ناو لینکلن با مأموریت هالیوودی

در عالم سیاست و وزن کشی نظام بین الملل، ترس از قدرت، بیش از خود قدرت مؤثر است. آنچه موجب واهمه بسیاری از کشورها از دولت آمریکاست، بیش از آنکه قدرت نظامی باشد، هژمونی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای است.

مگر دولت آمریکا چقدر واقعاً قدرت دارد که حداقل در همین منطقه غرب آسیا، سران بیش از ۱۰ کشور، تمام سیاست‌هایشان را با دولت آمریکا تنظیم و به اصطلاح ساعت‌هایشان را به وقت واشنگتن هماهنگ می‌کنند. کافیست تاریخ جنگ‌های آمریکا را از نظر بگذرانیم. در ۲۰ سال گذشته، دو حمله به عراق و افغانستان در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۱، به وضوح نشانگر آن است که آمریکا در حمله نظامی، فقط به سمت لقمه‌های آسان می‌رود، اگرچه همین‌ها هم هنوز و بعد از دو دهه، در گلویش مانده‌اند. جنگ‌های دیگر آمریکا هم به وضوح نشان می‌دهد که آمریکا، تا وقتی از «پیروزی آسان» اطمینان نیابد، هیچ جنگی را شروع نمی‌کند.

 

از زمان پایان جنگ ۲۰ ساله ویتنام، دولت آمریکا، راهبرد اساسی خود را بر این قرار داده که تا حد امکان نجنگد. آمریکا به شدت نگران مردمی شدن جنگ در کشورهای مورد تهاجم و در نتیجه بالا رفتن تلفات خود است. از همین روست که در سال‌های اخیر هم، هر جا که عملاً نیازی به قوه قهریه داشته، تنها با ابزار تهدید نظامی و نه آغاز جنگ، هدف خود را پیش برده است. غیر از قوه نظامی، ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای هم به کمک آمریکا آمده‌اند و به عنوان مثال، تقسیم کشور نفت خیز سودان به دو بخش شمالی و جنوبی، نمونه‌ای از تأثیر هیمنه آمریکاست. در خبرها خوانده‌اید که ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن، به سوی خلیج فارس در حرکت است. آمریکایی‌ها استاد عملیات روانی هستند، پیش از این هم، آمریکایی‌ها از هر مناسبت و مطلب کم ارزشی، سوژه‌ای برای بازنمایی قدرت و تحکیم هیمنه خود استفاده می‌کردند. به عنوان نمونه، اگر کلیدواژه «ناو» را در یک رسانه انگلیسی زبان جست و جو کنید، اخبار متعددی پیرامون آن مشاهده می‌کنید که واقعاً ارزش خبری ندارند، اخباری مانند اینکه ناو جنگی آمریکا قصد عزیمت به خلیج فارس دارد، ناو از بندری در آمریکا حرکت کرد، ناو به نیمه راه رسید، ناو به جنوب غرب آسیا رسید و ناو از تنگه هرمز عبور کرد، همه نشانگر آنند که اساساً این ناو قرار نیست هیچ کار جدی نظامی بکند و اصل هدف طراحی شده برای آن، ایجاد همین سر و صدا و ایجاد ترس در حریف است.

 

اما در آن سوی ماجرا، در ایران اسلامی، این خبرها اصلاً جدی گرفته نمی‌شود. ملت ما، چهل سال است تمرین کرده که از هیمنه پوشالی آمریکا نهراسد. اگر بگویم دانشجویان ایرانی، تنها افرادی هستند که در ۵ دهه گذشته، دولت آمریکا را با بحران مشروعیت روبه رو کرده و موجب یک مرحله‌ای شدن آن گشته‌اند، گزاف نیست. جالب آنکه ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که عملاً موجب شکست دولت کارتر شد، کاملاً جنبشی و برخاسته از بدنه جوانان سال‌های اول انقلاب بود. نیروهای مسلح ما، ناو آمریکایی را هدف متحرکی می‌بینند که اتفاقاً، نفس حضورش نشانگر آن است که آمریکا قصد و توان حمله ندارد، اگرنه چرا مقامات آمریکایی چنین هدف بزرگ و ساده ای را به آب‌های ایران نزدیک می‌کنند و نیروهای خود را در معرض چنین ریسک بزرگی قرار می‌دهند.

سید محمد بحرینیان