خدمت ها و خیانت های سیاستمدار فیلسوف

عرفان کریمی
در پیچ و خم جاده سیاست ایران در طول تاریخ معاصر افراد و شخصیت های متعددی قدم گذارده و هر یک به نوبه خویش نغمه ای سر داده و صحنه را ترک گفته اند. در این میان کسانی هستند که بیش از دیگران نقش آفرینی کرده و یا اینکه نقش حساس تری را در برهه ای حساس بر عهده
داشته اند. برخی به مملکت خود خدماتی شایان توجه ارائه نموده اند و عده ای نیز خیانت های جبران ناپذیری را به کشور خود ارزانی داشته اند. اینکه خدمت کدام است و خیانت کدام؟ در آینده تاریخی تا حدودی مشخص گردیده است. ‏
یکی از کسانی که در برهه های حساسی منشا امور بوده و نقشی ویژه در عرصه سیاست کشور ایفا نموده است محمد علی فروغی است. فروغی که مشهور به ذکاء الملک
می باشد از چهره هایی است که نقش ها و مناصب
منحصربه فردی در تاریخ معاصر ایران داشته و در بزنگاه های تاریخی کشور حاضر بوده و نقشی اساسی در تحولات سرنوشت ساز ایران عهده دار بوده است. در توصیف نقش حساس وی در تحولات مهم تاریخ معاصر ایران شاید همین نکته کفایت کند که وی به نوعی آخرین رئیس دولت دوران قاجاریه بوده و در عین حال اولین و آخرین رئیس الوزرای رضا شاه و اولین نخست وزیر محمد رضا شاه. فردی که از فعالین سیاسی دوران قاجار و به طور مشخص پس از انقلاب مشروطه بوده، سمت هایی چون نمایندگی مجلس، وزارت، سفارت و مشاغل مهم دولتی را در دوران قاجار بر عهده داشته،
جوان ترین رئیس مجلس شورای ملی بوده، در انتقال قدرت از قاجار به پهلوی، تأسیس و تداوم حکومت پهلوی اول و انتقال قدرت از رضا شاه به محمد رضا شاه نقشی اثر گذار و تعیین کننده ایفا نموده است. شخصیتی که می توان او را از ایدئولوگ های دولت رضا شاه به حساب آورد. اما این، همه زندگی فروغی نیست. ذکاء الملک فروغی همان گونه که در میدان سیاست و در عرصه قدرت فعالیت های فروانی داشته در زمینه علم و ادب نیز دست بر آتش داشته و آثار متعدد و گاهاً کم نظیری را در این عرصه عرضه داشته است. فیلسوفی که کتاب سیر حکمت در اروپا را به رشته تحریر درآورده و کلیات سعدی و شاهنامه فردوسی را تصحیح نموده است. قضاوت در مورد شخصیتی چون فروغی شاید اندکی مشکل باشد. در این مقال ضمن بررسی اختصار گونه کارنامه سیاسی و علمی محمد علی فروغی قضاوت در مورد وی را به خوانندگان محترم می سپاریم. ‏
محمد علی فروغی در سال ۱۲۵۴ ه. ش به دنیا آمد. وی فرزند محمد حسین ملقب به ذکاء الملک بود. محمد حسین از شعرا و ادبای دوره قاجار بود که در اشعارش " فروغی " تخلص می کرد و در وزارت انطباعات ناصر الدین شاه شغل مترجمی داشت. محمد علی ابتدا در نزد پدرش برخی
زبان های خارجی، علوم ریاضی و طبیعی را فرا گرفت و در سن دوازده سالگی وارد دارالفنون شد. ابتدا به خواست پدرش در رشته پزشکی و دارو سازی تحصیل کرد ولی دیری نپایید که علاقه و استعداد خود را در فلسفه و ادبیات یافت به همین دلیل با کسب اجازه از پدر تغییر رشته داده و به تحصیل در رشته مورد علاقه اش پرداخت. ‏
در سن بیست سالگی در وزارت انطباعات به عنوان مترجم استخدام شد و همزمان با کار در این وزارتخانه در مدرسه علمیه مخبر السلطنه هدایت به معلمی نیز اشتغال داشت. بیست و پنج سال بیشتر نداشت که دو کتاب معروف " ثروت ملل " و " تاریخ ملل مشرق زمین " را به زبان فارسی ترجمه نمود. زمانی که در سال ۱۲۸۱ ذکاء الملک پدر به ریاست مدرسه علوم سیاسی منصوب شد پسرش محمد علی را به معاونت و استادی رشته تاریخ در این مدرسه گماشت. ‏
با پیروزی انقلاب مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی، صنیع الدوله، رئیس مجلس، فروغی را به ریاست دبیرخانه مجلس شورای ملی انتخاب نمود. با درگذشت محمد حسین فروغی لقب ذکاء الملک و ریاست مدرسه علوم سیاسی به محمدعلی به ارثرسید. ‏
در دومین انتخابات مجلس شورای ملی به عنوان نماینده تهران وارد مجلس شد و در حالی که بیش از ۳۵ سال سن نداشت به جای مستشار الدوله صادق به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده شد. ناگفته نماند چنین پیشرفت سریع و جالب توجهی را به ارتباط محمد علی فروغی با لژ های
تازه تأسیس فراماسونری در ایران نباید بی ارتباط دانست.
در فاصله مابین مجالس دوم و سوم در کابینه
صمصام السلطنه به ابتدا به وزارت مالیه و سپس به وزارت عدلیه منصوب شد. در سومین دوره مجلس شورای ملی بار دیگر به نمایندگی تهران برگزیده شد اما دیری نپایید که از نمایندگی مستعفی شده و ریاست دیوان عالی تمییز را بر عهده گرفت و چندی بعد نیز باز به وزارت عدلیه منصوب گردید. ‏
در سال ۱۲۸۹ ه. ش به همراه مشاور الممالک انصاری از سوی دولت ایران به نمایندگی عازم پاریس شد تا در صلح ورسای شرکت جوید هر چند در این منصب توفیق چندانی نیافت چرا که اساسا فاتحین جنگ اول جهانی نمایندگان ایران را به کنفرانس صلح راه ندادند. پس از مدتی سرگردانی در اروپا بدون اینکه نتیجه ای از مأموریتش عاید شود بعد از کودتای ۱۲۹۹ به ایران بازگشت. ‏
در سال ۱۳۰۱ در کابینه مستوفی الممالک به وزارت امور خارجه منصوب شد و برای نخستین بار در جلسات هیئت دولت با رضا خان آشنا گردید. با استعفای مستوفی الممالک و تشکیل کابینه از سوی مشیر الدوله وزارت مالیه به فروغی واگذار شد و مجددا با ریاست الوزرایی رضا خان به وزارت امور خارجه رفته عهده دار این وزارتخانه شد. ‏
در کابینه های اول و دوم رضاخان، محمد علی فروغی همچنان منصب وزارت امور خارجه را در اختیار داشت و در کابینه های سوم و چهارم به وزارت مالیه منصوب گردید. این برهه فرصت مناسبی بود تا روابط فروغی و رضا خان میر پنج استحکام یافته و اعتماد رضا خان نسبت به وی جلب شود. این اعتماد به گونه ای بود که با تصویب خلع قاجاریه از سلطنت کفالت نخست وزیری از سوی رضا خان به فروغی اعطا شد و زمانی که رضا خان به عنوان پادشاه ایران
تاجگذاری می کرد او را به نخست وزیری انتخاب نمود تا اولین نخست وزیر پهلوی لقب گیرد. این مقام به پاداش خدماتی بود که فروغی در راه صعود رضا خان به تخت سلطنت انجام داده بود. ‏
در مراسم تاجگذاری رضا خان، فروغی نطقی تملق آمیز ایراد نمود که ذکر قسمت هایی از آن در اینجا خالی از فایده نیست. وی در این نطق اظهار داشت: " اقتضای این محفل عالی که وجوه ملت ایران با قلبی سرشار از شادی و مسرت و صمیمیت و ارادت در آن شرف حضور یافته تنها برای آن نیست که یک پادشاه نو به تخت این سلطنت کهن پا
می نهد و تاج کیانی به سر می گذارد بلکه برای آن است که به این ملت ستمدیده بشارت رسیده است که بار دیگر آب رفته به جوی آمده و به خواست خداوندی روزگار حرمان و محنت سپری شده و ایام سربلندی و عزت روی نموده است … ملت ایران می داند که امروز پادشاهی پاکزاد و ایرانی نژاد دارد که غمخوار اوست و مقام سلطنت را برای هوای نفس و عیش و کامرانی خویش اختیار ننموده بلکه در ازای زحمات و مجاهدت فوق العاده اش در راه احیای ملک و دولت و برای تکمیل و اجرای نیات مقدسة خود در فراهم ساختن اسباب آسایش ابنای نوع و آبادی این مرز و بوم دریافته است. " ‏
نخست وزیری فروغی در آغاز سلطنت پهلوی در دستگاه رضا شاه بیش از دو ماه به طول نینجامید و به زودی تکلیف استعفا برای وی تعیین شده و مستوفی الممالک بر جای فروغی نشست. در کابینه مستوفی الممالک وزارت جنگ البته به طور صوری به فروغی سپرده شد. پس از یک سال و همزمان با نخست وزیری
مخبر السلطنه هدایت به عنوان سفیر کبیر ایران عازم ترکیه شد و در این سمت بود که به ریاست هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل برگزیده شد و یک دوره به ریاست این جامعه انتخاب گردید. ‏
در فروردین ماه ۱۳۰۹ به ایران بازگشت و در کابینه مخبر السلطنه عهده دار وزارت اقتصاد ملی شد اما اندکی بعد وزارت امور خارجه به او سپرده شد. از مهم ترین وقایعی که در دوران تصدی فروغی بر وزارت امورخارجه اتفاق افتاد ماجرای لغو امتیاز دارسی و عقد قرارداد نفتی جدید با انگلستان بود که به مراتب مضر تر از دارسی بود. پس از پایان ماجرای نفت مخبر السطنه از
نخست وزیری مستعفی و فروغی برای دومین بار عهده دار مقام ریاست الوزرایی حکومت رضا شاه گردید. ‏
از مهم ترین وقایعی که در دومین دوره ریاست الوزرایی فروغی اتفاق افتاد واقعه مسجد گوهر شاد بود که نهایتا عزل وی را موجب گردید. موضوع از این قرار بود که در جریان اجرای قانون تغییر لباس مردان در سال ۱۳۱۴ در مشهد مردم به رهبری بهلول در برابر این اقدام دولت مقاومت کرده و مقاومتشان به درگیری با پلیس انجامیده و منجر به کشته، زخمی و اسارت تعداد بسیاری از مردم مشهد شد. رضا شاه سریعا دستور بررسی علل این واقعه را صادر کرد. در جریان بررسی واقعه گوهر شاد با سعایت فتح الله پاکروان، محمد ولی اسدی پدر داماد محمد علی فروغی نایب التولیه آستان قدس رضوی مقصر شناخته شده و بلافاصله از این مقام برکنار و بازداشت شد. ‏
به دنبال دستگیری محمد ولی اسدی، فروغی به واسطه پیوند خویشاوندی که با نامبرده داشت، نزد رضا خان به شفاعت و وساطت رفته و از شاه خواست از تقصیر وی درگذرد. اما رضا شاه که هیچ گاه قدرشناس یاران و دوستان و خود نبوده و به هر که به وی خدمت کرده بود خیانت می کرد نه تنها شفاعت و وساطت رئیس الوزرا را نپذیرفت بلکه بلا فاصله دستور برکناری فروغی از مقام نخست وزیری را نیز صادر نمود. به این ترتیب محمد علی فروغی در دهم آذر ماه ۱۳۱۴ از کار برکنار شده و گوشه عزلت اختیار نمود. ‏
دوران گوشه نشینی فروغی و انزوای سیاسی وی نزدیک به شش سال به طول انجامید. هر چند انزوای سیاسی نسبتا طولانی برای سیاستمدار کهنه کاری چون فروغی دورانی سخت تلقی می‏‏شود اما نتایج مثبت فراوانی برای شخص وی در پی داشت به گونه ای که خود او این دوران را از پر بار ترین دوره های زندگی اش می داند، دورانی که آثار ارزشمندی نظیر " سیر حکمت در اروپا "، " حکمت سقراط " و " آیین سخنوری " را پدید آورده و نسخه های بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی را تصحیح نمود. ‏
بالاخره دوران انزوای سیاسی محمدعلی فروغی فرا رسید و زمان آن شد که رضا شاه که با توهین و تحقیر این سیاستمدار کهنه کار را برکنار ساخته بود خود را نیازمند تدبیر او یابد. توضیح اینکه با آغاز جنگ جهانی اول و ورود قوای دول متفق به ایران یعنی درست هنگامی که صدای شکستن
پایه های تخت سلطنت دیکتاتور قزاق به گوش همگان و نیز خود او می رسید، رضا شاه در تکاپو افتاده و برای حفظ سلطنت در خاندان خود دست به دامان هر کسی که اندک امیدی به موفقیتش داشت شد.
وی ابتدا در نظر داشت تا مجید آهی که به زبان روسی مسلط‏‎ ‎بود و یا علی سهیلی که هم زبان روسی را خوب
می دانست و هم زن روسی داشت، به جای‎ ‎منصورالملک، زمام کابینه را به دست بگیرند. اما هم آهی و نیز سهیلی ضمن ابراز ناتوانی از پذیرش چنین مأموریتی اظهار داشتند تنها گزینه ای که در این برهه می تواند شاه را به آنچه می خواهد نائل سازد محمد علی فروغی است.
به هر حال رضا شاه در شهریور ماه ۱۳۲۰ محمد علی فروغی را برای سومین بار به ریاست الوزرایی منصوب نموده و از وی خواست به هر طریق ممکن در حفظ سلطنت پهلوی بکوشد. فروغی نیز همان گونه که در به تخت نشاندن رضا خان تلاش نموده و موفق گردیده بود این بار مساعی خود را برای سلطنت محمد رضا به کار گرفت. البته موفق گردید. وی حتی در این راه در مقابل پیشنهاد انحلال سلطنت پهلوی و برقراری رژیم جمهوری که از سوی روسیه و انگلستان مطرح شده بود موضعی منفی اتخاذ نموده و جمهوری شدن ایران را نپذیرفت. ‏دوران ریاست الوزرایی فروغی در زمان سلطنت محمد رضا نیز دوام چندانی نداشت گویا مأموریت وی آن بود که سلطنت را در خاندان پهلوی تداوم بخشد تا ۳۷ سال دیگر مردم در زیر یوغ حکومتی نا مشروع دیکتاتور منش و وابسته قرار گیرند. به هر حال محمد علی فروغی مشهور به
ذکاء الملک در پنجم آذر ماه ۱۳۲۱ در سن ۶۵ سالگی بر اثر عارضه قلبی در تهران درگذشت. ‏
منبع: رسالت