به گزارش افکار نیوز ، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

بدگمانی طیف هایی از اپوزیسیون به نشست محرمانه استکهلم

نشست اخیر گروهی از ورشکستگان سلطنت طلب، شبه اصلاح طلب(سبز) و مارکسیست های سابق در استکهلم سوئد آن هم پشت درهای بسته و محرمانه، همچنان محل بحثمحافل اپوزیسیون است.
پایگاه اینترنتی جمهوری خواهی درباره محفل شبه امنیتی استکهلم نوشت: علی الاصول گرد هم آمدن تعدادی از این مخالفان را به فال نیک گرفت اما این اتفاق موجب خرسندی و خوشحالی مخالفان نشد. دلیل عدم موفقیت این نشست و نگرانی نسبت به آن، چیزی نیست مگر وجود یک نگرانی ناشی از این که گروه های شرکت کننده می خواستند فقدان پایگاه اجتماعی شان را از طریق توسل به نیروی خارجی پر کنند. این نگرانی درباره کنفرانسی با میزبانی بنیاد اولاف پالمه کاملا موجه بود.
پایگاه اینترنتی وابسته به طیفی از اپوزیسیون خارج نشین ادامه می دهد: علاوه بر کسانی که به دلایل مختلف در این نشست شرکت نکردند، عده ای دیگر از ایرانیان نیز با برپایی تظاهرات اعتراضی در مقابل محل برگزاری کنفرانس نگرانی خود را از اهداف و ناراحتی خود را از عملکرد آن ابراز داشتند. اعتراضی که با دخالت پلیس به پایان رسید.
در ادامه این تحلیل آمده است: زمانی که قرار است دعوت شدگان در کارگاه های آموزشی شرکت کنند که عنوانش «چگونه جامعه جهانی از ما تاثیر می پذیرد»، است آن وقت می توان تردید کرد که قرار است جای خالی وزن داخلی نیروها را پیوندهای خارجی پر کند. مسئله نه سوءظن است و نه بدبینی، واقعیتی است که از زبان شرکت کنندگان و شرکت دهندگان شنیده می شود. عبدالله مهتدی که در کنفرانس شرکت کرده می گوید «ما نیازمند ائتلافی مشترک در قبال ایران هستیم و از جامعه جهانی انتظار داریم که از ما حمایت کند.» همچنین رضا طالبی، فعال سیاسی و مسئول هماهنگی کنفرانس در توصیف کارگاه سومی که توسط ژنوه عبدو، گزارشگر سابق گاردین در تهران و مدیر بخش سنچوری فاندیشین می گوید که این کارگاه «به طور مشخص روی این نکته تاکید کرد که چگونه می توان صداها را به گوش جامعه جهانی رساند.» تا زمانی که نمایندگان نیروهای سیاسی نخواهند بر مبنای وزن واقعی یکدیگر قدم در راه اتحاد و اتفاق بردارند و تا زمانی که ذهنیت های خود از میزان محبوبیت شان را در داخل کشور به جای آنچه واقعا و در عمل دیده شده بگذارند ناچار خواهند بود جای خالی وزن کشی سیاسی را با نوعی تشبثبه نیروهای خارجی پر کنند و از این رو موضوع افشاگری سایرینی قرار بگیرند که این شیوه سیاسی را مفید نمی دانند.
یادآور می شود عناصری نظیر سازگارا، مخملباف، نوری زاده، شهریار آهی، محمدعلی توفیقی، تهوری(همسر حقیقت جو)، مهتدی(رئیس گروهک تروریستی کومله)، حسن شریعتمداری(حزب خلق مسلمان)، بیژن حکمت، فریدون احمدی و… از شرکت کنندگان در نشست مذکور بوده اند. گفته می شود ۴۶ نفر در نشست مذکور حضور داشته اند که برخی از آنها خبرنگاران زنجیره ای درجه سوم اما حلقه به گوش هستند.
پایگاه اینترنتی اخبار روز نیز با انتشار گزارشی موجز به قلم نادر عصاره(یکی از شرکت کنندگان) نوشت: گفت وگوهای روز اول با چهار دستور در استکهلم انجام شد؛ ۱ - «وضعیت سیاسی» با سخنرانی مهرانگیز کار، فریدون احمدی، سعید قاسمی نژاد ۲ - «انتخابات نهم مجلس و چگونگی تحریم» با سخنرانی مجتبی واحدی(از طریق اسکایپ)، بهزاد کریمی، محمدعلی توفیقی ۳ - «اتحاد میان اپوزیسیون» با سخنرانی عبدالله مهتدی، خودم(نادر عصاره)، ناهید حسینی، ماشاءالله سلیمی و ۴ - «انتظارات اپوزیسیون از جامعه بین المللی» با سخنرانی نیما راشدان، لیلی پورزند، میرو علی یار. در روز دوم نیز حمدی حسن مشاور انستیتو «آیدیا»، هلنا والن وزیر سابق و رئیس هیئت مدیره مرکز اولاف پالمه، جنیو عبدو از واشنگتن و یوهان گراند رئیس شورای حکومتی بانک مرکزی سوئد. سخنرانان روز دوم، تشکیل شورای مشترک را مقدمه ملاقات با وزیر خارجه آمریکا و پارلمان اروپا دانستند.
براساس این گزارش «در حالی که پیشنهاد گنجاندن جدایی دین از سیاست در متن اولیه نشست هیچ مخالفی نداشت، تصویب نشد چرا که تاکید بر این بود که گفت وگوها مشروط به پذیرش این اصل نباشد.
اما بخوانید از امیرعباس فخرآور - از عناصر متهم به نفوذی بودن وزارت اطلاعات - که به تازگی در تل آویو با برخی مقامات رژیم صهیونیستی نیز دیدار کرد. فخرآور، حضور احمد باطبی در کنفرانس یاد شده را نشانه آسودگی این نشست توصیف کرد و از باطبی به عنوان خبرچین آبرو باخته وزارت اطلاعات یاد کرده است. فخرآور در وبلاگ خود حضور چهره هایی چون سازگارا که آنها را نفوذی رژیم خوانده، مشکوک و جای سؤال توصیف کرده است. وی می گوید: حضور کسانی چون نوری زاده، مهتدی و آهی که در مخالفتشان با جمهوری اسلامی جای تردیدی ندارد، از سر ناآگاهی نسبت به اهداف پنهان برخی برگزارکنندگان بوده است.
در همین حال جنیو عبدو در سایت سی ان ان تصریح کرد برخی حاضران در نشست استکهلم معتقد بوده اند باید مردم را تشویق به تحریم انتخابات کرد.


کنفرانس هرتزلیا: موفقیت حزب الله در اعتقاد به ولایت فقیه است

وفاداری و گرایش به ولایت فقیه، عامل اساسی در شکل گیری حزب الله لبنان و ادامه حیات آن بوده است.
در کنفرانس امنیتی هرتزلیا که ۱۰ روز پیش در تل آویو برگزار شد، حاضران از جمله به بررسی جنبش حزب الله و ارتباط آن با ولایت فقیه پرداختند. در گزارش منتشره در این باره تصریح شده که وفاداری به ولایت فقیه، عامل اساسی تشکیل و تداوم حیات حزب الله بوده است.
در این گزارش آمده است: اسناد و مدارک بدست آمده در جنگ دوم لبنان نشان می دهد حزب الله به رغم احتیاط کاری در موضع گیری همواره از ولایت فقیه در محافل داخلی به عنوان یکی از مفاهیم ایدئولوژیک بنیادین خود یاد می کند و در دوره های آموزشی خود بر آن تاکید دارد.
این گزارش می افزاید: گرچه حزب الله لبنان همواره از ایده ولایت فقیه طرفداری کرده ولی این موضوع موجب نشده که جایگاه سیدحسن نصرالله به عنوان رهبر جنبش حزب الله تضعیف شود. یکی از دلایل عدم تضعیف جایگاه سیدحسن نصرالله این است که وی رهبری یک حکومت را در دست ندارد بلکه رهبری یک جنبش را برعهده دارد. بر این اساس حمایت یک قدرت منطقه ای می تواند موجب تقویت جایگاه وی شود. البته عامل دیگر محبوبیت خود سیدحسن نصرالله است.
این گزارش می افزاید: به هرحال حزب الله لبنان به این موفقیت دست یافته است که هم به عنوان یک جنبش قانونی لبنان شناخته شود و هم این که با نگاه خاص خود به رهبر ایران بتواند از کمک های یک قدرت منطقه ای استفاده کند.
در این گزارش همچنین روند شکل گیری حزب الله لبنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بحثو بررسی قرار گرفته است.
کنفرانس هرتزلیا هر ساله با هدف تبیین سیاست جهانی و مسائل بین المللی و با میزبانی رئیس و نخست وزیر رژیم صهیونیستی برگزار می شود.


اسرائیل حرف مفت می زند ایران قدرت برتر منطقه است

رئیس پیشین موساد گفت: هزینه درگیری نظامی با ایران، برای اسرائیل بسیار سنگین و جبران ناپذیر است.
میئر داگان در مصاحبه با شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی گفت: ایران تا سال ۲۰۱۵ نمی تواند بمب اتمی بسازد.
وی همچنین گفته است: من مصرانه از دولت اسرائیل می خواهم پیش قدم اقدامات علیه ایران نشود و این فشار را بر آمریکا واگذار کند.
میئر داگان می گوید اسرائیل در صورت درگیری نظامی، گرفتار خواهد شد آن هم در حالی که درگیر بحران منطقه ای است.
همزمان جورج فریدمن تحلیلگر یهودی آمریکایی در گفت وگو با یکی از شبکه های تلویزیونی کانادا تصریح کرد: کسی که در فکر حمله نظامی است، غافلگیر می کند نه اینکه نقشه جنگی اش را در نیویورک تایمز منتشر کند. این بیشتر یک جنگ روانی است. اگر اسرائیل به ایران حمله کند، پاسخ ایران باعثنابودی بازسازی اقتصادی جهانی خواهد شد. اگر خوب گوش کنید آمریکایی ها به طور کامل واضح می گویند که نمی خواهند جنگی در منطقه راه بیفتد و تنگه هرمز بسته شود.
وی اضافه کرد: اسرائیل هر اندازه که بخواهد می تواند سر و صدا کند اما در نهایت نمی تواند ریسک حمله به اقتصاد جهانی را به جان بخرد. ایرانیان توانایی وارد کردن خسارت سنگین را دارند.
فریدمن می گوید: اگر اسد سقوط نکند، به شدت به ایران وابسته خواهد بود. نفوذ ایران از غرب افغانستان تا مدیترانه است. ایران همین الان هم قدرت برتر منطقه است و نیازی به بمب اتم ندارد تا قدرت عمده باشد این یک موضوع در درجه دوم اهمیت است. ایران همچنین توانایی دارد تا تنگه هرمز که چهل درصد نفت جهان از آن جابجا می شود را مسدود کند. بنابراین آنها در موقعیت خیلی قوی هستند و در افتادن با آنها خطرناک است و آمریکا هم در شرایطی نیست که چنین کند. ما در شرایط تغییر موازنه قدرت قرار داریم که در آن کشورهایی مثل عربستان بسیار کم اهمیت تر و کشوری مانند ایران بسیار مهم تر می شود.


رفسنجانی: خاتمی از دل دولت من بیرون آمد

هاشمی رفسنجانی گفت: خاتمی از دل دولت من بیرون آمد و وزرا و معاونان او اکثرا همان هایی هستند که در دولت قبل(سازندگی) بودند.
وی در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است: آقای خاتمی با وجود برخی اظهارات از دل دولت من بیرون آمد. وزرای خاتمی و معاونان آنان اکثرا همان هایی هستند که در دولت قبل بودند. به علاوه ترکیب سیاسی مسئولان دولت سازندگی کاملا نصف نصف بود، یعنی در مرحله دوم دولت من، تازه ۵ نفر به خاطر اصرار مجلس حذف شدند، باز هم در روزنامه «سلام» آن زمان بررسی کرده و نمره دادند که ترکیب سیاسی به اصطلاح چپ و راست پنجاه پنجاه شد.
وی درباره اینکه آیا از روزنامه سلام دلخور است، گفت: مسئول روزنامه سلام] موسوی خوئینی ها[را خودم برای مرکز تحقیقات استراتژیک منصوب کرده بودم. اگر مخالف بودم که نمی گذاشتم ایشان بمانند. افراد شاخص دولت خاتمی شخصیت های سیاسی دولت من بودند. در دولت سازندگی، آقای خاتمی وقتی فشارهایی را که رویش می آوردند، تحمل نکرد و رفت، من به ایشان گفتم شما هر یک از مشاغلی را که می خواهید بگویید من به شما می دهم که ایشان کتابخانه ملی را خواست و من کتابخانه ملی را در اختیارش گذاشتم.
این اشاره به دوره ای است که وزارت ارشاد با مدیریت خاتمی دروازه تهاجم و شبیخون فرهنگی در کشور شده بود.
نکته جالب در مصاحبه هاشمی بیان این مطلب است که «بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری] سال ۷۶[هیچ کس اعتراض نداشت. من با نامزد دیگر یعنی آقای ناطق نوری هم موافق بودم(!) و در جلوگیری از تقلب در انتخابات، وظیفه شرعی و قانونی ام را انجام دادم. در دوره خاتمی ما دیگر به آن عدد ۳۰ میلیون مشارکت نرسیدیم».
طبیعی است که بلواآفرینی در پوشش اعتراض به نتیجه انتخابات، مشخصه جریان سیاسی خاصی است و آن روز چون همان جریان با تردستی روی کار آمده بود، بنابراین نیازی به بلوا هم نبود اما وقتی همین جریان در سال های ۸۴ یا ۸۸ با رویگردانی مردم مواجه شد، دمیدن در بوق تقلب و دامن زدن به آشوب خیابانی هم آغاز شد.
در حالی که تورم تا مرز ۴۹ درصد در دوره سازندگی اوج گرفت، هاشمی در مصاحبه با شرق می گوید: چند مورد از کارهای من ناتمام ماند که هنوز هم هیچ کاری نشده و من برای عدم انجام آنها حسرت می خورم، یکی از آنها در جنبه اجتماعی و رفاهی اقشار پایین و سیستم تامین اجتماعی بود.
هاشمی به شرق گفته است «کارگزاران را من تاسیس نکردم. اسم من در آن است. فرزندان من در آن عضو شدند».
وی درباره وحدت نیز می گوید با رهبری هم نظر است و بهترین مصونیت وحدت ملی است. او در حالی که درباره انتخابات مجلس سکوت کرده، می گوید: باید انتخابات های کاملا قانونی و آزاد انجام شود و مردم احساس کنند رأی شان در جامعه موثر است. اگر دو سه تا انتخابات خوب برگزار شود، فکر می کنم مهم است.
خبرنگار شرق می گوید «برخی طیف ها در انتخابات نیامدند» و هاشمی ادامه می دهد: شما نظر مرا پرسیدید. فکر می کنم همه ما باید هماهنگ کنیم و انتخاباتی کاملا شایسته برگزار شود و مجلس و سپس دولتی همان گونه که مردم بخواهند تشکیل شود. دو سه تا انتخابات، انتخابات مجلس، شورا، ریاست جمهوری پشت سر هم این گونه شود، درون جامعه خیلی به هم نزدیک می شود.
شرق به روال قبلی در این مصاحبه نیز تلاش کرده هاشمی و امیرکبیر را شبیه سازی کند.


چرا دو تا؟ پس چند تا؟ دوازده تا…!!

۱۲ گروه فعال و مهم! سبز اعلام کردند در فراخوان پیاده روی در سکوت شرکت می کنند.
جرس با انتشار بیانیه ای منتسب به «۱۲ گروه فعال سبز»، خواستار شکستن حصر موسوی و کروبی شده است. اما نکته جالب اینجاست که تمام این گروه های دو سه نفری خلق الساعه در آمریکا و اروپا حضور دارند از جمله عناوین جعلی نظیر «جنبش سبز ونکوور، سبزهای دانشگاه تگزاس، سبز هیوستون، دانشجویان سبز دانشگاه ویکتوریای کانادا(سیگما!)، آستین برای ایران(!)، انجمن دموکراسی خواهان دانشگاه جورج واشنگتن، کارشناسان سبز(Green Expert)، نسل آزادیخواه در اتریش و کنشگران سبز برای دموکراسی.
ابراهیم نبوی طنزنویس فرصت طلب مقیم بلژیک نیز که با پروژه احمقانه درازگوش تروا شناخته می شود، از افراد ساده دل خواسته که «بیایید برای زنده ماندن به خیابان برویم»(؟!)
در همین حال برخی از عناصر فراری نظیر رجب مزروعی، فاطمه حقیقت جو، یوسفی اشکوری، گرامی مقدم و احمد سلامتیان که خود را جمعی از نمایندگان ادوار مجلس خوانده اند، به شیوه بقیه رندهای کنار گودنشین از اپوزیسیون خواسته اند که به خیابان بیایند و لنگش کنند.
اما یکی از کاربران «بالاترین» با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان دنبال مصادره اپوزیسیون هستند، نوشت: ما در پیاده روی و راهپیمایی شرکت نمی کنیم؛ به منظور۱ - بی اعتبار کردن شورای هماهنگی سبز۲ - مصادره نشدن جنبش سبز توسط اصلاح طلبان ۳ - اثبات مجدد به جرس و کلمه مبنی بر این که ما سکولار برانداز هستیم، نه اصلاح طلب. بنابراین همه پاریس نشینان شورای هماهنگی بدانند حنای آنها پیش ما دیگر رنگ ندارد.
کاربر دیگر شبکه ضدانقلابی بالاترین اما نظر دیگری دارد. او می نویسد: لینک] …[جنیفر لوپز] بازیگر مستهجن آمریکایی[در بالاترین، رای بیشتری می آورد تا انتقاد از رژیم و دعوت به اعتراض. وقتی لینک های اعتراض و راهپیمایی می دهی با بی مهری رفقا مواجه می شود. در تعجبم از خودمان. کافی است لینک درباره جنیفر لوپز بدهی آن وقت است که رای های مثبت سرازیر می شود و «داغ» که سهل است، جوشان می شود. نمی خواهم به کسی توهین کنم ولی این واقعیتی تلخ است.
برخي كاربران بالاترين در سال هاي گذشته نيز تصريح كرده بودند كه سناريونويسان فراخوان به آشوب و اغتشاش، از كنار برخي كافه هاي لندن و واشنگتن و پاريس، اداي مبارزان حاضر يراق در ايران را درمي آورند يا حداكثر كساني هستند كه با اسامي مستعار و در حالي كه پاي پيتزا و چيپس و كباب و ريحان نشسته اند، چنان رگبار كليك مي بندند كه انگار وسط خيابان مشغول جانفشاني هستند(!)