دولت بی سخنگو
دشمنان خارجی و نااهلان داخلی که در پی شکاف و زیست انگلی در درون دوگانه های ساختگی هستند، مسئولینی را که در معرض پرسش های کلیدی قرار دارند، گیج می کنند و نمی گذارند راه را از چاه تمییز دهند. اخیراً یاد گرفته اند می گویند؛ «پشت پرده ها را بگویید»، «موانع راه را بگویید»، «واقعیت ها را بگویید»، «حقایق را بیان کنید» و «مصلحت ها را کنار بگذارید و آنچه را باید بگویید، بگویید.» این ترفند «بگم، بگم» یک ترفند قدیمی و نخ نماست. اگر چیزی برای گفتن بود، گفته می شد. نه مانعی بر سر راه است، نه واقعیتی قابل کتمان است و نه پشت پرده ای در کار است. اگر حرفی برای گفتن باشد، گفته می شود. کنسرت درمانی هم پاسخ شایسته ای برای این همه مشکلات تو در تو و پیچ در پیچ نیست. دیگر از حربه «نمی گذارند» هم کاری ساخته نیست. چون همه نیروها در داخل آمادگی خود را برای کمک صادقانه به دولت اعلام کرده اند. دولت باید یک نگاهی به ریخت درونی خود کند و انسجام و استحکام خود را حفظ نماید و یک صدا و یک زبان باشد. دولت باید تصمیمات متناقض و متضاد و متفاوت را کنار بگذارد تا بتواند هم پاسخگو باشد و هم کاری را به سرانجام برساند. 

آنچه امروز دارد اتفاق می افتد، جراحی از بیرون است که نمایندگان مجلس تکفل آن را به عهده گرفته اند. امروز تغییر مدیران، جوان سازی و مدیریت جهادی یک مطالبه مردمی است.

فراکسیون های مجلس در این باره ساکتند اما متن مجلس دنبال این مطالبه به عنوان یک کار کلیدی برای حل مشکلات است. چه خوب بود رئیس جمهور، خود، این تغییر را از درون شروع می کرد و با جابجایی نیروها و تغییر آرایش جنگی دولت، به این مطالبه پاسخ می داد. رئیس جمهور محترم، خود، پاسخ هایی برای پرسش های مطرح در جامعه آماده کرده است اما جامعه این پاسخ ها را با توجه به آثار وجودی تصمیم های نادرست، کافی نمی داند. نظرسنجی های خود دولت و نهادهای بی طرف نشان می دهد سطح اعتماد مردم به کارآمدی مسئولین کاهش یافته و این کاهش به لحاظ مشروعیت مردمی، آسیب زاست.

بیانیه اخیر حزب کارگزاران سازندگی و پاسخ حزب اعتدال و توسعه نشان می دهد آن حقیقت و واقعیتی که باید گفته شود، نوع اختلافات و دیدگاه های متعارض و متناقض در درون دولت برای حل مشکلات است. منشأ بی عملی و بی تحرکی و بی سخنگویی، وجود همین اختلافات درونی است. رئیس جمهور باید برای این معضل، فکری بکند. به همین دلیل، قانون اساسی به رئیس جمهور اختیارات لازم را داده است که وزیر را عزل و چینش جدید در نوع مدیریت دولت را سامان دهد.امروز سخن گفتن از مزایا و مواهب برجام مطابق آنچه که رئیس جمهور در جلسه پرسش و پاسخ مطرح کردند، آن هم در شرایطی که آمریکا نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه پا در وادی تشدید تحریم ها به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی گذاشته است، نمی تواند افکار عمومی را اقناع کند. این قول، پایه و اساس درستی نداشت. از برجام، امامزاده ای ساخته اند که گویی هر مرضی را شفا می دهد، اما نه تنها هیچ مرضی را شفا نداده بلکه بر امراض قبلی افزوده است. چرا وقتی آمریکا بر طبل خصومت و بدعهدی 

می کوبد، هنوز چراغ سبز مذاکره روشن است؟ آن هم به گونه ای که رهبر معظم انقلاب اخیراً مجبور شوند بگویند؛ «هر گونه مذاکره با آمریکایی‌ ها منتفی است... مذاکره ‌ای در هیچ سطحی با آمریکایی ‌ها 

صورت نخواهد گرفت.»امروز دولت باید روی «ثبات اقتصادی» متمرکز شود و همه نیروها را به خدمت بگیرد تا چرخ تولید بچرخد. ثبات اقتصادی در کشور در گرو دو کار بزرگ است؛ «اصلاح نظام بانکی» و «هدایت نقدینگی به سمت تولید». این چیزی نیست که نیاز به هوش و دقت زیاد در تشخیص درد مردم و کشور داشته باشد. بهمن نقدینگی روی هر کالایی بریزد، آن را نابود می کند. دولت باید پاسخگوی این سؤال کلیدی باشد که منشأ حجم نجومی نقدینگی که در هیچ یک از دولت های قبل سابقه ندارد، چیست و چرا جلوی تخریب و ویرانگی آن را نمی گیرند؟

اگر یک جمع زبده، پای کار، کاربلد، صادق و صریح، شجاع و جسور، با مدیریت جهادی به طور شبانه روزی روی این دو مقوله مهم، متمرکز شوند، سخنگویی دولت جان می گیرد و پاسخگویی به سؤالات، شفاف می شود و اقناع افکار عمومی هم صورت می گیرد.

سید مسعود علوی