به گزارش خبرآنلاين، محسن رضايي در همايش نيروي انتظامي با موضوع "امنيت و اقتدار نرم"، با بيان اينکه حضور آمريكا و انگليس در منطقه نه تنها امنيت را برقرار نميكند، بلكه موجب ناامني در اين منطقه خواهد شد، افزود: اوباما نامه زيركانهاي نوشته و خواسته است اينطور ادعا كند كه مسووليت امنيت خليجفارس و تنگه هرمز با آمريكا است در حالي كه مسوول امنيت اين منطقه خود ايران است.
فرماده سابق سپاه با بیان اینکه ما امنیت منطقه را با کمک کشورهای منطقه برقرار می‌کنیم، گفت: برای برقراری امنیت این منطقه نیازی به حضور نیروهای فرامنطقه‌ای نیست و معتقدیم که حضور آمریکا و انگلیس بیشتر موجب ناامنی خواهد شد. اگر دل آمریکا و انگلیس برای امنیت منطقه سوخته است، توصیه من این است که از این منطقه بیرون بروند.
گزیده سخنان وی را به نقل از ایسنا بخوانید:
*نظامی تحت عنوان نظام امنیت اجتماعی ایران تدوین و هر پنج سال یک بار به روز شود. یکپارچه‌سازی کلیه‌ فعالیت‌های ملی، گروهی و فردی را نظام امنیت اجتماعی می‌گوییم و این نظام باید پس از تهیه، هر پنج سال یک بار به روز شود و همچنین پس از بروز حوادثبزرگ نیز باید مجددا مورد بررسی قرار گیرد.
* حوادثچند دهه اخیر نشان می‌دهد که ماهیت امنیت و قدرت تغییر پیدا کرده است. فروپاشی قدرت‌های سنتی در مقابل موج انقلاب‌های مردمی و شکست قدرت‌های دفاعی و نظامی در برابر نبردهای انقلابی و مردمی در ایران، لبنان و فلسطین و نیز پایداری دولت‌های مردمی و الهی در مقابل تهدیدات نشانگر تحولی شگرف در مفهوم و ابزار قدرت و امنیت است.
* در سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور مفاهیمی وجود دارد که با مفهوم قدرت و امنیت نرم قرابت دارد و یکی از آن‌ها، تاکید بر وجود جامعه‌ای امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همه‌جانبه و پیوستگی مردم است. بازدارندگی همه‌جانبه، یک دیپلماسی فعال را می‌طلبد و پیوستگی مردم با حکومت و نیز پیوستگی مردم با خود و رهبران‌شان یک مساله مهم و جدی است و این پیوندها باید به طور مداوم بازسازی و بازتولید شود.
* پیوستگی حکومت و مردم به مولفه‌هایی نظیر مردم‌سالاری، ولایت، سرمایه اجتماعی، عدالت، آزادی، امنیت و پیشرفت وابسته است و این مولفه‌ها در اثر یک نظم پایدار تقویت می‌شوند و نظم پایدار نیز بر اثر اقتدار نرم شکل می‌گیرد.
* اقتدار نرم به معنی اعمال قدرتی است که مشروع و مقبول بوده و از حمایت مردمی نیز برخوردار باشد. اقتدار نرم باید موجب ایجاد امنیت و آرامش همراه با رضایت‌مندی جمعی باشد یعنی امنیت باید با هزینه‌های کم، مقبولیت عمومی و نیز جذابیت و نفوذ عمومی بیشتر همراه شود و زمانی می‌توانیم به این نقطه اقتدار برسیم که امنیت، مبتنی بر مردمی و الهی بودن و همچنین تدبیر و عقلانیت استوار باشد.
* امنیت باید با مردم و برای مردم باشد. این مساله به معنی مردمی کردن امنیت و همچنین استفاده مردم برای برقراری امنیت است. امنیت همچنین باید برای رضایت الهی و با شیوه‌های الهی باشد.
* یکی از عوامل محیطی بیرونی که امنیت ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد، سیاست‌های استعماری آمریکا و غرب در منطقه است. رقابت ترکیه و عربستان با ایران و نیز خصومت فرقه‌های مذهبی از دیگر عوامل محیطی بیرونی تاثیرگذار بر امنیت ماست.
* نفوذ افراد به درون جریان‌های سیاسی و اقوام و تاثیرگذاری آن‌ها بر افکار عمومی از دیگر عوامل تاثیرگذار بر امنیت کشور است. در بسیاری از اتفاقاتی که در کشور ما رخ می‌دهد رد پای عوامل خارجی دیده می‌شود و برای مثال می‌توان به مساله‌ای که در مورد یکی از سفارتخانه‌های خارجی در کشور اتفاق افتاد، اشاره کرد. از جمله عوامل محیطی داخلی که بر موضوع امنیت تاثیرگذار است نیز می‌توان به فقر، تفرقه، ناهنجاری و شبکه‌های اجتماعی بدخیم اشاره کرد.
* امروز ماهیت امنیت، سیاسی اجتماعی است یعنی همچنان که ثروت و قدرت تاثیرگذاری خود را حفظ کرده‌اند، ارزش‌ها، باورها، افکار و اندیشه‌ها نقش موثری در امنیت ایفا خواهند کرد. جنس امنیت در حال عوض شدن است و اگر به خوبی این عوامل را شناسایی نکنیم نمی‌توانیم از عهده‌ امنیت برآییم.
* اگر به برخی از این عوامل توجه بیشتری شود، می‌توان تاثیرات برخی حوادثخارجی و داخلی را بر امنیت کشور بررسی و در نتیجه حوادثآینده را پیش‌بینی کرد به طوری که معتقدم حوادثسال ۸۸ از ۱۰ تا ۱۵ سال قبل قابل پیش‌بینی بود و می‌شد که بهتر به صحنه آمد.
* اصلاحات فوری، شجاعانه و هوشمندانه در روش‌ها و تاکتیک‌های کنترل نظم و امنیت با مطالعه حوادثسال ۸۸ لازم است. مفهوم امنیت و ابزارهای آن در حال متحول شدن است و ما نمی‌توانیم در همان سیستم‌های گذشته باقی بمانیم بلکه باید در سیستم‌های امنیتی و دفاعی ما نیز تغییر به وجود بیاید.
* ولايت فقيه در ايران به جاي شاه ننشسته و مقايسه ولايت فقيه با شاه اشتباه بزرگي است، چرا كه ولايت فقيه، مردم را با ارزشهاي الهي پيوند زده است و به اين ترتيب ارزشها با مردم وارد سياست شده است و در نتيجه همواره بايد اين مولفهها را تقويت كنيم