثیرگذار بودند. امروز تکنوکرات‌هایی که در حزب کارگزاران هستند در محدوده وسعت کل کشور تأثیرگذار هستند. در حدی که عرض کردم، یک جریان قدرتمند با سابقه‌ای مثل جریان چپ را کاملاً در کنترل دارند. خیلی از آنها(چپ-نیروهای اصلاح‌طلب) راضی نیستند که دنباله روی کارگزاران باشند اما چون از ابزارهای لازم برای رقابت برخوردار نیستند (چه به لحاظ تشکیلاتی و چه به لحاظ فرهنگی) طبیعتاً ناگزیر تبعیت می‌کنند، به ناگزیر از کارگزاران پیروی می‌کنند. البته در این فضا طبیعی است که کارگزاران علاقه‌مند است که خود را مطرح کند تا همه دارندگان این گرایش گرد آنها متمرکز شوند و از سوی دیگر غلبه خود را بر جریانات، ابراز کنند.

درحال حاضر آنچه  در شهرداری شاهد هستیم، در گذشته هم اتفاق افتاد. وقتی «کرباسچی» شهردار شده بود حاجی را به‌عنوان یک عنصر برجسته جریان چپ وارد کرد و مدیرعامل مؤسسه «همشهری» شد. آن موقع خیلی قابل تامل بود اما اکنون عادی شده است، آن موقع رفتن بعضی از چهره‌های برجسته چپ و پیوند آنها با کرباسچی یک پدیده غیرقابل باور بود. ازاین‌رو ترددشان را مخفی و پنهان می‌کردند، به عبارتی همکاریشان با کرباسچی را شجاعانه بیان نمی‌کردند. امروز شرایطی پیش آمده که جریان چپ کاملاً تابع کارگزاران شده و در واقع برتری آنها را پذیرفته اما آنها(اصلاح‌طلبان) خیلی امکانات ندارند، به عبارتی رسانه‌ای ندارند.

 شما ببینید آقای عارف که می‌تواند تفکر جریان اصلاحات را نمایندگی کند هم قربانی این پیوندها شده و در عمل دیدید که نمی‌تواند مستقل کاری دنبال کند یا نمی‌گذارند که کار کند چون نه رسانه‌ای دارد و نه سکوی سیاسی قوی دارد؛ نگذاشتند که سکوی سیاسی قوی برای او ایجاد شود(همان تکنوکرات‌ها نگذاشتند) از سوی دیگر در پیوندی که در مجلس ایجاد شد، امکانی به او ندادند. مثلاً می‌توانستند بگویند مرکز پژوهش‌های مجلس به او واگذار شود اما دیدیم حاضر نشدند مرکز پژوهش‌های مجلس را به عنوان یک سکو در اختیار این جریان قرار دهند؛ این کار نشد اما نکته دیگر که آن را مخاطره آمیز می‌دانم این است «کارگزارانی‌ها حاضراند با همه کار کنند، برای آنها مهم نیست امروز چه کسی در قدرت است، اگر از آنها دعوت شود با کمال میل می‌آیند، اگر احمدی‌نژاد هم دعوت می‌کرد با سر می‌آمدند چراکه برایشان مهم حضور در قدرت است نه اینکه با چه فکری همکاری کنند؛ همین که در قدرت باشند، کافی است.» باید اذعان داشت: «قدرت اقتصادی و رسانه‌ای «کارگزاران» رقابت انتخابات را کاملاً از محتوا تهی می‌کند. چقدر مردم براساس مناظرات رأی دادند؟ و چقدر مردم براساس آن ابهاماتی که رسانه‌ها ایجاد کردند، عمل کردند؟ من فکر می‌کنم باید امروز نسبت به این موارد ابراز نگرانی کرد چون در آینده طبیعتاً از عناصر دارای مهارت بیشتر استفاده خواهد شد، کارشناسی که فقط کارش همین است، می‌نشیند و طرح می‌دهد و می‌گوید اگر این کار را انجام دهیم، فضایی ایجاد می‌شود غبارآلود که مردم در تشخیص دچار مشکل می‌شوند و شما می‌توانید در این فضا خط ارائه دهید. در این صورت می‌توانید وارد عرصه‌ای شوید که شما مایل هستید و این نگران کننده است.»

*آقای سلیمی نمین جناب‌عالی به خطرات تکنوکرات‌ها در عرصه سیاسی و انتخابات اشاره کردید. سؤالم این است «اکنون که مهره تکنوکرات‌ها(محمدعلی نجفی) شهردار تهران شده است، خطرات آنها بر مدیریت شهری چیست؟» 

به نظر بنده این نگرانی‌ها و زنگ خطرها باید قبل از این به صدا درمی‌آمد، زمانی که عنان جریان سیاسی دست کارگزاران افتاد. من نمی‌خواهم بگویم حساسیت شورای نگهبان در مورد کسانی که جامعه را با تلاطم‌های سیاسی مواجه کرده‌اند را کاملاً نفی کنم اما می‌خواهم به این نکته مهم اشاره کنم و آن اینکه «وقتی شما راجع به این موضوع(شهرداری و مدیریت شهری) نگرانی دارید، به طریق اولی باید نگرانی داشته باشید، نسبت به کسانی که دارند جامعه را به لحاظ فکر تهی می‌کنند، مقلد می‌کنند، جامعه را تابع محض می‌کنند. می‌گویند می‌بینید که غرب پیشرفت کرده پس چرا در پیشرفت‌ها تقلید نکنید، چرا می‌خواهی خودت مجتهد باشی، مقلد باش. این موارد را صریح اعلام می‌کنند.» 

بنده اخیراً مسافرتی با یکی از این کارگزارانی‌ها داشتم که به‌صراحت این تفکر را نمایندگی می‌کرد. او مرتب توصیه می‌کرد به کسی که سؤال علمی می‌پرسید و می‌گفت: «مقلد باش، چرا اجتهاد می‌کنی یعنی کاملاً تسلیم در برابر آنچه آنها رسیدند، باش.» بنده می‌خواهم این را بگویم، وقتی شورای نگهبان در مورد این مسئله هیچ حساسیتی ندارد و فقط خطر را از جانب کسانی می‌بیند که می‌توانند بحران سیاسی برای کشور ایجاد کنند، در حالی که معتقدم اگر نظام ما به لحاظ سیاسی بتواند این ظرفیت‌ها را به‌وجود بیاورد که همزمان با توسعه سیاسی ابزارهای لازم برای کنترل هم داشته باشد، خوب است.

*شما به خطرات گفتمان تکنوکرات‌ها پرداختید. من می‌خواهم مصداقی صحبت کنیم؛ تکنوکرات‌ها چه برای مدیریت شهر دارند؟ 

بحث را از این فراتر ببریم. وقتی جامعه را از فکر تهی کردیم چه می‌شود!؟ بنده بارها این موضوع را بیان کردم وقتی سطح دانشگاه ما در حد یک بقالی شود، در حد صف نانوایی شود، چه فاجعه‌ای رخ خواهد داد. در صف نانوایی هر کسی می‌تواند ادعایی کند، یک عده می‌پذیرند، یک عده هم نمی‌پذیرند. ولی هر ادعایی می‌تواند بیان شود و هیچ‌کس هم نمی‌گویند سند ارائه کن، می‌گویند اینجا در سطح نانوایی است. اما اگرسطح دانشگاه  ما به صف نانوایی تنزل کرد و هر استادی توانست ادعای خلاف مطرح کند و بگوید ۲۸ مرداد اصلاً کودتا نیست؛ درحالی‌که اسناد موجود می‌گوید کودتاست. آنچه می‌خواهم برآن تأکید کنم این است «ما امروز در کشور این را خطر می‌بینیم یا نه؟» این بهترین محیط برای رشد کارگزاران است، این شرایطی که به‌وجود می‌آید بهترین بستر برای رشد کارگزاران است. شما می‌گویید مدیری روی کار آمده چه مشکلاتی ایجاد می‌کند؟» در صورتی که لایه‌های پنهان را باید در نظر گرفت چرا که این لایه‌های پنهان شرایط را برای پذیرش کارگزاران کاملاً فراهم می‌کند.

*آقای سلیمی نمین شما نگاه کلان ارائه کردید و معتقدید اولویت باید با لایه‌های پنهان تکنوکرات‌ها باشد در صورتی که آنها ۴سال مدیریت شهر را برعهده گرفته‌اند و این زمان کمی نیست. ازاین‌رو می‌توانند برنامه و راهبردهای خود را اجرایی کنند. 

بله- به‌هرحال امکانات شهرداری وسیع است، هم پول فراوانی دارند و هم از لحاظ سخت‌افزار و نرم‌افزار از امکانات زیادی برخوردارند. خود رسانه «همشهری» قدرت زیادی دارد. آنها را قبول دارم اما می‌خواهم بگویم فاجعه را جای دیگری دنبال کنیم.

*پس باید فضا برای مقابله با خطرات تفکرات تکنوکرات‌ها را در دانشگاه و مراکز علمی جست‌وجو کرد و در آنجا روشنگری نمود؟ 

بله؛ باید سطح دانشگاه ارتقا یابد. وقتی سطح دانشگاه موج‌های فکری ایجاد کند این موج‌ها در انتخابات تأثیر می‌گذارند. دانشگاه و حوزه درحال حاضر کاملاً غیرمتحرک هستند؛ باید نگرانی ایجاد کند که چرا دانشگاه موج ایجاد نمی‌کند؛ این موج تا انتخابات بیاید و در آن مقطع تأثیر بگذارد.

*این نگاه در سطح آکادمیک و در بین خواص و دانشجویان مطرح می‌شود. برای عوام چگونه باید مسائل و خطرات تکنوکرات‌ها را تببین کرد؛ به قول شما در صف نانوایی هر حرفی زده می‌شود و هیچ سندی هم ارائه نمی‌گردد. 

توجه داشته باشید وقتی جامعه فکر از خودش داشته باشد، به سوی مرعوب شدن نمی‌رود، می‌گوید به این تکنیک دست یافته‌ایم. چه زمانی جامعه ما طرف مقهور شدن می‌رود یعنی در برابر کسی که یک ابزار خیره کننده‌ای داشت می‌رود و بلافاصله در برابر او خاضع می‌گردد، در برابر او تسلیم می‌شود. هم‌اکنون جامعه به این طرف پیش می‌رود چرا انتظار نداشته باشیم که آنها در برابر دارندگان تکنیک مرعوب نباشند؟ زمانی مرعوب می‌شوند که دارای اندیشه و فکر نباشند. کسانی که دارای اندیشه از آن خود هستند می‌توانند نوآوری دیگران را در درون خودشان هضم کنند بدون اینکه مرعوب شوند.

*اگر بخواهیم در این بخش نتیجه‌گیری کنیم «به اعتقاد شما باید برای تبیین خطرات تکنوکرات‌ها چه در مُهره‌های آنها در دولت و چه در مدیریت شهری باید لایه‌های پنهان بررسی و خطرات آن برای جامعه بازگو شود.»

بله- در دولت یازدهم بعضی از وزرا رسماً می‌گفتند از نیروهای خارجی استفاده کنیم، این یک نوع اوج مرعوب بودن را نشان می‌دهد، باید برای این درمانی اندیشید. «آیا می‌اندیشیم؟» در فضای سیاسی ابزارهای نظام نسبت به چه چیزهایی حساسیت دارند؟ نسبت به کسانی که با فکر می‌توانند یک شلوغی‌هایی ایجاد کنند، نسبت به آنها حساسیت وجود دارد. حساسیت آن طرف وجود ندارد. یعنی در مورد کسانی که سازگاری با قدرت  دارند، حساسیتی نیست و چون این رویکرد وجود دارد، یواش، یواش به لحاظ رقابت‌های فکری تنازل ایجاد می‌شود و این تنازل در دانشگاه‌ها یک تأثیر دارد، در محیط‌های مختلف تأثیر دیگر دارد. به اعتقاد بنده وضعیت دانشگاه‌های ما خیلی مخاطره آمیز است یعنی یک جریانی هوشمندانه، نظام سیاسی ما را از یک مخالف دانا محروم می‌کند. اشکالی ندارد در دانشگاه مخالف باشد اما مخالفی که بگوید به این دلایل من گرایش شما را نقد می‌کنم و این را درست نمی‌دانم، برای نظام سیاسی ما مفید است برای خود او هم مفید است چون مطالعه کرده و براساس دلایل سخن می‌گوید؛ کسی که دلایلی را جمع می‌کند به خودش رشد می‌دهد و  نظام سیاسی از این بهره می‌گیرد.  

اما اگر دانشگاه هم صف نانوایی شود و هر کس، هر حرفی دلش بخواهد بزند و کسی سؤال نکند، برمبنای چه سندی صحبت می‌کنید، چه مراجعی در این زمینه دارید؟ درصورتی‌که هیچ‌کس نمی‌تواند در دانشگاه، حرفی را بدون مرجع بزند، هر مقاله‌ای که ارائه می‌دهد باید ده‌ها مرجع داشته باشد. اما اگر مرجع نداشته باشند، فاجعه و خطر است این یعنی به دیگران اجازه دادن هر ادعایی می‌توانید داشته باشید. اصلاً بگویید رضاخان قهرمان ملی است. سند کجاست؟ موجود نیست. به نظر بنده زنگ خطر اینجاست و باید به‌عنوان خطر دانست چرا که در این صورت قطعاً تکنوکرات‌ها تقویت می‌شوند و بستر لازم را برای پذیرش نگاه آنها به جهان فراهم می‌کنیم؛ ازاین‌رو اگر جامعه از درون تهی شود، هر کسی می‌تواند آن جامعه را فریب دهد.  

*نجفی دومین نیروی تکنوکرات است که بر صندلی مدیریت شهری تکیه زده است. پیش از این غلام‌حسین کرباسچی چندین سال شهردار تهران بود و در این دوره هم او و هم حزب متبوعش نقش تأثیرگذاری در انتخابات شوراها و همچنین انتخاب شهردار تهران ایفاء کردند؛ پرونده او در شهرداری نیاز به مرور ندارد اما با این حال شاهدیم برخی در سطح عوام همچنان از این شیوه مدیریت، دفاع می‌کنند، علت چیست؟  

طبعاً در دوران جنگ ما نمی‌توانستیم سرمایه‌گذاری در زمینه مسائل شهری داشته باشیم چون بیشتر امکانات کشور متوجه جنگ بود. مدیریت شهری تهران بعد از جنگ متفاوت شد، شهرهای ما عمدتاً دچار خمودگی به لحاظ عدم سرمایه‌گذاری شده بودند. ازاین‌رو با دو گلدان در خیابان‌ها تغییر ظاهری جدّی ایجاد کردند. مثلاً فرض کنید بزرگراه نواب. به لحاظ معماری واقعاً آن چیزی که ساخته شده فاجعه است و هم وقتی شما بررسی می‌کنید می‌بینید که نواب در ۳ پروژه بعد ادامه پیدا کرد و باز شد و مراحل بعد آن بعد از دوره آقای کرباسچی صورت گرفت بنابراین اگر بخواهیم به سؤال شما پاسخ دهیم باید بگوئیم به ۲ الی ۳ عامل بر می‌گردد. اولین عامل تغییر فضا بود که در آن مقطع ایجاد شد. عامل دوم، فعالیت رسانه‌ای آنهاست. ما شاهد بودیم خدمات آقای قالیباف در سطح تهران اصلاً قابل مقایسه با آن دوران نیست؛ کاملاً متفاوت است اما چند سال پیاپی آنها(تکنوکرات‌ها) سرمایه‌گذاری خود را بر تخریب مدیریت قالیباف قرار دادند و واقعاً هم یک فضای سنگینی ایجاد کردند که کسی جرأت نکند با این پروژه مخالفت کند. در این بین آقای خویینی‌ها، مقداری متفاوت حرکت کرد آن هم خیلی خیلی کم بود. گفت: «خوبی‌ها را هم در نظر بگیرید آن چنان با او توهین‌آمیز برخورد کردند؛ قلم پایش را شکستند.» بنابراین هم رسانه و هم سامانه دارند. سازمان دارند و تشکیلاتی عمل می‌کنند، پول و سرمایه دارند. این آقایان می‌گویند ما در زمان شهرداری تخلف نکردیم اما این همه پول که برای کارتل‌های رسانه‌ای خرج می‌کنند از کجا آمده است!؟ آقای کرباسچی طلبه معمولی بود، این همه پول از کجا آورده که امروز بزرگترین مؤسسه رسانه‌ای در اختیار اوست. به همین جهت در مورد کرباسچی توانمندی مالی جدی است و هزینه می‌کند. شما می‌دانید چندین مجله را منتشر کردن و برای همه رایگان فرستادن، چه هزینه‌ای دارد؟ مجله‌ای در حجم ۲۰۰- ۳۰۰ صفحه منتشر کردن و واقعاً هم در آن مطلب تهیه کردن، هزینه‌های زیادی دارد. آنها در این زمینه کار می‌کنند؛ اقدامات آنها به کدام پشتوانه مالی است؟ ازاین‌رو برای پاسخ به سؤالی که مطرح کردید باید به قدرتی که آنها گرد آورده‌اند، قدرت تشکیلاتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد. این قدرت طبیعتاً یک فرصت استثنایی دیگری را پیدا می‌کند چرا که می‌تواند موقعیت خود را چند پله بالاتر ببرد. طبیعتاً هیچ جریانی قادر نخواهد بود در برابر کارترهای رسانه‌ای آنها  قرار گیرد. این تیم، قبلاً همشهری را در اختیار داشت بنابراین کلی نیروی انسانی تربیت کردند و امروز بیشتر مجلاتی که از سوی همین تیم اداره می‌شوند نیروهایی در آن قرار دارند که در همشهری با پول و امکانات شهرداری حقوق‌های بالایی دریافت می‌کردند.  

وقتی آنها رسانه‌شان آغاز به کار کرد. من مدیر رسانه بودم، خیلی از نیروهای ما با ۳ برابر حقوقی که می‌دادند جذب آنها شدند. دبیر سرویس اجتماعی رسانه‌ای که در آن حضور داشتم، جذب آنان شد. یکی دیگر از عناصر برجسته سرویس خبر نیز جذب این تیم شد. آنها گفته بودند: «خیلی دوست داریم اینجا کار کنیم اما آنجا ۳ برابر حقوق می‌دهند.» می‌خواهم بگویم آنها با پول شهرداری برای خود نیرو تربیت کردند و در دوره جدید همین کار را مجدداً خواهند کرد بنابراین همین روند تکرار خواهد شد. آنها کلی نیروی انسانی تربیت خواهند کرد؛ نیروهای هم‌فکر با خودشان و بعد خواهید دید که چه شرایطی رقم خواهد خورد.

*به نظر شما با این اوصاف در دوره جدید مدیریت تکنوکرات‌ها بر شهر تهران، سیاست‌ها و برنامه‌های دوره کرباسچی تکرار خواهد شد؟ 

خیر، تکرار نمی‌شود چراکه به مراتب پیچیده‌تر خواهد بود. در گذشته آنها خطاهایی انجام دادند که این خطاها کار را برایشان سخت کرد، به همین جهت دیگر آن خطاها را مرتکب نمی‌شوند. خیلی آرام‌تر و خیلی با تأمل بیشتر حرکت می‌کنند. آنها می‌خواهند ذائقه‌ای را در جامعه به‌وجود آورند که آن ذائقه خوراک خاص خود را طلب می‌کند. آنها ذائقه خواهند ساخت چرا بیایند کارهای خاص بکنند که حساسیتی را برانگیزد. ذائقه جامعه را متناسب با اهداف خود پیش می‌برند. طبیعی است آن وقت جامعه خودش طلب خواهد کرد.

همان‌طور که گفتم  باید خیلی قبل‌تر از این، موارد را درک می‌کردیم. ای کاش ظرفیت تحمل‌مان را بالا می‌بردیم و با دارندگان اندیشه کار می‌کردیم تا فضا را تحویل کسانی که اندیشه ندارند، ندهیم. به نظر بنده اگر قبلاً به این بحث تأمل می‌کردیم امروز در جایگاه بهتری بودیم.