کیهان نوشت: يك پادوي سازمان سيا در راديو فردا با مرور خسارات سنگين و شكست دولت آمريكا در عراق از گروه هاي ضد انقلاب خواست جور آمريكا را بكشند و به جاي نيروي نظامي به آمريكايي ها بيگاري بدهند.

مجید محمدی در سایت رادیو فردا با بیان اینکه آمریکا از تجربه عراق درس گرفته، می نویسد: گرچه برخی از جمهوری خواهان(مثل سناتور مک کین) از پایان حضور نظامی آمریکا به عراق راضی نیستند و عراق را نوعی خلأ قدرت برای پر شدن با دشمنان آمریکا ملاحظه می کنند اما نیروهای نظامی آمریکا از این بازگشت بسیار خشنودند. پایان جنگی نامقبول و نامشروع برای مردم آمریکا شادی آور است اما آیا آمریکایی ها و دیگران در دنیا با خیال راحت تری سر به بالین می گذارند؟ آیا این جنگ دنیای پس از آن را امن تر(سلاح های کشتار جمعی کمتر) و دمکراتیک تر(دو توجیه اولیه و ثانویه دولت بوش برای حمله) کرده است؟ چندان روشن نیست.

این عضو حلقه کیان با اشاره به ۴۵۰۰ سرباز کشته شده آمریکا و دست کم یک هزار میلیارد دلار هزینه برای این جنگ می نویسد: تجربه عراق درسی بزرگ برای آمریکایی هاست که اشغال نظامی یک کشور را اصولاً از برنامه های خود کنار بگذارند. ۴۵۰۰ کشته، هزینه بزرگی است.

وی که معمولاً سعی می کند خود را نوکر و غلام حلقه بگوش آمریکایی ها نشان دهد، در تبیین مصاحبه چندی پیش هیلاری کلینتون با بی بی سی و صدای آمریکا گفت: آمریکایی ها به این درس و تجربه رسیده اند که در درون کشورها یا بیرون از آن باید در جست وجوی متحدانی باشند. هیلاری کلینتون در مصاحبه با بی بی سی همین سیاست را در پیش گرفت.

وی اضافه می کند: آغاز جنگ عراق براساس اطلاعات نادرست و آشفته و سستی رسانه های آمریکایی در پرسیدن پرسش های جدی از مقامات آمریکایی پیش از آغاز جنگ موجب کاهش اعتماد بین المللی به دولت آمریکا و رسانه های آمریکایی شد. این کاهش اعتماد به جدی گرفته شدن اخطارها و اطلاعاتی که مقامات و رسانه های آمریکایی در مورد خطر اتمی ایران یا مخاطرات رژیم های بشار اسد و کیم جونگ ایل برای امنیت منطقه خاورمیانه یا شرق آسیا می دهند آسیب رسانده است.

در ادامه این نوشته آمده است: کاری که دولت بوش - چنی با حمله به عراق بدون تصویب شورای امنیت و همراه کردن برخی همپیمانان اروپایی انجام شد چهره ای غیرمسئول از یک ابرقدرت به نمایش گذاشت که ثبات و امنیت بین المللی باید مهم ترین هدف آن به شمار رود.

وی آنگاه نوشت: نیروهایی در درون مخالفان که به تجربه های ناموفق گذشته تمرکز دارند، این فرمول را تحت عنوان اپوزیسیون ساری توسط قدرت های بزرگ رد می کنند اما متوجه نیستند که از این طریق سرنوشت را به دست حوادثمی سپارند و هیچ طرح عملی ندارند.

پادوی سازمان سیا آنگاه از گروهک های ضد انقلاب خواسته میان بوش و اوباما فرق بگذارند و تبدیل به پیاده نظام ارتش آمریکا شوند. با این توجیه که «این رفتار، همکاری با دنیای آزاد در برابر حکومت های یاغی است». مغالطه عضو متواری حلقه کیان در حالی است که روزنامه زنجیره ای شرق به عنوان نشریه برآمده از حلقه کیان، در اوج تهاجم بوش به عراق و افغانستان، مدعی شده بود «ارتش آزادیبخش در راه ایران است» و «چون ایران تقوای اتمی ندارد، حق با طرف آمریکایی است»! با این اوصاف معلوم نیست ستایشگران یاغی گری دیروز بوش، چگونه از موضع تخطئه وی برآمده و افسار نوکری جانشین بوش در دولت آمریکا را به گردن می اندازند که طی همین ماه های اخیر، چشم بر سلاخی مردم بی دفاع در خیابان های مصر، بحرین، یمن و عربستان بسته بلکه خود حامی این کشتارهای وحشیانه است.

البته اين نكته نيز گفتني است كه مطالبي از جنس نوشته عضو حلقه كيان صرفاً براي فاكتور كردن نزد مقامات آمريكايي نوشته مي شود و صرفاً خاصيت تحميق برخي عناصر ساده دل يا طرفدار مزدوري را دارد. اگر غير از اين بود امثال همين كلاهبردارها، خود در ايران مي ماندند و به اصطلاح مبارزه! مي كردند. آيا همين عضو حلقه كيان مي تواند بگويد بدون اينكه در معرض تهديد و توبيخ و بازداشت باشد، چرا از ايران خارج شده و صرفاً به فرموده، شعار لنگش كن مي دهد؟!