قطع امید از اروپا؛ گزاره‌ای راهبردی در سیاست خارجی ایران

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار منتخبان ملت در مجلس خبرگان به نکات مهم و تعیین کننده ای در حوزه سیاست خارجی کشور اشاره فرمودند. معظم له در خصوص رفتار اتحادیه اروپا در قبال ایران تاکید کردند :
” انگیزه‌های دشمنی اروپایی‌ها با جمهوری اسلامی تفاوت اصولی با دشمنی آمریکا ندارد. اروپایی‌ها در ظاهر به عنوان میانجی وارد می شوند و حرف‌های طولانی هم می‌زنند اما همه آنها پوچ است. اروپایی‌ها به رغم وعده‌های خود، عملاً به تحریم‌های آمریکا پایبند ماندند و هیچ اقدامی انجام ندادند و از این پس هم بعید است کاری برای جمهوری اسلامی انجام دهند، بنابراین باید به‌کلی از اروپایی‌ها قطع امید کرد.”
واقعیت امر این است که نوع مواجهه واشنگتن و تروئیکای اروپایی با ایران،”مصدر استراتژیک واحد” دارد. هر دو بازیگر
( آمریکا و اروپا) در خصوص استراتژی” مهار ایران قدرتمند” با یکدیگر اتفاق نظر دارند. این هدف‌گذاری مشترک، مرهون پیوستگی امنیتی واشنگتن و شرکای اروپایی آن در ناتو است. بنابراین، “تفکیک اروپا از آمریکا” ،یک گزاره راهبردی اشتباه در حوزه سیاست خارجی کشورمان محسوب می شود. موضوع دیگر در خصوص بازی تروئیکای اروپایی در قبال ایران، به “میانجی گری ظاهری” آنها باز می گردد. امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه خود را از کسوت یک “بازیگر خاطی” خارج کرده و به یک “میانجی خیرخواه” تبدیل کرده است! این در حالی‌است که پاریس بخشی از خود بحران به وجود آمده محسوب می شود. همگان به یاد دارند که ماکرون برای نخستین بار و قبل از خروج ترامپ از توافق هسته ای، خواستار “تغییر برجام ” از طریق گنجاندن موضوعاتی مانند توان موشکی ایران و اعمال محدودیت‌های فرازمانی بر فعالیت‌های هسته ای ایران شد! حتی پس از خروج ترامپ از برجام، مقامات فرانسوی به رایزنی های برجامی خود با کاخ سفید ادامه دادند ، تا جایی که ماکرون در اظهاراتی وقیحانه و با وجود خروج واشنگتن از برجام، خواستار “تحدید توان موشکی” ایران شد!نکته مهم تری که در خصوص سخنان رهبر معظم انقلاب باید مدنظر قرار گیرد، عدم ایستادگی اروپا در برابر خروج واشنگتن از برجام است.با توجه به شدت وزن “بخش خصوصی” در اروپا و غلبه آن بر توان “بخش دولتی”، عملا اتحادیه اروپا قدرت مانور چندانی برای وادارسازی شرکت‌های کوچک و متوسط اروپایی برای مراوده با ایران ( به عنوان یکی از اصلی ترین پیش شرط‌های تحقق خواسته های ایران ) ندارد. اما فراتر از آن، جایی که اتحادیه اروپا قدرت اقدام موثر در این معادله را داشته است نیز به صورت عامدانه از تامین منافع ایران اجتناب کرده است. به عبارت بهتر، در این معادله صرفا “نتوانستن” اروپائیان موضوعیت ندارد، بلکه باید “نخواستن” اروپائیان را نیز مدنظر قرار داد.نکته آخر ، مربوط به “آینده پژوهی رفتار اروپا” می شود. بدیهی است که اتحادیه اروپا همچنان به عنوان متغیر و تابعی از ایالات متحده آمریکا در نظام بین الملل ایفای نقش خواهد کرد. این “متغیر وابسته” هرگز به یک “متغیر مستقل” تبدیل نخواهد شد! بنابراین، محاسبات راهبردی، تاکتیکی و حتی رفتاری حوزه سیاست خارجی کشورمان باید بر مبنای ” وابستگی اروپا به کاخ سفید”تنظیم و تعریف شود. هر گونه وزن و جایگاهی که فراتر از آن برای “اروپای واحد” لحاظ شود، به مثابه “نقطه انحراف راهبردی” خواهد بود . سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در خصوص قطع امید از اروپائیان ( که قبلا نیز از سوی ایشان بیان گردیده است ) نه تنها در رفتار دولتمردان، بلکه باید در “نگاه ” آنها نسبت به اتحادیه اروپا و خصوصا تروئیکای اروپایی ظهور و بروز پیدا کند

حنیف غفاری